نهج‌البلاغه منظوم (انصاری): تفاوت میان نسخه‌ها

لینک درون متنی
(لینک درون متنی)
خط ۵۹: خط ۵۹:
مقدمه كتاب، به وصف كتاب شريف نهج‌البلاغه پرداخته و اين كه چرايى تألیف اين اثر نيز از زبان مؤلف آن بيان شده است.
مقدمه كتاب، به وصف كتاب شريف نهج‌البلاغه پرداخته و اين كه چرايى تألیف اين اثر نيز از زبان مؤلف آن بيان شده است.


متن شرح بر اساس كتاب نهج‌البلاغه مى‌باشد كه با مقدمه [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] شروع مى‌شود. و در ادامه به خطبه‌هاى كتاب نهج‌البلاغه در اين جلد پرداخته شده است.
متن شرح بر اساس كتاب نهج‌البلاغه مى‌باشد كه با مقدمه [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيد رضى]] شروع مى‌شود و در ادامه به خطبه‌هاى كتاب نهج‌البلاغه در اين جلد پرداخته شده است.


جلد دوم كتاب تا خطبه صد و چهار نهج‌البلاغه را پوشش مى‌دهد. شيوه بيان مطالب كتاب؛ همانند: «و قال عليه‌السّلام فى الخوارج: لا تقتلوا الخوارج بعدى فليس من طلب الحقّ فاخطأه، كمن طلب الباطل فادركه؛ يعنى معاويه و اصحابه.
جلد دوم كتاب تا خطبه صد و چهار نهج‌البلاغه را پوشش مى‌دهد. شيوه بيان مطالب كتاب؛ همانند: «و قال عليه‌السّلام فى الخوارج: لا تقتلوا الخوارج بعدى فليس من طلب الحقّ فاخطأه، كمن طلب الباطل فادركه؛ يعنى معاويه و اصحابه.
خط ۶۶: خط ۶۶:




و نيز حضرت عليه‌السّلام اين سخن را درباره خوارج فرمايد: پس از من خوارج را نكشيد، زيرا آن كه طالب حق است و خطا مى‌كند، مانند كسى كه طالب باطل است و آن را در مى‌يابد، نيست. سيّد رضى عليه‌الرّحمه گويد: مقصود حضرت از طالب باطل معاويه و ياران او هستند (كه بدون حقّ خلافت را براى خود مى‌خواستند، به خلاف خوارج كه مطيع و فرمان بردار خليفه وقت بودند، منتهى باشتباه افتاده بودند). نظم  
و نيز [[امام على(ع)|حضرت عليه‌السّلام]] اين سخن را درباره خوارج فرمايد: پس از من خوارج را نكشيد، زيرا آن كه طالب حق است و خطا مى‌كند، مانند كسى كه طالب باطل است و آن را در مى‌يابد، نيست. [[شریف‌الرضی، محمد بن حسین|سيّد رضى]] عليه‌الرّحمه گويد: مقصود حضرت از طالب باطل معاويه و ياران او هستند (كه بدون حقّ خلافت را براى خود مى‌خواستند، به خلاف خوارج كه مطيع و فرمان بردار خليفه وقت بودند، منتهى باشتباه افتاده بودند). نظم  


{{شعر}}
{{شعر}}
خط ۹۱: خط ۹۱:
(در اسد الغابه است كه اين جرير چهل روز پيش از وفات رسول خدا(ص) آورد، و در جنگ‌هاى عراق در قادسيّه اثرهاى نيكو از خويش بر جاى گذاشت، و در سنه 51 يا 54 هجرى درگذشت.
(در اسد الغابه است كه اين جرير چهل روز پيش از وفات رسول خدا(ص) آورد، و در جنگ‌هاى عراق در قادسيّه اثرهاى نيكو از خويش بر جاى گذاشت، و در سنه 51 يا 54 هجرى درگذشت.


او با اشعث ابن قيس حضرت أميرالمؤمنين عليه‌السّلام را فراوان دشمن مى‌داشتند، به طورى كه ابن ابى‌الحديد در جلد 3 صفحه 305 نقل مى‌كند: روزى جرير و اشعث از كوفه به صحرا مى‌رفتند، و هر دو به بدگويى على عليه‌السّلام سرگرم بودند، در اين هنگام سوسمارى بر آنان گذشت، آن‌ها آن سوسمار را صدا كردند، كه أبا حسل دستت را بده تا به جاى على با تو بيعت كنيم، وقتى كه اين خبر به حضرت رسيد فرمودند، اين دو تن در قيامت برانگيخته شوند؛ در حالى كه پيشوايشان سوسمارى باشد....
او با اشعث ابن قيس [[امام على(ع)|حضرت أميرالمؤمنين عليه‌السّلام]] را فراوان دشمن مى‌داشتند، به طورى كه ابن ابى‌الحديد در جلد 3 صفحه 305 نقل مى‌كند: روزى جرير و اشعث از كوفه به صحرا مى‌رفتند، و هر دو به بدگويى [[امام على(ع)|على عليه‌السّلام]] سرگرم بودند، در اين هنگام سوسمارى بر آنان گذشت، آن‌ها آن سوسمار را صدا كردند، كه أبا حسل دستت را بده تا به جاى على با تو بيعت كنيم، وقتى كه اين خبر به حضرت رسيد فرمودند، اين دو تن در قيامت برانگيخته شوند؛ در حالى كه پيشوايشان سوسمارى باشد....


نظم  
نظم  
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش