نهاية الحكمة (ط. جامعه مدرسین): تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ اکتبر ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'براي' به 'برای'
جز (جایگزینی متن - 'نهایة الحکمة (فیاضی)' به 'نهاية الحكمة (فیاضی)')
جز (جایگزینی متن - 'براي' به 'برای')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۸: خط ۱۸:
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =4941
| کتابخانۀ دیجیتال نور =4941
| کتابخوان همراه نور =03327
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۵۷: خط ۵۸:
#يكى ديگر از امتيازات اين كتاب عبارت از روش خاصّ آن است كه در نگارش كتاب به بحث‌هاى بى‌ثمر يا كم‌ثمر، مثل بحث‌هاى ثابتات عدميه و حال، اعتنا نكرده و در عوض به بحث‌هاى مهم، نظير بحث وجود رابط و مستقل، بسيار اهميت داده است.
#يكى ديگر از امتيازات اين كتاب عبارت از روش خاصّ آن است كه در نگارش كتاب به بحث‌هاى بى‌ثمر يا كم‌ثمر، مثل بحث‌هاى ثابتات عدميه و حال، اعتنا نكرده و در عوض به بحث‌هاى مهم، نظير بحث وجود رابط و مستقل، بسيار اهميت داده است.
#هرچند اين اثر، آموزشى است و براى مخاطبان خاصّى در نظر گرفته شده است، وليكن نویسنده محترم برخى از ابتكارات خودش را نيز در آن مطرح كرده است كه مى‌شود اشاره كرد به:
#هرچند اين اثر، آموزشى است و براى مخاطبان خاصّى در نظر گرفته شده است، وليكن نویسنده محترم برخى از ابتكارات خودش را نيز در آن مطرح كرده است كه مى‌شود اشاره كرد به:
#:الف)- ايشان ثابت كرده كه جنس، نوع مبهم است و فصل، نوع محصّل و همچنين نوع، همان ماهيت تامه است، بدون نظر به ابهام و تحصّل و بنابراين ايشان حمل هريك از جنس و فصل بر نوع را حمل اولى دانسته است<ref>همان، ص 81</ref>
#:الف)- ايشان ثابت كرده كه جنس، نوع مبهم است و فصل، نوع محصّل و همچنين نوع، همان ماهيت تامه است، بدون نظر به ابهام و تحصّل و بنابراین ايشان حمل هريك از جنس و فصل بر نوع را حمل اولى دانسته است<ref>همان، ص 81</ref>
#:ب)- ايشان گرچه در «بداية الحكمة»، صفحه 126، مقوله «اين» را به مقوله وضع، ارجاع داده و نوشته است: «هرچند مشهور در بين حكما اين است كه «اين»، خودش مقوله‌اى است، ولى اين مطلب جاى بحث و تأمل دارد و «اين»، نوعى از وضع است، پس حركت اينيه هم نوعى از حركت وضعى است»، ولى در كتاب حاضر چنين آورده است: «در حقيقت مقوله اين، اختلاف شده و پنج قول گفته شده و قول ششم آن است كه برخى مكان را انكار كرده‌اند و چون امارات و نشانه‌هاى متعدد، نشان از آن دارد كه مقوله مكان بديهى است و شكى در آن نيست، پس چاره‌اى ندارند جز آنكه آن را به مقوله وضع برگشت دهند و..<ref>همان، ص 129 - 130</ref> سپس ايشان اشكالى را در اين زمينه مطرح كرده است.
#:ب)- ايشان گرچه در «بداية الحكمة»، صفحه 126، مقوله «اين» را به مقوله وضع، ارجاع داده و نوشته است: «هرچند مشهور در بين حكما اين است كه «اين»، خودش مقوله‌اى است، ولى اين مطلب جاى بحث و تأمل دارد و «اين»، نوعى از وضع است، پس حركت اينيه هم نوعى از حركت وضعى است»، ولى در كتاب حاضر چنين آورده است: «در حقيقت مقوله اين، اختلاف شده و پنج قول گفته شده و قول ششم آن است كه برخى مكان را انكار كرده‌اند و چون امارات و نشانه‌هاى متعدد، نشان از آن دارد كه مقوله مكان بديهى است و شكى در آن نيست، پس چاره‌اى ندارند جز آنكه آن را به مقوله وضع برگشت دهند و..<ref>همان، ص 129 - 130</ref> سپس ايشان اشكالى را در اين زمينه مطرح كرده است.
#:ج)- ذيمقراطيس بر اين باور بود كه جسم، مجموعه‌اى است از اجزاى لا يتجزى كه قبول قسمت وهمى و عقلى مى‌كنند، اما در خارج قابل قسمت نيستند. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] كه در بداية الحكمة، قول ذيمقراطيس را با قدرى اصلاح پذيرفته است<ref>بداية الحكمة، ص 72</ref>، در كتاب نهاية الحكمة، نظرات گوناگون در مورد حقيقت جسم را بيان كرده و افزوده هركدام از اين نظرات، يك يا چند نقطه ضعف دارد و بعد به‌تفصيل وارد بحث نقد اين آرا شده است<ref>نهاية الحكمة، ص 94 - 99</ref>
#:ج)- ذيمقراطيس بر اين باور بود كه جسم، مجموعه‌اى است از اجزاى لا يتجزى كه قبول قسمت وهمى و عقلى مى‌كنند، اما در خارج قابل قسمت نيستند. [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبايى]] كه در بداية الحكمة، قول ذيمقراطيس را با قدرى اصلاح پذيرفته است<ref>بداية الحكمة، ص 72</ref>، در كتاب نهاية الحكمة، نظرات گوناگون در مورد حقيقت جسم را بيان كرده و افزوده هركدام از اين نظرات، يك يا چند نقطه ضعف دارد و بعد به‌تفصيل وارد بحث نقد اين آرا شده است<ref>نهاية الحكمة، ص 94 - 99</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش