نظریه اختیاری بودن ظهور: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۷ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'سوال' به 'سؤال'
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - 'سوال' به 'سؤال')
خط ۵۶: خط ۵۶:
سپس مؤلف به تبيين هر كدام از اين سه مؤلفه مى‌پردازد و مى‌گويد: انقلاب حضرت مهدى(ع) از مجراى اسباب طبيعى عبور خواهد كرد و نياز به مقدمات و زمينه‌هايى دارد. و اگر در بحث از زمينه‌هاى ظهور از مهيا شدن افكار عمومى براى پذيرفتن حكومت عدل جهانى سخن مى‌گوئيم، پس هر عمل فرهنگى و تبليغى مى‌تواند، در تعجيل يا تاخير وقت ظهور مؤثر باشد. بنابراين وقت ظهور تابع تحقق اسباب و مقدمات ظهور است و هنگامى كه اراده شیعیان آن زمينه‌ها را مهيا كند، وقت ظهور نزديك خواهد شد و آن علائم طبيعى نيز در طبيعت اتفاق مى‌افتد و خبر از نزديك شدن وقت ظهور خواهد داد. و در رابطه با مؤلفه سوم مى‌نويسد: تصور اينكه امام زمان(ع) بدون هيچ محذورى، بعضى از شئونات امامت را تعطيل كرده باشد، تصورى باطل است. غيبت امام در هر عرصه‌اى ناشى از ضعف اراده ماست و اگر در هر عرصه‌اى، دست امام را باز بگذاريم، امام در آن ميدان ظهور مى‌كند. از اين روى مى‌توان گفت بر اساس نظريه اختيارى بودن ظهور و مانع ظهور ضعف مادى و معنوى شیعیان است.
سپس مؤلف به تبيين هر كدام از اين سه مؤلفه مى‌پردازد و مى‌گويد: انقلاب حضرت مهدى(ع) از مجراى اسباب طبيعى عبور خواهد كرد و نياز به مقدمات و زمينه‌هايى دارد. و اگر در بحث از زمينه‌هاى ظهور از مهيا شدن افكار عمومى براى پذيرفتن حكومت عدل جهانى سخن مى‌گوئيم، پس هر عمل فرهنگى و تبليغى مى‌تواند، در تعجيل يا تاخير وقت ظهور مؤثر باشد. بنابراين وقت ظهور تابع تحقق اسباب و مقدمات ظهور است و هنگامى كه اراده شیعیان آن زمينه‌ها را مهيا كند، وقت ظهور نزديك خواهد شد و آن علائم طبيعى نيز در طبيعت اتفاق مى‌افتد و خبر از نزديك شدن وقت ظهور خواهد داد. و در رابطه با مؤلفه سوم مى‌نويسد: تصور اينكه امام زمان(ع) بدون هيچ محذورى، بعضى از شئونات امامت را تعطيل كرده باشد، تصورى باطل است. غيبت امام در هر عرصه‌اى ناشى از ضعف اراده ماست و اگر در هر عرصه‌اى، دست امام را باز بگذاريم، امام در آن ميدان ظهور مى‌كند. از اين روى مى‌توان گفت بر اساس نظريه اختيارى بودن ظهور و مانع ظهور ضعف مادى و معنوى شیعیان است.


در فصل سوم، مؤلف به ذكر دلايل گزينش نظريه اختيارى بودن ظهور مى‌پردازد. او دلائل خود را در دو بخش دلايل فلسفى و كلامى و دلايل نقلى ارائه مى‌دهد. دلائل فلسفى و كلامى بر اين امور دلالت دارد كه امامت، ادامه رسالت انبياست. دلائلى كه موجب ارسال و برانگيختن انبياست، همان دلائل بر وجوب نصب امام نيز هستند. و برهان كلامى بر وجوب نصب امام، مبتنى بر قاعده لطف است. قسمت دوم اين دليل فلسفى كلامى اين مطلب است كه شئون امامت، همچون شئون نبوت است، به جز ابلاغ وحى كه مخصوص پيامبران است. عناوين بعضى مراتب امامت عبارت از ارشاد مردم به صلاح و سعادت، تدبير امور دنيوى مردم، اقامه عدل و مبارزه با ظلم، حفظ شريعت از تحريف و بيان احكام شريعت مى‌باشد. پس نه تنها نصب امام لطفى واجب بر خداوند متعال است، بلكه تمام مراتب امامت لطف واجب است. بنابراين اقامه تمام مراتب امامت، از تكاليف واجب امام مى‌باشد. حال اين سوال مطرح است، علت اجرا نشدن بعضى از شئونات امامت در دوران غيبت امام(ع) از جانب كيست؟ اين امر از جانب خداوند متعال نمى‌تواند باشد، چرا كه او كمال مطلق است. و از طرف ديگر علت تعطيلى بعضى از مراتب امامت از جانب امام(ع) هم نيز نمى‌تواند باشد، چرا كه امام(ع) نه تنها معصوم، بلكه او مطيع‌ترين بندگان الهى است، پس علت عدم اجراى بعضى از شئونات امامت را بايد در حوزه افعال انسان‌ها سراغ گرفت. در بخش دلايل روايى نقلى سه دليل بازگو مى‌نمايد: دليل اول، مردم در تحقق غيبت نقش داشته‌اند، دليل دوم ظهور از طريق اسباب عادى صورت مى‌گيرد و سوم همه ائمه اطهار عليهم‌السلام منتظر و مترصد قيام بودند. مؤلف در اين مقاله چهار بخشى ضمن ارائه ادله عقلى و نقلى وجوب نصب امام معصوم(ع) از ناحيه خداوند، به اين نتيجه مى رسد كه سبب اصلى در مخفى بودن امام عصر(عج) از ديده‌هاى مردم، سوء اختيار خود مردم است كه صلاحيت يارى آن امام را ندارند و آماده پذيرش ظهور نيستند و اگر اين آمادگى و صلاحيت به طور اختيار حاصل شود، ظهور محقق خواهد شد و طولانى شدن غيبت از ناحيه خداوند نيست.
در فصل سوم، مؤلف به ذكر دلايل گزينش نظريه اختيارى بودن ظهور مى‌پردازد. او دلائل خود را در دو بخش دلايل فلسفى و كلامى و دلايل نقلى ارائه مى‌دهد. دلائل فلسفى و كلامى بر اين امور دلالت دارد كه امامت، ادامه رسالت انبياست. دلائلى كه موجب ارسال و برانگيختن انبياست، همان دلائل بر وجوب نصب امام نيز هستند. و برهان كلامى بر وجوب نصب امام، مبتنى بر قاعده لطف است. قسمت دوم اين دليل فلسفى كلامى اين مطلب است كه شئون امامت، همچون شئون نبوت است، به جز ابلاغ وحى كه مخصوص پيامبران است. عناوين بعضى مراتب امامت عبارت از ارشاد مردم به صلاح و سعادت، تدبير امور دنيوى مردم، اقامه عدل و مبارزه با ظلم، حفظ شريعت از تحريف و بيان احكام شريعت مى‌باشد. پس نه تنها نصب امام لطفى واجب بر خداوند متعال است، بلكه تمام مراتب امامت لطف واجب است. بنابراين اقامه تمام مراتب امامت، از تكاليف واجب امام مى‌باشد. حال اين سؤال مطرح است، علت اجرا نشدن بعضى از شئونات امامت در دوران غيبت امام(ع) از جانب كيست؟ اين امر از جانب خداوند متعال نمى‌تواند باشد، چرا كه او كمال مطلق است. و از طرف ديگر علت تعطيلى بعضى از مراتب امامت از جانب امام(ع) هم نيز نمى‌تواند باشد، چرا كه امام(ع) نه تنها معصوم، بلكه او مطيع‌ترين بندگان الهى است، پس علت عدم اجراى بعضى از شئونات امامت را بايد در حوزه افعال انسان‌ها سراغ گرفت. در بخش دلايل روايى نقلى سه دليل بازگو مى‌نمايد: دليل اول، مردم در تحقق غيبت نقش داشته‌اند، دليل دوم ظهور از طريق اسباب عادى صورت مى‌گيرد و سوم همه ائمه اطهار عليهم‌السلام منتظر و مترصد قيام بودند. مؤلف در اين مقاله چهار بخشى ضمن ارائه ادله عقلى و نقلى وجوب نصب امام معصوم(ع) از ناحيه خداوند، به اين نتيجه مى رسد كه سبب اصلى در مخفى بودن امام عصر(عج) از ديده‌هاى مردم، سوء اختيار خود مردم است كه صلاحيت يارى آن امام را ندارند و آماده پذيرش ظهور نيستند و اگر اين آمادگى و صلاحيت به طور اختيار حاصل شود، ظهور محقق خواهد شد و طولانى شدن غيبت از ناحيه خداوند نيست.


مؤلف تا اينجا ضرورت ايجاد حكومت‌هاى زمينه‌ساز براى تعجيل و تحقق ظهور بنا بر نظريه‌اى كه بيان فرمودند، براى خواننده تبيين نمودند، حال در دو فصل آينده، مبادى و مبانى و فلسفه تاريخ اين ديدگاه را مورد بررسى قرار مى‌دهند. فلسفه تاريخ، علمى است كه هدفمندى و قانون‌مندى تاريخ را مورد كاوش قرار مى‌دهد. در بحث فلسفه تاريخ، آينده‌نگرى در تاريخ و جبر و اختيار در تاريخ مطرح مى‌شود. زيرا اگر ما قوانين تاريخى را جبرى و ضرورى بدانيم و تنها قانون حاكم بر تاريخ، چنين قوانينى باشند، در اين صورت به راحتى مى‌توان آينده را پيش بينى كرد. ولى اگر ما جهانى را فرض كنيم كه انسان‌ها مى‌توانند در ميان قوانين دست به گزينش بزنند، در اين صورت پيش بينى آينده تاريخ بسيار دشوار مى‌شود، بلكه آينده تاريخ وابسته به اراده و گزينش آدميان خواهد بود. منشاء اعتقاد به اختيار در حركت تاريخ، اعتقاد به اختيار و اراده انسان است. حال بحث در اين است، اولين فيلسوفى كه علم فلسفه تاريخى را مدون كرده است، چه كسى است؟ در بين فيلسوفان تاريخ اختلاف است. [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]](ره) معتقدند، قرآن اولين كتابى است كه با لحن‌هاى متفاوت و زبان‌هاى مختلف به فلسفه تاريخ پرداخته است، گاهى سنن تاريخى را نقل كرده و گاهى به كشف آن‌ها تشويق نموده است و گاهى نظريه‌ها را بيان كرده است.
مؤلف تا اينجا ضرورت ايجاد حكومت‌هاى زمينه‌ساز براى تعجيل و تحقق ظهور بنا بر نظريه‌اى كه بيان فرمودند، براى خواننده تبيين نمودند، حال در دو فصل آينده، مبادى و مبانى و فلسفه تاريخ اين ديدگاه را مورد بررسى قرار مى‌دهند. فلسفه تاريخ، علمى است كه هدفمندى و قانون‌مندى تاريخ را مورد كاوش قرار مى‌دهد. در بحث فلسفه تاريخ، آينده‌نگرى در تاريخ و جبر و اختيار در تاريخ مطرح مى‌شود. زيرا اگر ما قوانين تاريخى را جبرى و ضرورى بدانيم و تنها قانون حاكم بر تاريخ، چنين قوانينى باشند، در اين صورت به راحتى مى‌توان آينده را پيش بينى كرد. ولى اگر ما جهانى را فرض كنيم كه انسان‌ها مى‌توانند در ميان قوانين دست به گزينش بزنند، در اين صورت پيش بينى آينده تاريخ بسيار دشوار مى‌شود، بلكه آينده تاريخ وابسته به اراده و گزينش آدميان خواهد بود. منشاء اعتقاد به اختيار در حركت تاريخ، اعتقاد به اختيار و اراده انسان است. حال بحث در اين است، اولين فيلسوفى كه علم فلسفه تاريخى را مدون كرده است، چه كسى است؟ در بين فيلسوفان تاريخ اختلاف است. [[صدر، محمدباقر|شهيد صدر]](ره) معتقدند، قرآن اولين كتابى است كه با لحن‌هاى متفاوت و زبان‌هاى مختلف به فلسفه تاريخ پرداخته است، گاهى سنن تاريخى را نقل كرده و گاهى به كشف آن‌ها تشويق نموده است و گاهى نظريه‌ها را بيان كرده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش