نظریه اختیاری بودن ظهور: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان '
جز (جایگزینی متن - 'دكتري' به 'دكتری')
جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ')
خط ۲۹: خط ۲۹:
اثر به تبيين و بازنگرى مفهوم ظهور و ارائه نظريه‌اى جديد به همراه نقد و بررسى نظريه‌هاى موجود درباره ظهور و انتظار؛ همچون نظريه به استقبال ظلم رفتن، هر حكومتى قبل از ظهور طاغوت دانستن و قشرى‌گرى در امر انتظار به اينكه در مسجد و حسينيه نشستن و دعا كردن و فرج امام زمان را از خدا خواستن، مى‌پردازد.
اثر به تبيين و بازنگرى مفهوم ظهور و ارائه نظريه‌اى جديد به همراه نقد و بررسى نظريه‌هاى موجود درباره ظهور و انتظار؛ همچون نظريه به استقبال ظلم رفتن، هر حكومتى قبل از ظهور طاغوت دانستن و قشرى‌گرى در امر انتظار به اينكه در مسجد و حسينيه نشستن و دعا كردن و فرج امام زمان را از خدا خواستن، مى‌پردازد.


مؤلف در مقدمه اثر مى‌نويسد: «آيا ما منتظر ظهوريم يا ظهور منتظر ماست؟ آيا اراده شيعيان در تعجيل و تحقق ظهور نقشى دارد؟ آيا ظهور با اسباب عادى تحقق مى‌يابد يا پديده‌اى است آسمانى كه زمينيان در آن نقشى ندارند؟ اگر كسانى باعث غيبت امام(ع) شده‌اند ما چه تقصيرى داريم؟ در اين كتاب با طرح «نظريه اختيارى بودن ظهور» سعى شده پاسخى براى پرسش‌هاى بالا ارائه شود».
مؤلف در مقدمه اثر مى‌نويسد: «آيا ما منتظر ظهوريم يا ظهور منتظر ماست؟ آيا اراده شیعیان  در تعجيل و تحقق ظهور نقشى دارد؟ آيا ظهور با اسباب عادى تحقق مى‌يابد يا پديده‌اى است آسمانى كه زمينيان در آن نقشى ندارند؟ اگر كسانى باعث غيبت امام(ع) شده‌اند ما چه تقصيرى داريم؟ در اين كتاب با طرح «نظريه اختيارى بودن ظهور» سعى شده پاسخى براى پرسش‌هاى بالا ارائه شود».


==ساختار عناوين==
==ساختار عناوين==
خط ۴۵: خط ۴۵:
در ضمن هر برداشت، دليل اين برداشت‌ها را ذكر و سپس به نقد آن‌ها با استناد به قرآن، روايات و سخنان بزرگان مى‌پردازد. به طور نمونه در خصوص قشرى‌گرى در امر انتظار اين حكايت را نقل مى‌كند كه راوى نزد [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آمد و عرض كرد: مردم مى‌گويند وقتى مهدى(ع) قيام مى‌كنند، كارها طبعاً برايش مهيا مى‌شود و به اندازه شاخ حجامتى هم خونريزى نمى‌شود؟ حضرت فرمود: «به خدا سوگند چنين نيست، اگر چنين موضوعى امكان داشت، براى رسول خدا(ص) صورت مى‌گرفت. در صورتى كه در ميدان جنگ دندانش خونين شد و پيشانى مبارکش شكست. به خدا قسمت نهضت صاحب‌الامر هم انجام نمى‌گيرد؛ مگر اينكه در ميدان جنگ عرق بريزيم و خون‌ها ريخته شود، سپس دست به پيشانى مبارکش كشيد.»
در ضمن هر برداشت، دليل اين برداشت‌ها را ذكر و سپس به نقد آن‌ها با استناد به قرآن، روايات و سخنان بزرگان مى‌پردازد. به طور نمونه در خصوص قشرى‌گرى در امر انتظار اين حكايت را نقل مى‌كند كه راوى نزد [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] آمد و عرض كرد: مردم مى‌گويند وقتى مهدى(ع) قيام مى‌كنند، كارها طبعاً برايش مهيا مى‌شود و به اندازه شاخ حجامتى هم خونريزى نمى‌شود؟ حضرت فرمود: «به خدا سوگند چنين نيست، اگر چنين موضوعى امكان داشت، براى رسول خدا(ص) صورت مى‌گرفت. در صورتى كه در ميدان جنگ دندانش خونين شد و پيشانى مبارکش شكست. به خدا قسمت نهضت صاحب‌الامر هم انجام نمى‌گيرد؛ مگر اينكه در ميدان جنگ عرق بريزيم و خون‌ها ريخته شود، سپس دست به پيشانى مبارکش كشيد.»


در فصل دوم مؤلف، ديدگاه اختيارى بودن ظهور را بدين گونه تبيين مى‌كند كه بر اساس اين نظريه، شيعيان نيستند كه منتظرند، بلكه منتظر واقعى امام(ع) است، شيعيان بايد استعدادها و قدرت خود را ظاهر كنند و خود را آماده سازند تا امام ظهور كند. مؤلف بر اين باور است كه نه تنها اصل بحث زمينه‌سازى براى ظهور متوقف بر اختيارى بودن ظهور است، بلكه با روشن شدن اين نظريه، مصاديق زمينه‌هاى ظهور و مقدمات آن برجسته خواهد شد و به دنبال آن وظايف شيعيان در دوره غيبت روشن مى‌شود.
در فصل دوم مؤلف، ديدگاه اختيارى بودن ظهور را بدين گونه تبيين مى‌كند كه بر اساس اين نظريه، شیعیان  نيستند كه منتظرند، بلكه منتظر واقعى امام(ع) است، شیعیان  بايد استعدادها و قدرت خود را ظاهر كنند و خود را آماده سازند تا امام ظهور كند. مؤلف بر اين باور است كه نه تنها اصل بحث زمينه‌سازى براى ظهور متوقف بر اختيارى بودن ظهور است، بلكه با روشن شدن اين نظريه، مصاديق زمينه‌هاى ظهور و مقدمات آن برجسته خواهد شد و به دنبال آن وظايف شیعیان  در دوره غيبت روشن مى‌شود.


مؤلف سه مؤلفه اصلى را براى اثبات نظريه خود مطرح مى‌كند:
مؤلف سه مؤلفه اصلى را براى اثبات نظريه خود مطرح مى‌كند:
خط ۵۳: خط ۵۳:
#ظهور مشكل قابلى دارد، نه فاعلى.
#ظهور مشكل قابلى دارد، نه فاعلى.


سپس مؤلف به تبيين هر كدام از اين سه مؤلفه مى‌پردازد و مى‌گويد: انقلاب حضرت مهدى(ع) از مجراى اسباب طبيعى عبور خواهد كرد و نياز به مقدمات و زمينه‌هايى دارد. و اگر در بحث از زمينه‌هاى ظهور از مهيا شدن افكار عمومى براى پذيرفتن حكومت عدل جهانى سخن مى‌گوئيم، پس هر عمل فرهنگى و تبليغى مى‌تواند، در تعجيل يا تاخير وقت ظهور مؤثر باشد. بنابراين وقت ظهور تابع تحقق اسباب و مقدمات ظهور است و هنگامى كه اراده شيعيان آن زمينه‌ها را مهيا كند، وقت ظهور نزديك خواهد شد و آن علائم طبيعى نيز در طبيعت اتفاق مى‌افتد و خبر از نزديك شدن وقت ظهور خواهد داد. و در رابطه با مؤلفه سوم مى‌نويسد: تصور اينكه امام زمان(ع) بدون هيچ محذورى، بعضى از شئونات امامت را تعطيل كرده باشد، تصورى باطل است. غيبت امام در هر عرصه‌اى ناشى از ضعف اراده ماست و اگر در هر عرصه‌اى، دست امام را باز بگذاريم، امام در آن ميدان ظهور مى‌كند. از اين روى مى‌توان گفت بر اساس نظريه اختيارى بودن ظهور و مانع ظهور ضعف مادى و معنوى شيعيان است.
سپس مؤلف به تبيين هر كدام از اين سه مؤلفه مى‌پردازد و مى‌گويد: انقلاب حضرت مهدى(ع) از مجراى اسباب طبيعى عبور خواهد كرد و نياز به مقدمات و زمينه‌هايى دارد. و اگر در بحث از زمينه‌هاى ظهور از مهيا شدن افكار عمومى براى پذيرفتن حكومت عدل جهانى سخن مى‌گوئيم، پس هر عمل فرهنگى و تبليغى مى‌تواند، در تعجيل يا تاخير وقت ظهور مؤثر باشد. بنابراين وقت ظهور تابع تحقق اسباب و مقدمات ظهور است و هنگامى كه اراده شیعیان  آن زمينه‌ها را مهيا كند، وقت ظهور نزديك خواهد شد و آن علائم طبيعى نيز در طبيعت اتفاق مى‌افتد و خبر از نزديك شدن وقت ظهور خواهد داد. و در رابطه با مؤلفه سوم مى‌نويسد: تصور اينكه امام زمان(ع) بدون هيچ محذورى، بعضى از شئونات امامت را تعطيل كرده باشد، تصورى باطل است. غيبت امام در هر عرصه‌اى ناشى از ضعف اراده ماست و اگر در هر عرصه‌اى، دست امام را باز بگذاريم، امام در آن ميدان ظهور مى‌كند. از اين روى مى‌توان گفت بر اساس نظريه اختيارى بودن ظهور و مانع ظهور ضعف مادى و معنوى شیعیان  است.


در فصل سوم، مؤلف به ذكر دلايل گزينش نظريه اختيارى بودن ظهور مى‌پردازد. او دلائل خود را در دو بخش دلايل فلسفى و كلامى و دلايل نقلى ارائه مى‌دهد. دلائل فلسفى و كلامى بر اين امور دلالت دارد كه امامت، ادامه رسالت انبياست. دلائلى كه موجب ارسال و برانگيختن انبياست، همان دلائل بر وجوب نصب امام نيز هستند. و برهان كلامى بر وجوب نصب امام، مبتنى بر قاعده لطف است. قسمت دوم اين دليل فلسفى كلامى اين مطلب است كه شئون امامت، همچون شئون نبوت است، به جز ابلاغ وحى كه مخصوص پيامبران است. عناوين بعضى مراتب امامت عبارت از ارشاد مردم به صلاح و سعادت، تدبير امور دنيوى مردم، اقامه عدل و مبارزه با ظلم، حفظ شريعت از تحريف و بيان احكام شريعت مى‌باشد. پس نه تنها نصب امام لطفى واجب بر خداوند متعال است، بلكه تمام مراتب امامت لطف واجب است. بنابراين اقامه تمام مراتب امامت، از تكاليف واجب امام مى‌باشد. حال اين سوال مطرح است، علت اجرا نشدن بعضى از شئونات امامت در دوران غيبت امام(ع) از جانب كيست؟ اين امر از جانب خداوند متعال نمى‌تواند باشد، چرا كه او كمال مطلق است. و از طرف ديگر علت تعطيلى بعضى از مراتب امامت از جانب امام(ع) هم نيز نمى‌تواند باشد، چرا كه امام(ع) نه تنها معصوم، بلكه او مطيع‌ترين بندگان الهى است، پس علت عدم اجراى بعضى از شئونات امامت را بايد در حوزه افعال انسان‌ها سراغ گرفت. در بخش دلايل روايى نقلى سه دليل بازگو مى‌نمايد: دليل اول، مردم در تحقق غيبت نقش داشته‌اند، دليل دوم ظهور از طريق اسباب عادى صورت مى‌گيرد و سوم همه ائمه اطهار عليهم‌السلام منتظر و مترصد قيام بودند. مؤلف در اين مقاله چهار بخشى ضمن ارائه ادله عقلى و نقلى وجوب نصب امام معصوم(ع) از ناحيه خداوند، به اين نتيجه مى رسد كه سبب اصلى در مخفى بودن امام عصر(عج) از ديده‌هاى مردم، سوء اختيار خود مردم است كه صلاحيت يارى آن امام را ندارند و آماده پذيرش ظهور نيستند و اگر اين آمادگى و صلاحيت به طور اختيار حاصل شود، ظهور محقق خواهد شد و طولانى شدن غيبت از ناحيه خداوند نيست.
در فصل سوم، مؤلف به ذكر دلايل گزينش نظريه اختيارى بودن ظهور مى‌پردازد. او دلائل خود را در دو بخش دلايل فلسفى و كلامى و دلايل نقلى ارائه مى‌دهد. دلائل فلسفى و كلامى بر اين امور دلالت دارد كه امامت، ادامه رسالت انبياست. دلائلى كه موجب ارسال و برانگيختن انبياست، همان دلائل بر وجوب نصب امام نيز هستند. و برهان كلامى بر وجوب نصب امام، مبتنى بر قاعده لطف است. قسمت دوم اين دليل فلسفى كلامى اين مطلب است كه شئون امامت، همچون شئون نبوت است، به جز ابلاغ وحى كه مخصوص پيامبران است. عناوين بعضى مراتب امامت عبارت از ارشاد مردم به صلاح و سعادت، تدبير امور دنيوى مردم، اقامه عدل و مبارزه با ظلم، حفظ شريعت از تحريف و بيان احكام شريعت مى‌باشد. پس نه تنها نصب امام لطفى واجب بر خداوند متعال است، بلكه تمام مراتب امامت لطف واجب است. بنابراين اقامه تمام مراتب امامت، از تكاليف واجب امام مى‌باشد. حال اين سوال مطرح است، علت اجرا نشدن بعضى از شئونات امامت در دوران غيبت امام(ع) از جانب كيست؟ اين امر از جانب خداوند متعال نمى‌تواند باشد، چرا كه او كمال مطلق است. و از طرف ديگر علت تعطيلى بعضى از مراتب امامت از جانب امام(ع) هم نيز نمى‌تواند باشد، چرا كه امام(ع) نه تنها معصوم، بلكه او مطيع‌ترين بندگان الهى است، پس علت عدم اجراى بعضى از شئونات امامت را بايد در حوزه افعال انسان‌ها سراغ گرفت. در بخش دلايل روايى نقلى سه دليل بازگو مى‌نمايد: دليل اول، مردم در تحقق غيبت نقش داشته‌اند، دليل دوم ظهور از طريق اسباب عادى صورت مى‌گيرد و سوم همه ائمه اطهار عليهم‌السلام منتظر و مترصد قيام بودند. مؤلف در اين مقاله چهار بخشى ضمن ارائه ادله عقلى و نقلى وجوب نصب امام معصوم(ع) از ناحيه خداوند، به اين نتيجه مى رسد كه سبب اصلى در مخفى بودن امام عصر(عج) از ديده‌هاى مردم، سوء اختيار خود مردم است كه صلاحيت يارى آن امام را ندارند و آماده پذيرش ظهور نيستند و اگر اين آمادگى و صلاحيت به طور اختيار حاصل شود، ظهور محقق خواهد شد و طولانى شدن غيبت از ناحيه خداوند نيست.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش