پرش به محتوا

نظرية المعرفة: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'خبري' به 'خبری'
جز (جایگزینی متن - 'على بن ابى‌طالب(ع)' به 'على بن ابى‌طالب(ع) ')
جز (جایگزینی متن - 'خبري' به 'خبری')
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR03768J1.jpg|بندانگشتی|نظریة المعرفة]]
| تصویر =NUR03768J1.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =نظریة المعرفة
|+ |
| عنوان‌های دیگر =المدخل الی العلم و الفلسفه و الالهیات
|-
| پدیدآوران =
! نام کتاب!! data-type='bookName'|نظریة المعرفة
[[مکی عاملی، حسن]] (مقرر)
|-
|نام های دیگر کتاب
|data-type='otherBookNames'|المدخل الی العلم و الفلسفه و الالهیات
|-
|پدیدآورندگان
|data-type='authors'|[[مکی عاملی، حسن]] (مقرر)


[[سبحانی تبریزی، جعفر]] (نويسنده)
[[سبحانی تبریزی، جعفر]] (نویسنده)
|-
| زبان =عربی
|زبان  
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏55‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏85‎‏ ‎‏س‎‏2
|data-type='language'|عربی
| موضوع =
|-
خدا شناسی
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BBR‎‏ ‎‏55‎‏ ‎‏/‎‏ع‎‏85‎‏ ‎‏س‎‏2
|-
|موضوع  
|data-type='subject'|خدا شناسی


شناخت (فلسفه اسلامی)
شناخت (فلسفه اسلامی)
|-
| ناشر =
|ناشر  
مؤسسة الإمام الصادق علیه‌السلام
|data-type='publisher'|مؤسسة الإمام الصادق(علیه‌السلام)
| مکان نشر =قم - ایران
|-
| سال نشر = 1387 ش یا 1429 ق  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|قم - ایران
|-
|سال نشر  
|data-type='publishYear'| 1387 هـ.ش یا 1429 هـ.ق  
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE3768AUTOMATIONCODE
|}
</div>


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03768AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| شابک =978-964-357-322-5
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =03768
| کتابخوان همراه نور =03768
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}


==معرفى اجمالى==
'''نظرية المعرفة'''، در موضوع علم به زبان عربى براى تبيين جايگاه معرفت در بين علوم اسلامى و همين طور نظر اسلام در مورد معرفت در سال 1410 قمرى توسط [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌اللّه سبحانى]] تدريس شده كه جناب آقاى شيخ حسن مكّى عاملى به رشتۀ تحرير درآمده است.
 
 
'''نظرية المعرفة'''، در موضوع علم به زبان عربى براى تبيين جايگاه معرفت در بين علوم اسلامى و همين طور نظر اسلام در مورد معرفت در سال 1410 قمرى توسط [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌اللّه سبحانى]] تدريس شده كه جناب آقاى شيخ حسن مكّى عاملى به رشتۀ تحرير درآمده است.


بحث معرفت از مسائل جديدى است كه اخيرا در جهان غرب بصورت مبسوط بدان پرداخت شده و دانشمندان مختلفى راجع به آن اقدام به نظريه‌پردازى كرده‌اند.
بحث معرفت از مسائل جديدى است كه اخيرا در جهان غرب بصورت مبسوط بدان پرداخت شده و دانشمندان مختلفى راجع به آن اقدام به نظريه‌پردازى كرده‌اند.
خط ۵۲: خط ۳۸:




[[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌اللّه سبحانى]] در مقدمه كتاب فرموده‌اند، درخواست‌هايى كه از ايشان براى تبيين نظر اسلام در اين مورد شده، وى را بر آن داشته تا اين مطالب را تدوين نمايند كه بعد به صورت كتابى توسط شاگرد ارجمندشان درآمده است.
[[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌اللّه سبحانى]] در مقدمه كتاب فرموده‌اند، درخواست‌هايى كه از ايشان براى تبيين نظر اسلام در اين مورد شده، وى را بر آن داشته تا اين مطالب را تدوين نمايند كه بعد به صورت كتابى توسط شاگرد ارجمندشان درآمده است.


==ساختار و گزارش محتوا==
==ساختار و گزارش محتوا==
خط ۷۳: خط ۵۹:
جهت پنجم: تعريف شامل ارقام رياضى نمى‌باشد.
جهت پنجم: تعريف شامل ارقام رياضى نمى‌باشد.


جهت ششم: لزوم وحدت بين‌بين صورت و مدرك آن.
جهت ششم: لزوم وحدت بين‌بين صورت و مدرک  آن.


جهت هفتم: غير مانع بودن تعريف.
جهت هفتم: غير مانع بودن تعريف.


نظر حضرت [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌اللّه سبحانى]] اين است كه از اين لحاظ كه انسان شب و روز با مفهوم علم سروكار دارد و علم مفهومى جا افتاده و حل شده براى افراد انسان است، فلذا نيازى به تعريف براى شناساندن آن نمى‌باشد، نهايتا براى اين كه مفهومش در يك قالب جمع و جور موجود باشد، اين تعريف را خودشان عرضه نموده‌اند: ان العلم عبارة عن حضور المعلوم لدى العالم اما حضورا بالمباشرة او بغيرها.
نظر حضرت [[سبحانی تبریزی، جعفر|آيت‌اللّه سبحانى]] اين است كه از اين لحاظ كه انسان شب و روز با مفهوم علم سروكار دارد و علم مفهومى جا افتاده و حل شده براى افراد انسان است، فلذا نيازى به تعريف براى شناساندن آن نمى‌باشد، نهايتا براى اين كه مفهومش در يك قالب جمع و جور موجود باشد، اين تعريف را خودشان عرضه نموده‌اند: ان العلم عبارة عن حضور المعلوم لدى العالم اما حضورا بالمباشرة او بغيرها.


ايشان مى‌فرمايند، اين تعريف شامل هر دو صورت حصولى و حضورى علم مى‌باشد و نسبت به تعاريف ديگر بى‌اشكال‌تر و جامع‌تر است.
ايشان مى‌فرمايند، اين تعريف شامل هر دو صورت حصولى و حضورى علم مى‌باشد و نسبت به تعاريف ديگر بى‌اشكال‌تر و جامع‌تر است.


مؤلف در اقسام معرفت قائل است كه علم داراى اقسامى است كه آن اقسام نيز هر كدام داراى اقسامى هستند؛ اولين تقسيم علم تقسيم آن به تصور و تصديق است، تصور علمى است كه قبول صدق و كذب نمى‌كند، برخلاف تصديق كه قابل صدق و كذب است. تصور به لحاظ نسبت داراى اقسامى است كه يا اصلا نسبتى در آن نيست؛ مانند انسان يا نسبت تقييديه دارد؛ مانند حيوان ناطق يا داراى نسبت انشائيه است؛ مانند: إضرب، يا داراى نسبت خبريّه است كه به يكى از طرفينش حكم نمى‌شود؛ مثل زيد قائم كه هر كدام از زيد و قيام و نسبت به تنهايى تصور مى‌شوند، بدون هيچ حكمى.
مؤلف در اقسام معرفت قائل است كه علم داراى اقسامى است كه آن اقسام نيز هر كدام داراى اقسامى هستند؛ اولين تقسيم علم تقسيم آن به تصور و تصديق است، تصور علمى است كه قبول صدق و كذب نمى‌كند، برخلاف تصديق كه قابل صدق و كذب است. تصور به لحاظ نسبت داراى اقسامى است كه يا اصلا نسبتى در آن نيست؛ مانند انسان يا نسبت تقييديه دارد؛ مانند حيوان ناطق يا داراى نسبت انشائيه است؛ مانند: إضرب، يا داراى نسبت خبریّه است كه به يكى از طرفينش حكم نمى‌شود؛ مثل زيد قائم كه هر كدام از زيد و قيام و نسبت به تنهايى تصور مى‌شوند، بدون هيچ حكمى.


دومين تقسيمى كه از علم شده است، عبارتند از تقسيم علم به ضرورى و اكتسابى، تقسيم سوم: علم خدا و علم انسان، تقسيم چهارم: فعلى و انفعالى، تقسيم پنجم: حصولى و حضورى، تقسيم ششم: كلى و جزئى، تقسيم هفتم: تفصيلى و اجمالى، تقسيم هشتم: علمى و عملى، تقسيم نهم: حقيقى و اعتبارى.
دومين تقسيمى كه از علم شده است، عبارتند از تقسيم علم به ضرورى و اكتسابى، تقسيم سوم: علم خدا و علم انسان، تقسيم چهارم: فعلى و انفعالى، تقسيم پنجم: حصولى و حضورى، تقسيم ششم: كلى و جزئى، تقسيم هفتم: تفصيلى و اجمالى، تقسيم هشتم: علمى و عملى، تقسيم نهم: حقيقى و اعتبارى.
خط ۸۷: خط ۷۳:
فصل سوم
فصل سوم


فصل سوم كتاب راجع به قيمت علم است. انواع برخوردهايى كه با علم شده است، در اين بخش ذكر شده است. اولين منهج در مورد علم عبارتست از منهج افكار كه متعلق به سوفسطائيان مى‌باشد، سوفسطائيان گروهى بودند كه در قرن پنجم قبل از ميلاد بوجود آمدند و در واقع مفكر بديهيات و محسوسات بوده و همه چيز را خيالى مى‌پنداشتند كه البته خود اين منكرين علم نيز چند دسته مى‌باشند: گروهى كه واقعيات را به طور مطلق انكار مى‌كردند و گروهى كه مى‌گفتند ما به واقعيات و حقائق علم نداريم و گروهى قائل بودند ما فقط به ذات و فكر خودمان علم داريم و لا غير.
فصل سوم كتاب راجع به قيمت علم است. انواع برخوردهايى كه با علم شده است، در اين بخش ذكر شده است. اولين منهج در مورد علم عبارتست از منهج افكار كه متعلق به سوفسطائيان مى‌باشد، سوفسطائيان گروهى بودند كه در قرن پنجم قبل از ميلاد بوجود آمدند و در واقع مفكر بديهيات و محسوسات بوده و همه چيز را خيالى مى‌پنداشتند كه البته خود اين منكرين علم نيز چند دسته مى‌باشند: گروهى كه واقعيات را به طور مطلق انكار می‌كردند و گروهى كه مى‌گفتند ما به واقعيات و حقائق علم نداريم و گروهى قائل بودند ما فقط به ذات و فكر خودمان علم داريم و لا غير.


دومين منهج در مقابل علم منهج شك است. اين دسته منكر واقعيات نبودند، لكن در واقعيت تشكيك مى‌كردند. مؤلف در ادامه به شبهات اين دسته پرداخته و پاسخ آنها را بيان مى‌نمايد.
دومين منهج در مقابل علم منهج شك است. اين دسته منكر واقعيات نبودند، لكن در واقعيت تشكيك می‌كردند. مؤلف در ادامه به شبهات اين دسته پرداخته و پاسخ آنها را بيان مى‌نمايد.


منهج سوم در مورد علم، منهج يقين است كه مبتنى بر دو اصل مى‌باشد: الف- اين كه وراء ذهن و ذهنيات واقعيات خارجى وجود دارد ب- هر انسانى قادر به درك واقعيات و شناخت صحيح از آنهاست. بعد فلاسفه‌اى كه پيرو منهج يقين بودند، را نام برده و نظريات آنها را مورد بررسى قرار مى‌دهد. فلاسفۀ اهل يقين عبارتند از: سقراط، افلاطون، [[ارسطو]]، ابى‌قور، فلاسفۀ اسلامى، فلاسفۀ غربى.
منهج سوم در مورد علم، منهج يقين است كه مبتنى بر دو اصل مى‌باشد: الف- اين كه وراء ذهن و ذهنيات واقعيات خارجى وجود دارد ب- هر انسانى قادر به درك واقعيات و شناخت صحيح از آنهاست. بعد فلاسفه‌اى كه پيرو منهج يقين بودند، را نام برده و نظريات آنها را مورد بررسى قرار مى‌دهد. فلاسفۀ اهل يقين عبارتند از: سقراط، افلاطون، [[ارسطو]]، ابى‌قور، فلاسفۀ اسلامى، فلاسفۀ غربى.
خط ۱۰۱: خط ۸۷:
حسيّون همان طور كه از نامشان پيداست، حس را ادوات معرفت مى‌دانند و به چيزى فراتر از ادوات حسّى قائل نيستند. امّا عقليون برعكس اين طائفه قائلند، هر چيزى را كه انسان ادراك مى‌كند با چند عمليات به مرحلۀ بعدى منتقل مى‌شود كه آن مراحل عبارتند از: 1-استنتاج 2-ادراك مفاهيم كليّه 3-تصنيف موجودات به اين معنا كه اعراض و جواهر را از هم تفكيك كرده، هر كدام را در زير مجموعۀ خود قرار مى‌دهد. 4-تجزيه و تحليل 5-تركيب و تلفيق 6-درك مقام ابداعيه.
حسيّون همان طور كه از نامشان پيداست، حس را ادوات معرفت مى‌دانند و به چيزى فراتر از ادوات حسّى قائل نيستند. امّا عقليون برعكس اين طائفه قائلند، هر چيزى را كه انسان ادراك مى‌كند با چند عمليات به مرحلۀ بعدى منتقل مى‌شود كه آن مراحل عبارتند از: 1-استنتاج 2-ادراك مفاهيم كليّه 3-تصنيف موجودات به اين معنا كه اعراض و جواهر را از هم تفكيك كرده، هر كدام را در زير مجموعۀ خود قرار مى‌دهد. 4-تجزيه و تحليل 5-تركيب و تلفيق 6-درك مقام ابداعيه.


تمثيل، استقراء و تجربه نيز سه راه هستند، براى رسيدن به معرفت تمثيل و استقراء داراى چهار ركن اصل و فرع و جامع و حكم است و براى رسيدن به نتيجه بايد اين مراحل طى شوند، لكن تجربه از راه‌هايى است كه با آن برهان تشكيل مى‌شود، همان طور كه معلوم است، برهان از يقينيات به دست مى‌آيد و يكى از يقينيات ششگانه عبارتست از تجربيات - مؤلف براى تبيين جايگاه تجربه سه جمله از حضرت [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]]   استناد نموده است كه عبارتند از:
تمثيل، استقراء و تجربه نيز سه راه هستند، براى رسيدن به معرفت تمثيل و استقراء داراى چهار ركن اصل و فرع و جامع و حكم است و براى رسيدن به نتيجه بايد اين مراحل طى شوند، لكن تجربه از راه‌هايى است كه با آن برهان تشكيل مى‌شود، همان طور كه معلوم است، برهان از يقينيات به دست مى‌آيد و يكى از يقينيات ششگانه عبارتست از تجربيات - مؤلف براى تبيين جايگاه تجربه سه جمله از حضرت [[امام على(ع)|على بن ابى‌طالب(ع)]] استناد نموده است كه عبارتند از:


1-التجارب علم مستفاد 2-العقل عقلان: عقل الطبع و عقل التجربه و كلاهما يؤدّى إلى المنفعة 3-الامور بالتجربة و الاعمال بالخبرة. سپس در همين راستا ذكر حال عالمانى كه با استفاده از تجربه به اكتشافات بزرگى نائل شده‌اند را بيان مى‌كند كه آن دانشمندان عبارتند از:
1-التجارب علم مستفاد 2-العقل عقلان: عقل الطبع و عقل التجربه و كلاهما يؤدّى إلى المنفعة 3-الامور بالتجربة و الاعمال بالخبرة. سپس در همين راستا ذكر حال عالمانى كه با استفاده از تجربه به اكتشافات بزرگى نائل شده‌اند را بيان مى‌كند كه آن دانشمندان عبارتند از:


جابر بن حيان، [[رازی، محمد بن زکریا‏|محمد بن زكرياى رازى]]، [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]]، حسن بن هيثم، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]].
جابر بن حیان، [[رازی، محمد بن زکریا‏|محمد بن زكرياى رازى]]، [[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|ابوعلى سينا]]، حسن بن هيثم، [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]].


ايشان الهام و اشراق را يكى ديگر از ادوات معرفت مى‌داند كه مختص انسان‌هاى خود ساخته‌اى است كه داراى قلوبى طاهر، ذهنى صاف و نفوس صيقل يافته مى‌باشند تا در نتيجۀ اين تمهيدات معارف از عالم غيب بر قلب و جان آنها رسوخ كند. لكن اين روش براى رسيدن به معرفت اگر بدون دليل و برهان باشد، قابل ارائه به غير نخواهد بود و فقط به صاحب همان كشف و شهود حجيت خواهد داشت؛ امّا در صورتى كه از ناحيۀ وحى و همراه با معجزات و يا دلائل عقلى باشد، آن موقع ديگر حجيتش همگانى خواهد بود.
ايشان الهام و اشراق را يكى ديگر از ادوات معرفت مى‌داند كه مختص انسان‌هاى خود ساخته‌اى است كه داراى قلوبى طاهر، ذهنى صاف و نفوس صيقل يافته مى‌باشند تا در نتيجۀ اين تمهيدات معارف از عالم غيب بر قلب و جان آنها رسوخ كند. لكن اين روش براى رسيدن به معرفت اگر بدون دليل و برهان باشد، قابل ارائه به غير نخواهد بود و فقط به صاحب همان كشف و شهود حجيت خواهد داشت؛ امّا در صورتى كه از ناحيۀ وحى و همراه با معجزات و يا دلائل عقلى باشد، آن موقع ديگر حجيتش همگانى خواهد بود.
خط ۱۲۱: خط ۱۰۷:
فصل هفتم
فصل هفتم


هفتمين فصل كتاب معيار تشخيص حقائق از اوهام است. در اين راستا [[ارسطو]] و به تبع او فلاسفۀ اسلامى معتقدند كه معرفت بديهى، خود معيار معرفت است و چيز ديگرى غير از معرفت نمى‌تواند معيار براى معرفت باشد. فرانسيس بيكن معتقد است، فقط تجربه مى‌تواند معيار براى تشخيص معرفت باشد پيروان ماركسيسم هم معتقدند كه هر كس غلبه پيدا كرد حق با اوست كه البته اين نظريه ريشه در تاريخ هزاران ساله دارد.
هفتمين فصل كتاب معيار تشخيص حقائق از اوهام است. در اين راستا [[ارسطو]] و به تبع او فلاسفۀ اسلامى معتقدند كه معرفت بديهى، خود معيار معرفت است و چيز ديگرى غير از معرفت نمى‌تواند معيار براى معرفت باشد. فرانسيس بيكن معتقد است، فقط تجربه مى‌تواند معيار براى تشخيص معرفت باشد پيروان مارکسیسم هم معتقدند كه هر كس غلبه پيدا كرد حق با اوست كه البته اين نظريه ريشه در تاريخ هزاران ساله دارد.


فصل هشتم
فصل هشتم
خط ۱۶۱: خط ۱۴۷:
در آخر كتاب دو تعليقه كه مربوط به مؤلف مى‌باشد نيز اضافه شده است.
در آخر كتاب دو تعليقه كه مربوط به مؤلف مى‌باشد نيز اضافه شده است.


اين كتاب در يك جلد و در قطع وزيرى به وسيلۀ موسسۀ [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در سال 1387 منتشر شده، مقرّر بعضا پاورقى‌هايى در پايين صفحات براى توضيح عناوين مكاتب فكرى و ديگر موارد لازم آورده است. در پايان كتاب نيز فهرست آيات، احاديث، اشعار، اعلام و مصادر ذكر شده است، شابك كتاب 5-322-357-964-978 مى‌باشد.
اين كتاب در يك جلد و در قطع وزيرى به وسيلۀ مؤسسۀ [[امام جعفر صادق(ع)|امام صادق(ع)]] در سال 1387 منتشر شده، مقرّر بعضا پاورقى‌هايى در پايين صفحات براى توضيح عناوين مكاتب فكرى و ديگر موارد لازم آورده است. در پايان كتاب نيز فهرست آيات، احاديث، اشعار، اعلام و مصادر ذكر شده است، شابك كتاب 5-322-357-964-978 مى‌باشد.
 




== پیوندها ==
[http://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Text/14726 مطالعه کتاب نظریة المعرفة در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:فلسفه، مذهب و روان‌شناسی]]
[[رده:فلسفه، مذهب و روان‌شناسی]]
[[رده:فلسفه اسلامی]]
[[رده:فلسفه اسلامی]]
[[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
[[رده:کلیات فلسفه اسلامی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش