نسائی، احمد بن علی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۶۵: خط ۶۵:




«السنن الكبرى»: [[المجتبی من السنن (المشهور بسنن النسائی)|سنن نسائى]] بعد از صحيحين ([[صحيح بخارى]] و[[صحيح مسلم]])، به‌عنوان سومين كتاب حديثى مهم و مورد توجه اهل سنت محسوب مى‌شود.<ref>نسائى، تأليف محمد عويضه، ص 64</ref>
«السنن الكبرى»: [[المجتبی من السنن (المشهور بسنن النسائی)|سنن نسائى]] بعد از صحيحين ([[صحيح بخارى]] و[[صحيح مسلم]])، به‌عنوان سومين كتاب حديثى مهم و مورد توجه اهل سنت محسوب مى‌شود.<ref>نسائى، تأليف محمد عويضه، ص 64</ref>
از [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] نقل شده است: «چندين بار از ابوالحسن دارقطنى شنيدم كه مى‌گفت: ابوعبدالرحمن نسائى، بر هركس ديگرى به علم حديث و به جرح و تعديل روات، در زمان خودش تقدم دارد.».<ref>اصحاب صحاح سته، تأليف محى‌الدين صالحى، ص 129</ref>  
از [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]] نقل شده است: «چندين بار از ابوالحسن دارقطنى شنيدم كه مى‌گفت: ابوعبدالرحمن نسائى، بر هركس ديگرى به علم حديث و به جرح و تعديل روات، در زمان خودش تقدم دارد.».<ref>اصحاب صحاح سته، تأليف محى‌الدين صالحى، ص 129</ref>  


خط ۷۷: خط ۷۷:




درسال وفات نسائى، بين منابع، چندان اختلافى به چشم نمى‌خورد و عموماً سال وفات او را سال 303ق، نوشته‌اند.<ref>[[معجم البلدان|معجم البلدان]]، ج 5، ص 282</ref> ماه وفات او را برخى ماه شعبان و برخى ماه صفر همين سال نوشته‌اند.<ref>الوافى بالوفيات، ج 6، ص 416</ref> در باب علت وفات او در منابع آمده است: «وى به خاطر محبت به [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] جان خويش را از دست داد، چرا كه وقتى از مصر به شام رفت، از او در باره برترى معاويه بر على(ع) پرسيدند؛ بنا به قولى، گفت: «ا لا ترضى رأساً برأس حتى يتفضل؟» و بنا به قول ديگرى گفت: فضيلتى براى او نمى‌دانم. لذا با مشت و لگد به جان او افتادند و او را از مسجد بيرون انداختند. وقتى مرگ خويش را احساس كرد، گفت مرا به مكه ببريد، پس او را به مكه بردند و در آنجا فوت كرد.
درسال وفات نسائى، بين منابع، چندان اختلافى به چشم نمى‌خورد و عموماً سال وفات او را سال 303ق، نوشته‌اند.<ref>[[معجم البلدان|معجم البلدان]]، ج 5، ص 282</ref> ماه وفات او را برخى ماه شعبان و برخى ماه صفر همين سال نوشته‌اند.<ref>الوافى بالوفيات، ج 6، ص 416</ref> در باب علت وفات او در منابع آمده است: «وى به خاطر محبت به [[علی بن ابی‎طالب(ع)، امام اول|حضرت على(ع)]] جان خويش را از دست داد، چرا كه وقتى از مصر به شام رفت، از او در باره برترى معاويه بر على(ع) پرسيدند؛ بنا به قولى، گفت: «ا لا ترضى رأساً برأس حتى يتفضل؟» و بنا به قول ديگرى گفت: فضيلتى براى او نمى‌دانم. لذا با مشت و لگد به جان او افتادند و او را از مسجد بيرون انداختند. وقتى مرگ خويش را احساس كرد، گفت مرا به مكه ببريد، پس او را به مكه بردند و در آنجا فوت كرد.


سيوطى، پس از نقل قول اول مى‌نويسد: «از او در خصوص رواياتش در باب فضائل معاويه پرسيدند، گفت: من فضيلتى براى او نمى‌دانم، الا اين سخن پيامبر(ص) كه فرمود: «لا اشبع الله بطنه»؛ خدا شكمش را سير نكند. لذا اهل شام، او را سخت كتك زدند و وى را از مسجد بيرون انداختند. وى به رمله رفت و در آنجا مرد.» (شرح سنن النسائى، ج 1، ص د، مقدمه). [[سيوطى]] مى‌نويسد: «و بنا به نقل دارقطنى پس از اين ماجرا، درخواست كرد او را به مكه ببرند و در مكه فوت كرد.»<ref>همان</ref>  
سيوطى، پس از نقل قول اول مى‌نويسد: «از او در خصوص رواياتش در باب فضائل معاويه پرسيدند، گفت: من فضيلتى براى او نمى‌دانم، الا اين سخن پيامبر(ص) كه فرمود: «لا اشبع الله بطنه»؛ خدا شكمش را سير نكند. لذا اهل شام، او را سخت كتك زدند و وى را از مسجد بيرون انداختند. وى به رمله رفت و در آنجا مرد.» (شرح سنن النسائى، ج 1، ص د، مقدمه). [[سيوطى]] مى‌نويسد: «و بنا به نقل دارقطنى پس از اين ماجرا، درخواست كرد او را به مكه ببرند و در مكه فوت كرد.»<ref>همان</ref>  
۶۱٬۱۸۹

ویرایش