نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (A-esmaili@noornet.net صفحهٔ نجم الدین کبری، احمد بن عمر را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر منتقل کرد)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۲: خط ۴۲:




«شيخ نجم الدين، ابو عبد الله، ابوالجناب احمد نجم الدين كبرى»، (مقتول در 619 يا 617ق)، فرزند عمر خيوقى خوارزمى است كه در خوارزم در شهر خيوه متولد شد. شهرت علمى و فرهنگى او عارف، صوفى، محدث و شاعر مى‌باشد. وى ملقب به كبرى و شيخ ولى تراش است. كنيه‌ى او را ابوالجناب و ابوالخباب نيز ذكر كرده‌اند. او مؤسس سلسله‌ى كبرويه بود. روايات مختلف در زمينه‌ى لقب وى در بين مؤلفين وجود دارد. بعضى معتقدند به سبب زيركى‌اش، او را طامة الكبرى (بلاى بزرگ) ناميده‌اند و بنا بر قولى ديگر چون در جوانى قدرت فوق‌العاده‌اى در بحث و احتجاج داشت به اين لقب معروف گشت. بعضى از پيروانش از باب تكريم، وى را آية الكبرى خوانده‌اند كه كم‌كم با حذف كلمه‌ى اول او را كبرى ناميدند، اما از اين جهت به او شيخ ولى تراش گفته‌اند كه بسيارى از بزرگان مشايخ صوفيه از تربيت‌يافتگان وى بودند. از جوانى براى كسب علم حديث به مسافرت در بلاد پرداخت.
'''شيخ نجم الدين، ابو عبد الله، ابوالجناب احمد نجم الدين كبرى'''، (مقتول در 619 يا 617ق)، فرزند عمر خيوقى خوارزمى است كه در خوارزم در شهر خيوه متولد شد. شهرت علمى و فرهنگى او عارف، صوفى، محدث و شاعر مى‌باشد. وى ملقب به كبرى و شيخ ولى تراش است. كنيه‌ى او را ابوالجناب و ابوالخباب نيز ذكر كرده‌اند. او مؤسس سلسله‌ى كبرويه بود. روايات مختلف در زمينه‌ى لقب وى در بين مؤلفين وجود دارد. بعضى معتقدند به سبب زيركى‌اش، او را طامة الكبرى (بلاى بزرگ) ناميده‌اند و بنا بر قولى ديگر چون در جوانى قدرت فوق‌العاده‌اى در بحث و احتجاج داشت به اين لقب معروف گشت. بعضى از پيروانش از باب تكريم، وى را آية الكبرى خوانده‌اند كه كم‌كم با حذف كلمه‌ى اول او را كبرى ناميدند، اما از اين جهت به او شيخ ولى تراش گفته‌اند كه بسيارى از بزرگان مشايخ صوفيه از تربيت‌يافتگان وى بودند. از جوانى براى كسب علم حديث به مسافرت در بلاد پرداخت.


وى در نيشابور از ابوالمعالى فراوى (م 587ق)، در همدان از حافظ ابوالعلاء عطار (م 568ق)، در تبريز از منصور حفده (م 571ق)، در مكه از ابومحمد طباخ و در اسكندريه از ابوطاهر سلفى (م 576ق) استماع حديث كرد. در باره‌ى گرايش وى به تصوف و انصرافش از اشتغال به حديث اختلاف بسيارى در روايات است و ملاقاتش با مشايخ صوفيه هرگز منجر به قطع علاقه‌ى وى از اشتغال به علم نشد. وى بعد از خروج از خوارزم، مدتى در نيشابور، اصفهان، همدان به استماع حديث نزد مشايخ وقت اشتغال داشت. در نيشابور با شيخ عطار ملاقات كرد و ظاهراً تبحر او در طب به خاطر توجه عطار به او بوده است. اصول طريقت و تصوف را در تبريز نزد بابافرج تبريزى و سپس در دزفول نزد شيخ اسماعيل قصرى و شيخ شطاح (روزبهان بقلى شيرزاى) و ديگر مشايخ عصر فراگرفت و شيخ روزبهان، دختر خود را به او داد.
وى در نيشابور از ابوالمعالى فراوى (م 587ق)، در همدان از حافظ ابوالعلاء عطار (م 568ق)، در تبريز از منصور حفده (م 571ق)، در مكه از ابومحمد طباخ و در اسكندريه از ابوطاهر سلفى (م 576ق) استماع حديث كرد. در باره‌ى گرايش وى به تصوف و انصرافش از اشتغال به حديث اختلاف بسيارى در روايات است و ملاقاتش با مشايخ صوفيه هرگز منجر به قطع علاقه‌ى وى از اشتغال به علم نشد. وى بعد از خروج از خوارزم، مدتى در نيشابور، اصفهان، همدان به استماع حديث نزد مشايخ وقت اشتغال داشت. در نيشابور با شيخ عطار ملاقات كرد و ظاهراً تبحر او در طب به خاطر توجه عطار به او بوده است. اصول طريقت و تصوف را در تبريز نزد بابافرج تبريزى و سپس در دزفول نزد شيخ اسماعيل قصرى و شيخ شطاح (روزبهان بقلى شيرزاى) و ديگر مشايخ عصر فراگرفت و شيخ روزبهان، دختر خود را به او داد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش