نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره'
جز (جایگزینی متن - 'نجم الدین' به 'نجم‌الدین')
جز (جایگزینی متن - 'در باره' به 'درباره')
خط ۴۵: خط ۴۵:


==اساتید==
==اساتید==
وى در نيشابور از ابوالمعالى فراوى (م 587ق)، در همدان از حافظ ابوالعلاء عطار (م 568ق)، در تبريز از منصور حفده (م 571ق)، در مكه از ابومحمد طباخ و در اسكندريه از ابوطاهر سلفى (م 576ق) استماع حديث كرد. در باره‌ى گرايش وى به تصوف و انصرافش از اشتغال به حديث اختلاف بسيارى در روايات است و ملاقاتش با مشايخ صوفيه هرگز منجر به قطع علاقه‌ى وى از اشتغال به علم نشد. وى بعد از خروج از خوارزم، مدتى در نيشابور، اصفهان، همدان به استماع حديث نزد مشايخ وقت اشتغال داشت. در نيشابور با شيخ عطار ملاقات كرد و ظاهراً تبحر او در طب به خاطر توجه عطار به او بوده است. اصول طريقت و تصوف را در تبريز نزد بابافرج تبريزى و سپس در دزفول نزد شيخ اسماعيل قصرى و شيخ شطاح ([[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابی‌نصر|روزبهان بقلى]] شيرزاى) و ديگر مشايخ عصر فراگرفت و شيخ روزبهان، دختر خود را به او داد.
وى در نيشابور از ابوالمعالى فراوى (م 587ق)، در همدان از حافظ ابوالعلاء عطار (م 568ق)، در تبريز از منصور حفده (م 571ق)، در مكه از ابومحمد طباخ و در اسكندريه از ابوطاهر سلفى (م 576ق) استماع حديث كرد. درباره‌ى گرايش وى به تصوف و انصرافش از اشتغال به حديث اختلاف بسيارى در روايات است و ملاقاتش با مشايخ صوفيه هرگز منجر به قطع علاقه‌ى وى از اشتغال به علم نشد. وى بعد از خروج از خوارزم، مدتى در نيشابور، اصفهان، همدان به استماع حديث نزد مشايخ وقت اشتغال داشت. در نيشابور با شيخ عطار ملاقات كرد و ظاهراً تبحر او در طب به خاطر توجه عطار به او بوده است. اصول طريقت و تصوف را در تبريز نزد بابافرج تبريزى و سپس در دزفول نزد شيخ اسماعيل قصرى و شيخ شطاح ([[روزبهان بقلی، روزبهان بن ابی‌نصر|روزبهان بقلى]] شيرزاى) و ديگر مشايخ عصر فراگرفت و شيخ روزبهان، دختر خود را به او داد.


[[زرین‌کوب، عبدالحسین|دكتر زرين‌كوب]] در «دنباله‌ى جست‌وجو در تصوف» آورده كه سيد محمدباقر خوانسارى، مؤلف «[[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]»، خط وى را بر پشت نسخه‌اى از «رساله‌ى قشيريه» ديده است كه وى اين رساله را در 568ق در همدان از ابوالفضل محمد بن يوسف همدانى استماع نموده است.
[[زرین‌کوب، عبدالحسین|دكتر زرين‌كوب]] در «دنباله‌ى جست‌وجو در تصوف» آورده كه سيد محمدباقر خوانسارى، مؤلف «[[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]»، خط وى را بر پشت نسخه‌اى از «رساله‌ى قشيريه» ديده است كه وى اين رساله را در 568ق در همدان از ابوالفضل محمد بن يوسف همدانى استماع نموده است.
خط ۵۱: خط ۵۱:
نجم‌الدين كبرى در راه عزيمت به عراق و مصر از محضر عمار ياسر بدليسى (م 582ق) كسب فيض كرد و مشهور است كه نجم‌الدين به دست شيخ اسماعيل قصرى و عمار ياسر خرقه پوشيد. او به پيشنهاد عمار ياسر براى نشر طريقت و ارشاد طالبان به خوارزم رفت. قبل از عزيمت به خوارزم سفرى به مكه كرد و مدتى در حلب بسربرد. نجم‌الدين در «فوايح» به اقامتش در شونيزيه بغداد و مسافرتش به كربلا نيز اشاره كرده است. وى در حدود 580ق به خوارزم رفت و بنا بر بعضى از روايات بين او و امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] (م 606ق) كه در اين زمان در خوارزم بسرمى‌برد، ملاقاتى صورت گرفته است. مريدان وى در خوارزم تنها محدود به وصفيه و زهاد نمى‌شدند و در رجال دولت نيز معتقدان و دوستانى داشت. اهل سنت، نجم‌الدين را با وجود علاقه‌اى كه در آثار و اقوال خويش به آل على(ع) نشان مى‌دهد و با وجود مسافرت به كربلا، به تشيع منسوب نداشته‌اند و امثال يافعى، [[ذهبى]]، سبكى او را يك شيخ شافعى تلقى كرده‌اند.
نجم‌الدين كبرى در راه عزيمت به عراق و مصر از محضر عمار ياسر بدليسى (م 582ق) كسب فيض كرد و مشهور است كه نجم‌الدين به دست شيخ اسماعيل قصرى و عمار ياسر خرقه پوشيد. او به پيشنهاد عمار ياسر براى نشر طريقت و ارشاد طالبان به خوارزم رفت. قبل از عزيمت به خوارزم سفرى به مكه كرد و مدتى در حلب بسربرد. نجم‌الدين در «فوايح» به اقامتش در شونيزيه بغداد و مسافرتش به كربلا نيز اشاره كرده است. وى در حدود 580ق به خوارزم رفت و بنا بر بعضى از روايات بين او و امام [[فخر رازی، محمد بن عمر|فخر رازى]] (م 606ق) كه در اين زمان در خوارزم بسرمى‌برد، ملاقاتى صورت گرفته است. مريدان وى در خوارزم تنها محدود به وصفيه و زهاد نمى‌شدند و در رجال دولت نيز معتقدان و دوستانى داشت. اهل سنت، نجم‌الدين را با وجود علاقه‌اى كه در آثار و اقوال خويش به آل على(ع) نشان مى‌دهد و با وجود مسافرت به كربلا، به تشيع منسوب نداشته‌اند و امثال يافعى، [[ذهبى]]، سبكى او را يك شيخ شافعى تلقى كرده‌اند.


از شاگردان مشهور او شيخ سعدالدين حموى، شيخ رضى‌الدين لالا (م 642ق)، شيخ سيف‌الدين باخرزى (م 659ق) و ديگران بودند. برخى بهاءالدين ولد، پدر جلال‌الدين مولوى و شيخ [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجم‌الدين دايه]] رازى (م 654ق) را نيز از شاگردان وى دانسته‌اند. ناصر بن منصور عُرضى و سيف‌الدين باخرزى از وى حديث روايت نمودند. در باره‌ى وفات وى رواياتى مختلف وجود دارد، اما آنچه به حقيقت نزديك‌تر است، اين است كه شيخ نجم‌الدين در فتنه‌ى مغول همراه ساير مردم به دفاع از خوارزم پرداخت و توسط مغولان به قتل رسيد. در باره‌ى مقبره‌ى شيخ، اختلاف وجود دارد. به آورده‌ى «دنباله‌ى جست‌وجو در تصوف»، ابن بطويه مدتى بعد از تأليف «تاريخ برگزيده» در سفرى كه به خوارزم داشته به وجود قبر او در خارج از خوارزم اشاره كرده است.
از شاگردان مشهور او شيخ سعدالدين حموى، شيخ رضى‌الدين لالا (م 642ق)، شيخ سيف‌الدين باخرزى (م 659ق) و ديگران بودند. برخى بهاءالدين ولد، پدر جلال‌الدين مولوى و شيخ [[نجم رازی، عبدالله بن محمد|نجم‌الدين دايه]] رازى (م 654ق) را نيز از شاگردان وى دانسته‌اند. ناصر بن منصور عُرضى و سيف‌الدين باخرزى از وى حديث روايت نمودند. درباره‌ى وفات وى رواياتى مختلف وجود دارد، اما آنچه به حقيقت نزديك‌تر است، اين است كه شيخ نجم‌الدين در فتنه‌ى مغول همراه ساير مردم به دفاع از خوارزم پرداخت و توسط مغولان به قتل رسيد. درباره‌ى مقبره‌ى شيخ، اختلاف وجود دارد. به آورده‌ى «دنباله‌ى جست‌وجو در تصوف»، ابن بطويه مدتى بعد از تأليف «تاريخ برگزيده» در سفرى كه به خوارزم داشته به وجود قبر او در خارج از خوارزم اشاره كرده است.


== آثار ==
== آثار ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش