میرزای شیرازی، سید محمدحسن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'محمد حسن' به 'محمدحسن'
جز (جایگزینی متن - 'محمد حسن ' به 'محمدحسن')
جز (جایگزینی متن - 'محمد حسن' به 'محمدحسن')
خط ۴۷: خط ۴۷:




محمدحسندر دوران طفوليت پدر خويش را از دست داد و دايى‌اش سيد ميرزا حسين موسوى معروف به مجد الأشراف عهده‌دار سرپرستى او گرديد. از عبارات مكتوبى كه از مجد الأشراف بجاى مانده معلوم مى‌شود كه «ميرزا محمد حسن» زمانی كه فقط 4 سال از عمرش می‌گذشته شروع به تحصيل نموده است و ظرف مدت دو سال از قرائت و كتابت فارسى فارغ شده و شروع به آموزش علوم عربى نموده است.
محمدحسندر دوران طفوليت پدر خويش را از دست داد و دايى‌اش سيد ميرزا حسين موسوى معروف به مجد الأشراف عهده‌دار سرپرستى او گرديد. از عبارات مكتوبى كه از مجد الأشراف بجاى مانده معلوم مى‌شود كه «ميرزا محمدحسن» زمانی كه فقط 4 سال از عمرش می‌گذشته شروع به تحصيل نموده است و ظرف مدت دو سال از قرائت و كتابت فارسى فارغ شده و شروع به آموزش علوم عربى نموده است.


ميرزا در 8 سالگى مقدمات را به پايان برد و به سفارش مجد الأشراف، نزد بزرگترين خطيب شيراز بنام ميرزا ابراهيم به خواندن و حفظ كتاب ابواب الجنان قزوينى مشغول گشت. ميرزا پس از آن به خواندن كتب متعارف فقه و اصول اشتغال ورزيد. در 12 سالگى در درس شرح لمعۀ مرحوم شيخ محمدتقى شركت مى‌جست. و در پانزده سالگى به تدريس [[الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (2 جلدی)|لمعه]]  پرداخت.
ميرزا در 8 سالگى مقدمات را به پايان برد و به سفارش مجد الأشراف، نزد بزرگترين خطيب شيراز بنام ميرزا ابراهيم به خواندن و حفظ كتاب ابواب الجنان قزوينى مشغول گشت. ميرزا پس از آن به خواندن كتب متعارف فقه و اصول اشتغال ورزيد. در 12 سالگى در درس شرح لمعۀ مرحوم شيخ محمدتقى شركت مى‌جست. و در پانزده سالگى به تدريس [[الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية (2 جلدی)|لمعه]]  پرداخت.
خط ۷۲: خط ۷۲:
بعد از رحلت مرحوم كاشف الغطاء، ميرزا تصميم بر بازگشت به وطن گرفت اما قبل از عزيمت، به پيشنهاد يكى از دوستانش در مجلس درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت كرد و شيفتۀ افكار عالى او شده و از بازگشت به وطن منصرف گشت و به جهت درس [[شيخ انصارى]] قصد اقامت نجف كرد و با نهايت جدّيت و پشتكار در مطالب شيخ به غور و تفحّص پرداخت.
بعد از رحلت مرحوم كاشف الغطاء، ميرزا تصميم بر بازگشت به وطن گرفت اما قبل از عزيمت، به پيشنهاد يكى از دوستانش در مجلس درس [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شيخ مرتضى انصارى]] شركت كرد و شيفتۀ افكار عالى او شده و از بازگشت به وطن منصرف گشت و به جهت درس [[شيخ انصارى]] قصد اقامت نجف كرد و با نهايت جدّيت و پشتكار در مطالب شيخ به غور و تفحّص پرداخت.


[[شيخ انصارى]] نيز به اين استعداد و توانمندى فوق العادۀ علمى ميرزا پى برده و بارها گفته بود: من درس را براى 3 نفر ميگويم، ميرزا محمد حسن، ميرزا حبيب الله (رشتى) و آقا حسن تهرانى (آقا حسن نجم‌آبادى تهرانى).
[[شيخ انصارى]] نيز به اين استعداد و توانمندى فوق العادۀ علمى ميرزا پى برده و بارها گفته بود: من درس را براى 3 نفر ميگويم، ميرزا محمدحسن، ميرزا حبيب الله (رشتى) و آقا حسن تهرانى (آقا حسن نجم‌آبادى تهرانى).


ميرزا در درس [[شيخ انصارى]] كم سخن مى‌گفت و هنگام سخن گفتن صدايش به اندازه‌اى آرام بود كه شيخ براى فهم آن، ناچار بدنش را بطرف او متمايل مى‌كرد. هرگاه ميرزا ارادۀ تكلم داشت، [[شيخ انصارى]] مجلس را ساكت كرده و مى‌فرمود: «جناب ميرزا سخن مى‌گويد» و پس از پايان كلام ميرزا، رو به ديگران نموده و مطالب او را براى سايرين بازگو مى‌كرد.
ميرزا در درس [[شيخ انصارى]] كم سخن مى‌گفت و هنگام سخن گفتن صدايش به اندازه‌اى آرام بود كه شيخ براى فهم آن، ناچار بدنش را بطرف او متمايل مى‌كرد. هرگاه ميرزا ارادۀ تكلم داشت، [[شيخ انصارى]] مجلس را ساكت كرده و مى‌فرمود: «جناب ميرزا سخن مى‌گويد» و پس از پايان كلام ميرزا، رو به ديگران نموده و مطالب او را براى سايرين بازگو مى‌كرد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش