میرداماد، سید محمدباقر بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شيخ بهايى' به 'شيخ بهايى'
جز (جایگزینی متن - 'علامه حلّى' به 'علامه حلّى')
جز (جایگزینی متن - 'شيخ بهايى' به 'شيخ بهايى')
خط ۷۶: خط ۷۶:
از اساتيد او در مشهد مرحوم سيد على فرزند ابى‌الحسن موسوى عاملى است.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج5، ص43</ref> مرحوم شيخ حرّ عاملى در كتاب امل الامل راجع به وى مى‌نويسد: «او از بزرگان علما و فضلاى عصر خويش و از شاگردان شيخ ما، [[شهيد ثانى]] بود. وى فردى زاهد، عابد، فقيه و با ورع بود.»<ref>امل الامل، ج1، ص117</ref> سيد على بن ابى الحسن عاملى همان‌طور كه از نام وى برمى‌آيد از علماى جبل‌عامل لبنان بود و سپس به ايران مهاجرت كرد.
از اساتيد او در مشهد مرحوم سيد على فرزند ابى‌الحسن موسوى عاملى است.<ref>[[رياض العلماء و حياض الفضلاء|رياض العلماء]]، ج5، ص43</ref> مرحوم شيخ حرّ عاملى در كتاب امل الامل راجع به وى مى‌نويسد: «او از بزرگان علما و فضلاى عصر خويش و از شاگردان شيخ ما، [[شهيد ثانى]] بود. وى فردى زاهد، عابد، فقيه و با ورع بود.»<ref>امل الامل، ج1، ص117</ref> سيد على بن ابى الحسن عاملى همان‌طور كه از نام وى برمى‌آيد از علماى جبل‌عامل لبنان بود و سپس به ايران مهاجرت كرد.


استاد ديگر ميرداماد كه در رشد علمى وى تأثير گذاشت فقيه بلند مرتبه شيخ عزّالدين حسين فرزند عبدالصّمد عاملى (م984ق)، پدر شيخ بهايى از علماى بزرگ منطقه جبل‌عامل لبنان بود. وى شاگرد برجسته زين‌الدين على‌بن احمد عاملى معروف به [[شهيد ثانى]] (شهادت در 966ق) بود و پس از كشته شدن [[شهيد ثانى]] به دست طرفداران عثمان، جبل عامل را كه ناامن شده بود ترك كرد و چون در ايران مذهب تشيع رسميت يافته و محل امن و مناسبى براى شيعه محسوب مى‌شد به ايران مهاجرت كرد. در اين سفر پسرش محمد، شيخ بهايى كه هنوز اين لقب را نداشت و بيش از سيزده سال از عمر وى نمى‌گذشت همراه او بود.
استاد ديگر ميرداماد كه در رشد علمى وى تأثير گذاشت فقيه بلند مرتبه شيخ عزّالدين حسين فرزند عبدالصّمد عاملى (م984ق)، پدر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] از علماى بزرگ منطقه جبل‌عامل لبنان بود. وى شاگرد برجسته زين‌الدين على‌بن احمد عاملى معروف به [[شهيد ثانى]] (شهادت در 966ق) بود و پس از كشته شدن [[شهيد ثانى]] به دست طرفداران عثمان، جبل عامل را كه ناامن شده بود ترك كرد و چون در ايران مذهب تشيع رسميت يافته و محل امن و مناسبى براى شيعه محسوب مى‌شد به ايران مهاجرت كرد. در اين سفر پسرش محمد، [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] كه هنوز اين لقب را نداشت و بيش از سيزده سال از عمر وى نمى‌گذشت همراه او بود.


شيخ عزّالدين حسين بن عبدالصمد پس از چندى شيخ الاسلام قزوين پايتخت شاه طهماسب صفوى شد. سپس در حدود سال 969ق با همين منصب به مشهد رفت.
شيخ عزّالدين حسين بن عبدالصمد پس از چندى شيخ الاسلام قزوين پايتخت شاه طهماسب صفوى شد. سپس در حدود سال 969ق با همين منصب به مشهد رفت.
خط ۸۴: خط ۸۴:
استفاده ميرداماد از حضور اين فقيه بزرگ در همين دوران صورت گرفته است. گفتيم كه فقيه گرانقدر عزّالدين حسين بن عبدالصّمد عاملى(ره) تا حدود سال 971ق را در مشهد اقامت داشت و ميرداماد نيز تحصيلاتش را در مشهد آغاز نمود. ليكن با توجه به اين‌كه در آن سالها ميرداماد در حدود يازده سال بيشتر نداشته نمى‌توانسته از محضر درس عالم بزرگى چون شيخ عزّالدين حسين كه در سطوح عالى تدريس مى‌نموده استفاده كرده باشد.
استفاده ميرداماد از حضور اين فقيه بزرگ در همين دوران صورت گرفته است. گفتيم كه فقيه گرانقدر عزّالدين حسين بن عبدالصّمد عاملى(ره) تا حدود سال 971ق را در مشهد اقامت داشت و ميرداماد نيز تحصيلاتش را در مشهد آغاز نمود. ليكن با توجه به اين‌كه در آن سالها ميرداماد در حدود يازده سال بيشتر نداشته نمى‌توانسته از محضر درس عالم بزرگى چون شيخ عزّالدين حسين كه در سطوح عالى تدريس مى‌نموده استفاده كرده باشد.


به همين جهت اگر نبوغ و استعداد سرشار ميرداماد را در نظر داشته باشيم استفاده مير از حضور آن بزرگوار در اواخر اقامت ايشان در هرات و در حداثت سن ميرداماد بوده است. از تأليفات وى است: عقدالطهماسبى، وصول الاخيار الى الاخبار و... <ref>آنچه درباره آن فقيه جليل آمده به تمامى برگرفته از كتاب احوال و اشعار شيخ بهايى ص 10-23 است</ref>
به همين جهت اگر نبوغ و استعداد سرشار ميرداماد را در نظر داشته باشيم استفاده مير از حضور آن بزرگوار در اواخر اقامت ايشان در هرات و در حداثت سن ميرداماد بوده است. از تأليفات وى است: عقدالطهماسبى، وصول الاخيار الى الاخبار و... <ref>آنچه درباره آن فقيه جليل آمده به تمامى برگرفته از كتاب احوال و اشعار [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] ص 10-23 است</ref>


ديگر استاد ميرداماد دايى گرامى‌اش، فقيه جليل، مرحوم عبادالعالى عاملى (م993ق) فرزند مرحوم محقق كركى است. مرحوم شيخ حرّ عاملى در امل‌الامل درباره وى مى‌گويد: «او فردى فاضل، فقيه، محدث، محقق، متكلّم، عابد و از مشايخ بسيار بزرگ بود. وى از پدرش و معاصرين ديگر روايت مى‌كند و محمد باقر حسينى داماد - ميرداماد- از او اجازه روايى دارد. او را رساله‌اى است دقيق درباره قبله و قبله خراسان بالخصوص.»<ref>امل الامل، ج1، ص110</ref>.
ديگر استاد ميرداماد دايى گرامى‌اش، فقيه جليل، مرحوم عبادالعالى عاملى (م993ق) فرزند مرحوم محقق كركى است. مرحوم شيخ حرّ عاملى در امل‌الامل درباره وى مى‌گويد: «او فردى فاضل، فقيه، محدث، محقق، متكلّم، عابد و از مشايخ بسيار بزرگ بود. وى از پدرش و معاصرين ديگر روايت مى‌كند و محمد باقر حسينى داماد - ميرداماد- از او اجازه روايى دارد. او را رساله‌اى است دقيق درباره قبله و قبله خراسان بالخصوص.»<ref>امل الامل، ج1، ص110</ref>.
خط ۱۱۵: خط ۱۱۵:
رفتار و اعتقادات شاه اسماعيل دوم برخلاف پدرش بود. وى كسانى را كه در زمان شاه طهماسب به زهد و پاكدامنى معروف بودند از خود راند و گروهى از علما را كه در دوران سلطنت پدرش به علت طرفدارى از اهل سنت رانده درگاه بودند مورد حمايت قرار داد. مطربان و خنياگران كه در عهد شاه طهماسب به دليل اجتناب از منهيات رانده شده بودند دوباره در اردوى شاه جمع شدند.<ref>تاريخ سياسى و اجتماعى ايران، ص 242. در اين كتاب نيش قلم گزنده‌اى به سوى علما و قشر عالمان دينى آن عصر وجود دارد. مؤلف كتاب مانند برخى بر اين نظريه مردود است كه عصر صفوى بخاطر تضعيف تصوف و قدرت‌گيرى فقها عصر انحطاط ادبى و فكرى است. ص172و173</ref>.
رفتار و اعتقادات شاه اسماعيل دوم برخلاف پدرش بود. وى كسانى را كه در زمان شاه طهماسب به زهد و پاكدامنى معروف بودند از خود راند و گروهى از علما را كه در دوران سلطنت پدرش به علت طرفدارى از اهل سنت رانده درگاه بودند مورد حمايت قرار داد. مطربان و خنياگران كه در عهد شاه طهماسب به دليل اجتناب از منهيات رانده شده بودند دوباره در اردوى شاه جمع شدند.<ref>تاريخ سياسى و اجتماعى ايران، ص 242. در اين كتاب نيش قلم گزنده‌اى به سوى علما و قشر عالمان دينى آن عصر وجود دارد. مؤلف كتاب مانند برخى بر اين نظريه مردود است كه عصر صفوى بخاطر تضعيف تصوف و قدرت‌گيرى فقها عصر انحطاط ادبى و فكرى است. ص172و173</ref>.


آغاز سلطنت شاه اسماعيل دوم مى‌تواند دليلى براى مهاجرت علماى بزرگى چون ميرداماد و شيخ بهايى به اصفهان و دور شدن از دستگاه حكومت باشد. بخصوص آن كه شيخ عزّالدين پدر شيخ بهايى و استاد آن دو عالم معاصر در همين سال پس از انجام حج تصميم به اقامت در بحرين گرفت و از مركز حكومت دورى جست و در همان سال در آنجا رحلت كرد.
آغاز سلطنت شاه اسماعيل دوم مى‌تواند دليلى براى مهاجرت علماى بزرگى چون ميرداماد و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] به اصفهان و دور شدن از دستگاه حكومت باشد. بخصوص آن كه شيخ عزّالدين پدر [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و استاد آن دو عالم معاصر در همين سال پس از انجام حج تصميم به اقامت در بحرين گرفت و از مركز حكومت دورى جست و در همان سال در آنجا رحلت كرد.


در آن دوران اصفهان داراى مدارس علمى خوب و مدرسين عالى بود و طلاب سختكوش و جدى به تحصيل علوم و معارف مشغول بودند. ميرداماد در مدرسه خوجه اصفهان حكمت تدريس مى‌كرد. شيخ بهايى نيز در همان مدرسه تفسير، فقه، حديث و رجال درس مى‌داد و ميرفندرسكى ديگر معاصر ميرداماد ملل و نحل تدريس مى‌كرد.<ref>ملاصدرا، ص 18، 42 و 57 ملل و نحل علمى بود كه در آن راجع به شناسايى اقوام و مذاهب آنها بحث مى شد</ref>.
در آن دوران اصفهان داراى مدارس علمى خوب و مدرسين عالى بود و طلاب سختكوش و جدى به تحصيل علوم و معارف مشغول بودند. ميرداماد در مدرسه خوجه اصفهان حكمت تدريس مى‌كرد. [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] نيز در همان مدرسه تفسير، فقه، حديث و رجال درس مى‌داد و ميرفندرسكى ديگر معاصر ميرداماد ملل و نحل تدريس مى‌كرد.<ref>ملاصدرا، ص 18، 42 و 57 ملل و نحل علمى بود كه در آن راجع به شناسايى اقوام و مذاهب آنها بحث مى شد</ref>.


در دوره سلطنت شاه عباس صفوى به سال 999ق پايتخت از قزوين به اصفهان منتقل شد. به دليل حمايتها و تشويقهاى شاه عباس از علما و دانشمندان و به وجود آمدن محيطى امن و برخوردار از تكريم و تشويق حكومت، رفته رفته بر رونق و اهميت حوزه اصفهان افزوده شد.
در دوره سلطنت شاه عباس صفوى به سال 999ق پايتخت از قزوين به اصفهان منتقل شد. به دليل حمايتها و تشويقهاى شاه عباس از علما و دانشمندان و به وجود آمدن محيطى امن و برخوردار از تكريم و تشويق حكومت، رفته رفته بر رونق و اهميت حوزه اصفهان افزوده شد.
خط ۱۵۹: خط ۱۵۹:




در عصر ميرداماد حوزه اصفهان خاستگاه حكمت بوده است به‌طورى كه از اطراف جهان براى آموختن حكمت به اصفهان مى‌آمدند.<ref>مقدمه منتخباتى از آثار حكماى الهى ايران، ج1</ref> بى‌ترديد حوزه اصفهان اين امتياز را مرهون شخصيت‌هاى برجسته آن دوران همچون شيخ بهايى، ميرفندرسكى و ميرداماد است. در اين گفتار از ميان معاصران ميرداماد به ذكر اين دو عالم فرزانه كه از چهره‌هاى اصلى حوزه اصفهان در آن عصر بوده‌اند اكتفا شده و چه بسا در شرح حال آنان اطاله كلام نيز شده باشد تا وضعيت آن دوران از حيث چگونگى حوزه‌هاى درسى علوم معقول و منقول ونيز جايگاه برجسته ميرداماد(ره) معلوم شود.
در عصر ميرداماد حوزه اصفهان خاستگاه حكمت بوده است به‌طورى كه از اطراف جهان براى آموختن حكمت به اصفهان مى‌آمدند.<ref>مقدمه منتخباتى از آثار حكماى الهى ايران، ج1</ref> بى‌ترديد حوزه اصفهان اين امتياز را مرهون شخصيت‌هاى برجسته آن دوران همچون [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، ميرفندرسكى و ميرداماد است. در اين گفتار از ميان معاصران ميرداماد به ذكر اين دو عالم فرزانه كه از چهره‌هاى اصلى حوزه اصفهان در آن عصر بوده‌اند اكتفا شده و چه بسا در شرح حال آنان اطاله كلام نيز شده باشد تا وضعيت آن دوران از حيث چگونگى حوزه‌هاى درسى علوم معقول و منقول ونيز جايگاه برجسته ميرداماد(ره) معلوم شود.


== معاصران ميرداماد:==
== معاصران ميرداماد:==
خط ۱۶۶: خط ۱۶۶:
معاصران ميرداماد و خود وى همگى از منسوبان به دربار و مورد توجّه و احترام بسيار شاه‌عبّاس بوده‌اند و شاه با آنان مجالست و دوستى نزديك داشته است. سابقه ارتباط و دوستى آنان با دربار به ارتباط و دوستى پدرانشان با دربار صفوى برمى‌گردد.
معاصران ميرداماد و خود وى همگى از منسوبان به دربار و مورد توجّه و احترام بسيار شاه‌عبّاس بوده‌اند و شاه با آنان مجالست و دوستى نزديك داشته است. سابقه ارتباط و دوستى آنان با دربار به ارتباط و دوستى پدرانشان با دربار صفوى برمى‌گردد.


از علماى بنام معاصر ميرداماد، فقيه، محدث، مفسّر، متكلّم، رياضيدان، شاعر، اديب و عارف بلند مرتبه شيخ بهاءالدين محمّد عاملى مشهور به «شيخ بهايى» (953 تا1030ق) است. وى در تمامى علوم متداول آن روز استاد بود اگر بخواهيم تبحر وى را در دو زمينه علوم عقلى و علوم نقلى مقايسه كنيم بايد بگوييم كه بيشتر در علوم نقلى تبحر داشته و از اين نظر برجسته بوده است. گرچه شيخ بهايى در علوم عقلى همچون كلام و در سير و سلوك و عرفان نيز دست داشته و اشعار بسيارى با اين صبغه دارد، به گونه‌اى كه صوفيه وى را از خود مى‌شمرده‌اند، ليكن با نگاهى گذرا به آثار وى روشن مى‌شود كه شخصيت علمى وى در زمينه علوم شرعى برجسته و ممتاز بوده است و در زمينه علوم عقلى بخصوص حكمت صاحب تأليف نيست.<ref>از همين رو بود كه ملاصدرا پس از مهاجرت از شيراز به اصفهان، تفسير و فقه و حديث را نزد شيخ بهايى و حكمت را نزد ميرداماد تحصيل كرد</ref>.
از علماى بنام معاصر ميرداماد، فقيه، محدث، مفسّر، متكلّم، رياضيدان، شاعر، اديب و عارف بلند مرتبه شيخ بهاءالدين محمّد عاملى مشهور به «[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]» (953 تا1030ق) است. وى در تمامى علوم متداول آن روز استاد بود اگر بخواهيم تبحر وى را در دو زمينه علوم عقلى و علوم نقلى مقايسه كنيم بايد بگوييم كه بيشتر در علوم نقلى تبحر داشته و از اين نظر برجسته بوده است. گرچه [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] در علوم عقلى همچون كلام و در سير و سلوك و عرفان نيز دست داشته و اشعار بسيارى با اين صبغه دارد، به گونه‌اى كه صوفيه وى را از خود مى‌شمرده‌اند، ليكن با نگاهى گذرا به آثار وى روشن مى‌شود كه شخصيت علمى وى در زمينه علوم شرعى برجسته و ممتاز بوده است و در زمينه علوم عقلى بخصوص حكمت صاحب تأليف نيست.<ref>از همين رو بود كه ملاصدرا پس از مهاجرت از شيراز به اصفهان، تفسير و فقه و حديث را نزد [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و حكمت را نزد ميرداماد تحصيل كرد</ref>.


شيخ بهايى (ره) شيخ الاسلام اصفهان بود و منصب رسمى فقاهت و امور دينى به وى محوّل گرديده بود. شيخ بهايى(ره) در سلوك و عرفان نيز دست داشته و يكسره به دنيا بى‌توجه بوده است. مثنوى‌هاى او كه از حيث صورت و معنا به سبك مثنوى‌هاى مولوى است شاهدى گويا بر اين مدّعاست.
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] (ره) شيخ الاسلام اصفهان بود و منصب رسمى فقاهت و امور دينى به وى محوّل گرديده بود. [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]](ره) در سلوك و عرفان نيز دست داشته و يكسره به دنيا بى‌توجه بوده است. مثنوى‌هاى او كه از حيث صورت و معنا به سبك مثنوى‌هاى مولوى است شاهدى گويا بر اين مدّعاست.


شيخ بهايى و ميرداماد دوستى نزديك و صميمانه‌اى داشته‌اند. با آن‌كه آن دو بزرگوار در مواردى نظرگاه‌هاى مخالف با يكديگر داشته‌اند ليكن اين امور در دوستى آنان خللى وارد نكرده بود. شيخ بهايى يازده سال پيش از ميرداماد، در سال 1030 ه‌ق ديده از دنيا فرو بست.
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و ميرداماد دوستى نزديك و صميمانه‌اى داشته‌اند. با آن‌كه آن دو بزرگوار در مواردى نظرگاه‌هاى مخالف با يكديگر داشته‌اند ليكن اين امور در دوستى آنان خللى وارد نكرده بود. [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] يازده سال پيش از ميرداماد، در سال 1030 ه‌ق ديده از دنيا فرو بست.


برخى از تأليفات او در علوم مختلف عبارتند از: جامع عباسى در كلام، فوائد الصمديه در ادبيات عرب، خلاصة فى الحساب در علم جبر، تشريح الافلاك در نجوم و هيئت، تفسير قرآن، چند مثنوى و ...
برخى از تأليفات او در علوم مختلف عبارتند از: جامع عباسى در كلام، فوائد الصمديه در ادبيات عرب، خلاصة فى الحساب در علم جبر، تشريح الافلاك در نجوم و هيئت، تفسير قرآن، چند مثنوى و ...
خط ۲۴۲: خط ۲۴۲:
برخى از شاگردان برجسته او عبارتنداز:
برخى از شاگردان برجسته او عبارتنداز:


# صدرالدين محمّد شيرازى (متوفى در 1050ق) معروف به ملاصدرا: وى از شاگردان برجسته ميرداماد بود و پس از استادش حكمت با وى وارد مرحله جديدى شد. وى مؤسس مشربى شد كه خود آن را حكمت متعاليه ناميد و پس از او تا به حال اكثر قريب به اتّفاق حكماى شيعه نظريات وى را پذيرفته‌اند و افكار فلسفى او بر حكمت شيعى سيطره داشته است. ملاصدرا حكمت را نزد ميرداماد تحصيل كرد و علوم منقول را از شيخ بهايى استفاده نمود. از تأليفات اوست: الحكمۀ المتعاليه فى الاسفار العقليه الاربعة، شرح اصول كافى، الشواهد الربوبيّة، تفسير القران، المبدأ و المعاد و ...
# صدرالدين محمّد شيرازى (متوفى در 1050ق) معروف به ملاصدرا: وى از شاگردان برجسته ميرداماد بود و پس از استادش حكمت با وى وارد مرحله جديدى شد. وى مؤسس مشربى شد كه خود آن را حكمت متعاليه ناميد و پس از او تا به حال اكثر قريب به اتّفاق حكماى شيعه نظريات وى را پذيرفته‌اند و افكار فلسفى او بر حكمت شيعى سيطره داشته است. ملاصدرا حكمت را نزد ميرداماد تحصيل كرد و علوم منقول را از [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] استفاده نمود. از تأليفات اوست: الحكمۀ المتعاليه فى الاسفار العقليه الاربعة، شرح اصول كافى، الشواهد الربوبيّة، تفسير القران، المبدأ و المعاد و ...
# حكيم ملا عبدالرزاق لاهيجى (م 1072ق): وى از شاگردان صدرالدين شيرازى و هم داماد او بوده است. برخى از آثار حكيم عبدالرزاق لاهيجى در حكمت عبارتند از: مشارق الافهام فى شرح تجريد الكلام، شرح هياكل النور، الكلمات الطيبه و ...
# حكيم ملا عبدالرزاق لاهيجى (م 1072ق): وى از شاگردان صدرالدين شيرازى و هم داماد او بوده است. برخى از آثار حكيم عبدالرزاق لاهيجى در حكمت عبارتند از: مشارق الافهام فى شرح تجريد الكلام، شرح هياكل النور، الكلمات الطيبه و ...
# فقيه و محدّث، و حكيم بزرگ ملا محسن فيض كاشانى (م 1091ق) شاگرد برجسته و داماد ملاصدرا: وى مدتى را نيز به تحصيل نزد ميرداماد گذرانده و محضر درس او را درك كرده است. از تأليفات اوست: الوافى در حديث، محجةالبيضاء در اخلاق، الصافى در تفسير، انوار الحكمة در حكمت و ...
# فقيه و محدّث، و حكيم بزرگ ملا محسن فيض كاشانى (م 1091ق) شاگرد برجسته و داماد ملاصدرا: وى مدتى را نيز به تحصيل نزد ميرداماد گذرانده و محضر درس او را درك كرده است. از تأليفات اوست: الوافى در حديث، محجةالبيضاء در اخلاق، الصافى در تفسير، انوار الحكمة در حكمت و ...
خط ۳۶۳: خط ۳۶۳:
ب) نفى حسادت، امتحانى بزرگ:
ب) نفى حسادت، امتحانى بزرگ:


يكى از مطالبى كه از سجاياى اخلاقى ميرداماد حكايت مى‌كند رابطه دوستانه او با فقيه و عالم برجسته معاصر خود شيخ بهايى (ره) است. ميرداماد و شيخ بهايى دوستان نزديك و صميمى بوده‌اند و دوستى بين اين دو عالم بلند مرتبه معاصر به‌گونه‌اى بوده كه در ميان علماى هم‌عصر كمتر ديده شده است.
يكى از مطالبى كه از سجاياى اخلاقى ميرداماد حكايت مى‌كند رابطه دوستانه او با فقيه و عالم برجسته معاصر خود [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] (ره) است. ميرداماد و [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] دوستان نزديك و صميمى بوده‌اند و دوستى بين اين دو عالم بلند مرتبه معاصر به‌گونه‌اى بوده كه در ميان علماى هم‌عصر كمتر ديده شده است.


با وجود مقام بالاى علمى آن دو بزرگوار و موقعيت و منزلت آنان نزد شاه عباس، در اين دوستى صميمانه خللى پديد نيامد. در زندگى عالمى برجسته كه داراى موقعيّت اجتماعى والا است اين امتحان بزرگى است كه در مقابل عالم همتاى عصر خويش چگونه عمل خواهد كرد. امتحانى كه حكيم وارسته ما نزد خداوند سربلند و موفق از آن بيرون آمد.
با وجود مقام بالاى علمى آن دو بزرگوار و موقعيت و منزلت آنان نزد شاه عباس، در اين دوستى صميمانه خللى پديد نيامد. در زندگى عالمى برجسته كه داراى موقعيّت اجتماعى والا است اين امتحان بزرگى است كه در مقابل عالم همتاى عصر خويش چگونه عمل خواهد كرد. امتحانى كه حكيم وارسته ما نزد خداوند سربلند و موفق از آن بيرون آمد.
خط ۳۶۹: خط ۳۶۹:
دراين‌باره ماجرايى نقل شده است كه علاوه بر حكايت كردن از دوستى و صميميت بين آن دو عالم برجسته نشان دهنده دورى از دنياطلبى و مقام‌خواهى و نمايانگر نفى حسادت در وجود آن بزرگواران آن هم در جايگاهى حساس و لغزنده است.
دراين‌باره ماجرايى نقل شده است كه علاوه بر حكايت كردن از دوستى و صميميت بين آن دو عالم برجسته نشان دهنده دورى از دنياطلبى و مقام‌خواهى و نمايانگر نفى حسادت در وجود آن بزرگواران آن هم در جايگاهى حساس و لغزنده است.


ماجرا بدين قرار بود: روزى شاه عباس صفوى براى رفتن به منطقه‌اى خوش آب و هوا سوار بر اسب مى‌رفت مرحوم شيخ بهايى و مرحوم ميرداماد نيز همراه اردوى شاه بودند - بسيار اتّفاق مى‌افتاد كه آنان در سفرها همراه شاه بودند.
ماجرا بدين قرار بود: روزى شاه عباس صفوى براى رفتن به منطقه‌اى خوش آب و هوا سوار بر اسب مى‌رفت مرحوم [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] و مرحوم ميرداماد نيز همراه اردوى شاه بودند - بسيار اتّفاق مى‌افتاد كه آنان در سفرها همراه شاه بودند.


ميرداماد درشت اندام و تنومند بود به خلاف او شيخ بهايى جثه‌اى لاغر و نحيف داشت. شاه‌عباس تصميم گرفت كه دوستى و صميميت آن دو را آزمايش كند. به همين خاطر نزد مير آمد. اسب ميرداماد در عقب همراهان شاه حركت مى‌كرد و از وجنات آن رنج و زحمتى كه به خاطر سنگينى سوار مى‌كشيد آشكار بود، حال آن‌كه مركب شيخ بهايى به راحتى و چالاكى حركت مى‌كرد گويى كه مى‌رقصيد.
ميرداماد درشت اندام و تنومند بود به خلاف او [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] جثه‌اى لاغر و نحيف داشت. شاه‌عباس تصميم گرفت كه دوستى و صميميت آن دو را آزمايش كند. به همين خاطر نزد مير آمد. اسب ميرداماد در عقب همراهان شاه حركت مى‌كرد و از وجنات آن رنج و زحمتى كه به خاطر سنگينى سوار مى‌كشيد آشكار بود، حال آن‌كه مركب [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] به راحتى و چالاكى حركت مى‌كرد گويى كه مى‌رقصيد.


شاه به مير گفت: «به اين شيخ نگاه نمى‌كنيد كه چگونه در حركت با اسبش بازى مى‌كند و در بين مردم مانند جناب شما مؤدب و متين و با وقار حركت نمى‌كند؟»
شاه به مير گفت: «به اين شيخ نگاه نمى‌كنيد كه چگونه در حركت با اسبش بازى مى‌كند و در بين مردم مانند جناب شما مؤدب و متين و با وقار حركت نمى‌كند؟»
خط ۳۷۷: خط ۳۷۷:
ميرداماد در جواب شاه گفت: «اى شاه! اسب شيخ ما به خاطر خوشحالى و شعف از اين‌كه چنين كسى بر او سوار است نمى‌تواند در رفتن تأنّى داشته باشد. آيا نمى‌دانى كه چه كسى بر آن سوار است؟»
ميرداماد در جواب شاه گفت: «اى شاه! اسب شيخ ما به خاطر خوشحالى و شعف از اين‌كه چنين كسى بر او سوار است نمى‌تواند در رفتن تأنّى داشته باشد. آيا نمى‌دانى كه چه كسى بر آن سوار است؟»


شاه اين گفتگو را پنهان داشت و پس از مدّتى به شيخ بهايى نزديك شد و به او گفت: «اى شيخ ما! آيا به آن‌كه پشت سرماست نگاه نمى‌كنى كه چگونه بدن او مركب را به زحمت انداخته و آن را به خاطر چاقى بى‌نهايت، خسته و رنجور كرده است؟ عالم بايد مانند تو مرتاض و نحيف باشد.»
شاه اين گفتگو را پنهان داشت و پس از مدّتى به [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] نزديك شد و به او گفت: «اى شيخ ما! آيا به آن‌كه پشت سرماست نگاه نمى‌كنى كه چگونه بدن او مركب را به زحمت انداخته و آن را به خاطر چاقى بى‌نهايت، خسته و رنجور كرده است؟ عالم بايد مانند تو مرتاض و نحيف باشد.»


شيخ بهايى گفت: «اى شاه! اين‌طور نيست بلكه خستگى‌اى كه بر صورت اسب ظاهر شده به خاطر ناتوانى آن از حمل كردن كسى است كه كوه‌هاى پابرجا، با وجود صلابتشان از حمل او عاجز و ناتوانند.»
[[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]] گفت: «اى شاه! اين‌طور نيست بلكه خستگى‌اى كه بر صورت اسب ظاهر شده به خاطر ناتوانى آن از حمل كردن كسى است كه كوه‌هاى پابرجا، با وجود صلابتشان از حمل او عاجز و ناتوانند.»


ج) استاد كامل:
ج) استاد كامل:
خط ۴۵۵: خط ۴۵۵:
10- تاريخ فلاسفه ايرانى، على اصغر حلبى، چاپ دوّم، كتابفروشى زوّار.
10- تاريخ فلاسفه ايرانى، على اصغر حلبى، چاپ دوّم، كتابفروشى زوّار.


11- احوال و اشعار شيخ بهايى، [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]]، چاپخانه اقبال، تهران 1316.
11- احوال و اشعار [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شيخ بهايى]]، [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]]، چاپخانه اقبال، تهران 1316.


12- الشواهد الربوبيه فى مناهج السلوكيه، صدرالدين شيرازى، تعليق و تصحيح جلال‌الدين آشتيانى، چاپ دوّم، مركز نشر دانشگاهى.
12- الشواهد الربوبيه فى مناهج السلوكيه، صدرالدين شيرازى، تعليق و تصحيح جلال‌الدين آشتيانى، چاپ دوّم، مركز نشر دانشگاهى.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش