مکتب عرفانی تبریز: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'نـ' به 'ن'
جز (جایگزینی متن - 'بایزید بسطامی' به 'بایزید بسطامی‌')
جز (جایگزینی متن - 'نـ' به 'ن')
خط ۲۸: خط ۲۸:
عنوان مکتب دادن به تصوّف آذربایجان و تبریز از ابداعات استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است، وی در برابر و رویاروی مراکز متعدّد عرفان و تصوّف در جهان اسلام، به مانند مکتب خراسان، مکتب شیراز، مکتب بغداد، قائل بود که در خطّه‌ی آذربایجان نیز می‌تواند این مکتب بودن تسرّی یابد، هر چند که او خود می‌داند مکتب با کتاب و نوشتن همراه بوده است و در آذربایجان در این باره چیزی از قوّت دیده نمی‌شود، با این حال تبریز را هم در عداد مکتب و در کنار دیگر مکاتب یاد می‌کند و برای این تئوری هم شرح و توضیحی دارد که در همین کتاب به آن پرداخته است.
عنوان مکتب دادن به تصوّف آذربایجان و تبریز از ابداعات استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] است، وی در برابر و رویاروی مراکز متعدّد عرفان و تصوّف در جهان اسلام، به مانند مکتب خراسان، مکتب شیراز، مکتب بغداد، قائل بود که در خطّه‌ی آذربایجان نیز می‌تواند این مکتب بودن تسرّی یابد، هر چند که او خود می‌داند مکتب با کتاب و نوشتن همراه بوده است و در آذربایجان در این باره چیزی از قوّت دیده نمی‌شود، با این حال تبریز را هم در عداد مکتب و در کنار دیگر مکاتب یاد می‌کند و برای این تئوری هم شرح و توضیحی دارد که در همین کتاب به آن پرداخته است.


نویسنده در این باره می‌گوید: مکتب عرفانی تبریز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد، هرچند آثار مکتوب آن مکتب در نظم و نثر در برابر آثار مکتوبِ منظوم و منثور مکتبِ خراسان و بغداد چندان زیاد نیست، ولی با این همه نکاتی در آن هست که اگر بیش از مفاهیم عرفانی خراسانیان و بغدادیان نباشد کمتر هم نیست. امّا در حقِّ مکتب عرفانی آذربایجان جفاهایی صورت گرفته و این است که نشانی از آن، چنانکه بایسته و شایسته است یافت نمی‌شود، هرچند که خود عارفان آن دیار نیز در این مسئله پردخیل بوده‌اند، یعنی از آن بابت که سلوک و عرفانشان بیشتر عملی بوده و «نظر» را تابع «عمل» می‌دانستند به خودیِ خود کمتر مطرح شده است ولی در عین حال مردانی در آن دیار هستند که با عنوان «مجذوب» مورد اعتبار عارفان سایر دیار نیز هستند که برای عارفی چون سلطان العارفین بایزید بسطامی‌نیز بسیار جالب و قابل توجّه است. و در اشارات خودش به یکی از یاران و مریدان خود با صراحت تمام به این «مجذوبان» اشاره کرده و بهره گیریِ تمـام از «انفـاس» و انـدیشه‌های آنان را توصیه می‌نماید<ref>پیش مقدّمه، صص 8-7</ref>.
نویسنده در این باره می‌گوید: مکتب عرفانی تبریز حرفهای بسیاری برای گفتن دارد، هرچند آثار مکتوب آن مکتب در نظم و نثر در برابر آثار مکتوبِ منظوم و منثور مکتبِ خراسان و بغداد چندان زیاد نیست، ولی با این همه نکاتی در آن هست که اگر بیش از مفاهیم عرفانی خراسانیان و بغدادیان نباشد کمتر هم نیست. امّا در حقِّ مکتب عرفانی آذربایجان جفاهایی صورت گرفته و این است که نشانی از آن، چنانکه بایسته و شایسته است یافت نمی‌شود، هرچند که خود عارفان آن دیار نیز در این مسئله پردخیل بوده‌اند، یعنی از آن بابت که سلوک و عرفانشان بیشتر عملی بوده و «نظر» را تابع «عمل» می‌دانستند به خودیِ خود کمتر مطرح شده است ولی در عین حال مردانی در آن دیار هستند که با عنوان «مجذوب» مورد اعتبار عارفان سایر دیار نیز هستند که برای عارفی چون سلطان العارفین بایزید بسطامی‌نیز بسیار جالب و قابل توجّه است. و در اشارات خودش به یکی از یاران و مریدان خود با صراحت تمام به این «مجذوبان» اشاره کرده و بهره گیریِ تمـام از «انفـاس» و اندیشه‌های آنان را توصیه می‌نماید<ref>پیش مقدّمه، صص 8-7</ref>.


از پیش مقدّمه چنین بر می‌آید که در سال 1382 استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به دعوت استانداری آذربایجان برای یک سخنرانی دعوت شده و وی این عنوان را به عنوان یک تئوری در قالب یک سخنرانی عرضه کرده و بعد از آن نیز کتابی را با همان نام نوشته و برای نخستین بار انتشارات ستوده‌ی تبریز به چاپ آن اقدام نموده است و سالها بعد نیز انتشارات نجم کبری عهده دار چاپ آن شده که تا کنون چهار چاپ از آن وجود دارد.
از پیش مقدّمه چنین بر می‌آید که در سال 1382 استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] به دعوت استانداری آذربایجان برای یک سخنرانی دعوت شده و وی این عنوان را به عنوان یک تئوری در قالب یک سخنرانی عرضه کرده و بعد از آن نیز کتابی را با همان نام نوشته و برای نخستین بار انتشارات ستوده‌ی تبریز به چاپ آن اقدام نموده است و سالها بعد نیز انتشارات نجم کبری عهده دار چاپ آن شده که تا کنون چهار چاپ از آن وجود دارد.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش