مکاتیب سنایی

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

مکاتیب سنایی اثر ابوالمجد مجدود بن آدم سنایی غزنوی (متوفی 545ق) از شاعران نامدار و پیشوایان مسلم شعر عرفانی است‎. این آثار منثور از حیث هنر نویسندگی و نقشی که در روند تکاملی نثر فارسی دارند حائز اهمیت هستند. این کتاب با مقدمه و تعلیقات نذیر احمد منتشر شده است.

‏مکاتیب سنایی
مکاتیب سنایی
پدیدآورانسنایی، مجدود بن آدم (نويسنده) نذير احمد (به کوشش)
ناشربنياد موقوفات دکتر محمود افشار
مکان نشرايران - تهران
سال نشرمجلد1: 1379ش ,
شابک964-6053-89-0
موضوعنامه‌های فارسی - قرن 6ق. نثر فارسی - قرن 6ق.
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏PIR‎‏ ‎‏4952‎‏ ‎‏1379‏
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب مشتمل بر مقدمه مصحح، دیباچه، هفده نامه، ملحقات و تعلیقات و استدراکات است.

مکاتیب و منشآت قرن ششم ساختار مشابهی دارند و به ارکان متمایزی تقسیم می‌شوند که نویسنده در هر رکن به بیان موضوع به سبکی هنری می‌پردازد. با مقایسه مکاتیب سنایی با ساختار دیگر مکاتیب می‌بینیم که ارکان اصلی منشآت (رکن صدر مکتوب، شرح اشتیاق و خاتمه مکتوب) در این نامه‌ها با تفاوت‎هایی در سبک بیان و با ویژگی‌های سبکی خاص سنایی دیده می‌شود[۱]‏.

گزارش محتوا

حکیم سنایی در طراز اول گویندگان فارسی محسوب می‌شود. او نخستین شاعری است که افکار تصوف و عرفان را با ذوق شعری آمیخته و در قالب نظم درآورده است[۲]‏. مکاتیب یا نامه‌هایی دارد که گرچه از نظر کمیت در برابر آثار منظوم این‎ شاعر، بسیار اندک می‌باشد لیکن از نظر کیفیت و شیوه بیان و سبک نگارش و تبیین و روشن کردن حقایق تاریخی و نمایان کردن شخصیت بزرگان و دانشمندان معاصر سنایی و زدودن غبار اوهام جهالت از پیرامون شخصیت نوابغی چون حکیم عمر خیام نیشابوری، از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. ارج و ارزش مکاتیب سنایی نیز در ارائه دلایلی قوی و براهینی قاطع برای مورخین و پژوهشگرانی است که می‌خواهند به درج و ثبت حقایق تاریخی اقدام نمایند[۳]‏.

نامه‌های سنایی که از شماره آن‌ها تاکنون اطلاعی داریم، هفده است. سنایی آن‌ها را به یاران و دوستان و وزیران و صدور غزنین و بهرام شاه غزنوی نوشته است. از این نامه‌ها فقط پنج نسخه را سراغ داریم و متن کتاب حاضر اساساً از روی همین پنج نسخه تهیه شده است[۴]‏.

نثر این کتاب بینابین و در واقع نمونه‌ای است از نثر منشآت و ترسلات در این دوره که از نثر مرسل فنی‌تر است و هرچند مکاتیب سنایی تمام مختصات نثر فنی را کم‌وبیش داراست اما از مقایسه اجمالی آن با دیگر آثار منثور این دوره درمی‌یابیم که مختصات نثر مصنوع در آثار قبل از آن –مانند چهار مقاله نظامی عروضی- کم‌رنگ‎تر و در آثار بعدازآن –مانند منشآت خاقانی- پررنگ‎تر است؛ یعنی ضمن اینکه سیر تکاملی نثر را از ساده به مصنوع نشان می‌دهد، بیانگر این است که سنایی در کاربرد مختصات نثر فنی جانب اعتدال را فرو نگذاشته است[۵]‏.

مکاتیب سنایی در یک نگرش کلی به سه بخش اخوانیات، مکاتیب دیوانی و دفاعیات قابل تقسیم است:

«اخوانیات»: شامل مکاتیبی است که سنایی در ایام زندگانی به دوستان خویش نگاشته و این دوستان نیز، در زمره فقهایی عادل یا شعرایی فاضل و یا امرایی قابل‎ بوده‌اند‎. مضامین این نامه‌ها یا بیان خواسته‌ای است که سنایی خواسته خویش را بی‌پرده و با صراحت بیان داشته و یا طرح گله و شکایت و اظهار ناخرسندی از رفتار دوستانی است که در هنگام آزمون‎، زبونی و درماندگی خود را آشکار کرده‌اند[۶]‏.

از جمله اخوانیات سنایی دو مکتوب است که به شماره سوم و چهارم در مکاتیب سنایی مندرج است. این نامه‌ها به شخصی محتشم و معروف به نام خواجه رئیس احمد بن مسعود تیشه نوشته شده است:

در نامه سوم که به خواجه احمد بن مسعود نگاشته شده بیشتر مطالب آن شامل سپاسگزاری و قدردانی از خواجه احمد است، به سبب فضل و بخششی که خواجه احمد در حق سنایی داشته است‎ و تا آنجا در ستایش خواجه احمد پیش تاخته که می‌فرماید‎: «...کریمی که افغانیان از بار مکرمت او افغان می‌کنند، پس حلقه‌به‌گوشان از نشر مدح او چگونه خاموش باشند؟ زیرا که تعویذ دوستی او بخشش اوست نه کوشش او‎»[۷]‏.

و در نامه چهارم‎، پس از مقدمه‌ای مستوفی و بلیغ در صفات و خصائص حضرت علی(ع) با عناوینی غلوآمیز خواجه احمد را این‌گونه مخاطب داشته است: «اگر چشم جسم سنایی در خدمت نیست، آن رقم که نتیجه قدم است‎، در پیش‎خدمت است. آن مجلس خود داند که در هر مجلسی که این داعی باشد، متمسک به حبل ولای او و مقبل بر نشر ثنای او باشد که اهتمام نمودن در خدمت صدری که سجیت و حلیت او بر کسب فضایل و حسب شمایل و اصل فصاحت و فضل حصافت و پیرایه سماحت و سرمایه حماست مقصور است...»[۸]‏.

در این نامه با توجه به مدح و ستایشی که سنایی نسبت به خواجه احمد مسعود دارد خواننده تیزبین کنجکاو می‌شود که این خواجه احمد دارای‎ چه مقام معنوی یا مرتبه علمی بوده است که با این صفات برجسته سنایی از وی تمجید می‌نماید. پاسخ این پرسش را در کتاب چهار مقاله نظامی عروضی (متوفی 550 ق) در مقاله دوم می‌یابیم‎. نظامی عروضی آنجا که از ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر سخن می‌گوید، پسر تیشه (احمد بن مسعود تیشه) را از جمله شاعرانی می‌داند که در دربار آل خاقان گرد آمده بودند و نام آل خاقان‎ با سخن آنان باقی ماند[۹]‏.

«دیوانیات»: نامه‌های دیوانی است که به صدور و وزرا و صاحبان مناصب لشکری یا کشوری نگاشته است. در خلال سطور این نامه‌ها روح بلند و طبع توسن و سرکش حکیم سنایی جلایی خاص دارد‎، با اینکه، برای رهایی از دام تزویر قوام‌الدین ابوالقاسم‎ وزیر عراق لفاظی‌ها دارد و با آوردن سجع‎های متوالی و ترکیبات مترادف و احیاناً سرودن قصیده‌ای سعی دارد که اخلاص خود را به عالم عرفان و عرفا فدای زندگانی دو روزه دنیا نکند‎؛ اما از طرف دیگر نیز می‌داند که معاندان و متکلمان و طریق جدل‌پردازان در کمین‌اند تا به دستاویزی مجعول سنایی را متهم به رافضی بودن و محب آل علی مجرم معرفی کنند و ایشان را نیز همچون عزالدین اصفهانی به چوبه دار سپارند یا اینکه همچون عین القضاة شمع آجینش کنند. این نامه‌ها را می‌توان تعویذ چنین چشم‎زخم‎هایی دانست که نه‌تنها شخص انسان را نابود می‌کردند بلکه شخصیت وی را نیز پایمال می‌نمودند[۱۰]‏.

«دفاعیات»: در این نامه‌ها سنایی پس از مقدمات مطول و معمول، به دفاع از اصول عقاید خویش پرداخته و اتهاماتی را که اراذل الناس و مغرضین به وی نسبت داده‌اند، رد می‌نماید. یکی ازاین‌گونه نامه‌ها که اهمیت شایانی نیز دارد، نامه‌ای است که سنایی به بهرام شاه غزنوی نوشته است. این نامه از جنبه‌های گوناگون بسیار جالب و حائز اهمیت است. سنایی در این نامه از فقرات مندرج در حدیقه دفاع کرده و به تعریض، سلطان را از تغییر موضع در برابر سنایی برای رضایت ظاهرپرستان ریاپیشه سرزنش کرده است. نوع بیان سنایی با نثر دیگر نامه‌های‎ دیوانی وی کاملاً متباین است؛ زیرا در نامه‌هایی که برای صدور و وزرا و امرا نوشته با مقدمه‌ای طولانی عنوان‌هایی را ذکر کرده است که در دید یک محقق بی‎طرف برای چنان مخاطب‌هایی بسیار زیاد بوده و برای سنایی نیز دون شأن وی بوده که چنین الفاظی را برای افرادی مثل قوام‌الدین وزیر به کار ببرد[۱۱]‏.

از جمله‎، مطالبی که با مطالعه این نامه‎ بر خوانندگان مکشوف می‌گردد، این است که ریاکاران در آن قرن، بیان تبه‌کاری‌های آل مروان را تحمل نمی‌کردند و به دفاع از عبدالملک بن مروان و ولید برمی‌خاستند که یکی فرمان منجنیق بستن در اطراف خانه خدا را داد و موجبات ویرانی قبله مسلمانان را فراهم کرد و دیگری قرآن را آماج تیرهای پیاپی خود می‌کرد و با تفاخر و تجاهر به فسق، قرآن را مخاطب قرار می‌داد و می‌گفت: «چون در نزد خداوندت حاضر شدی بگو که ولید من را پاره‌پاره کرد»؛ و شگفتا که همین نیکی فروشان ظاهرفریب، ذکر فضیلت‎های امیرالمؤمنین علی(ع) را بدعت می‌شمردند و مقابل این بدعت‎ها فریاد وا شریعتا، سر داده بودند[۱۲]‏.

نذیر احمد بیش از 170 صفحه از کتاب را به تعلیقات و حواشی اختصاص داده و ضمناً متذکر شده است که در طول چندین سالی که از چاپ قبلی این اثر گذشته، اگر به نکته تازه‌ای برخورده در چاپ جدید اعمال کرده است[۱۳]‏. تعلیقات و حواشی دو بخش دارد. بخش نخستین درباره کسان است که حکیم سنایی بدیشان نامه‌ها نوشته است. در بخش دوم نیز بعضی مطالب متن توضیح داده شده است.

وضعیت کتاب

فهرست مطالب در ابتدای کتاب و فهارس اعلام اشخاص، اماکن، کتاب‌ها، آیات و احادیث و جملات عربی متن نامه‌ها، کلمات مخصوص در متن نامه‌ها و فهرست مآخذ در انتهای کتاب ذکر شده است.

در پاورقی‌های کتاب، اختلاف نسخه‌ها، معانی برخی الفاظ و عبارات و برخی توضیحات محقق ذکر شده است.

پانویس

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. مالکی، هیبت الله، «مکاتیب سنایی غزنوی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، کتاب ماه تاریخ و جغرافیا، دی و بهمن 1380، شماره 51 و 52، صفحه 24 تا 31.
  3. دریاگشت، محمد رسول، «مکاتیب سنایی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، نشر دانش، سال هجدهم، تابستان 1380، شماره 2، ص56 تا 56.
  4. بهنام‌فر، محمد، «تحلیل ساختار و سبک مکاتیب سنایی»، پایگاه مجلات تخصصی نور، ادبیات عرفانی، پاییز و زمستان 1388، شماره 1، ص 1 تا 31.


وابسته‌ها