مولانا و حکایات نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'ی‌ای '
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ی ای ' به 'ی‌ای ')
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۵: خط ۵:
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده)
[[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] (نویسنده)
| زبان =فارسي
| زبان =فارسی
| کد کنگره =‏ 77م35م/301 BP
| کد کنگره =‏ 77م35م/301 BP
| موضوع = پیامبر اسلام. مولانا. شعر فارسی. ادبیات.  
| موضوع = پیامبر اسلام. مولانا. شعر فارسی. ادبیات.  
خط ۱۷: خط ۱۷:
| شابک =6-25-2905-964-978
| شابک =6-25-2905-964-978
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =0000
| کتابخوان همراه نور =
| کتابخوان همراه نور =
| کد پدیدآور =  
| کد پدیدآور =  
خط ۲۴: خط ۲۴:
}}  
}}  


''' مولانا و حکایات نبوی''' نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است که حکایات مربوط به پیامبر اسلام (ص) را از متن کتاب [[مثنوی معنوی]] استخراج و مرتّب کرده است تا خواننده از منظر [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]]] و [[مثنوی]] بتواند نگاهی به پیامبر اسلام (ص) داشته باشد. مسلّماً هر عارفی عاشق پیامبر است و به هر نوعی که شده ارادت خود را به آن حضرت نشان می‌دهد و در اینجا این [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] است که علاقه و عشق و ارادت خود را در قالب حکایات وسیع به آن حضرت نشان می‌دهد. چنانکه از متن [[مثنوی]] بر می‌آید [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] سیر و سلوک عرفانی را در همان مداری می‌بیند که انبیاء الهی به ویژه شخص پیامبر اسلام (ص) رفته است. این راه است که صراط مستقیم هدایت است و بیرون از این گمراهیِ آشکار است.
''' مولانا و حکایات نبوی''' نوشته‌ی استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] کتابی است که حکایات مربوط به پیامبر اسلام(ص) را از متن کتاب [[مثنوی معنوی]] استخراج و مرتّب کرده است تا خواننده از منظر [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]]] و [[مثنوی]] بتواند نگاهی به پیامبر اسلام(ص) داشته باشد. مسلّماً هر عارفی عاشق پیامبر است و به هر نوعی که شده ارادت خود را به آن حضرت نشان می‌دهد و در اینجا این [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] است که علاقه و عشق و ارادت خود را در قالب حکایات وسیع به آن حضرت نشان می‌دهد. چنانکه از متن [[مثنوی]] بر می‌آید [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] سیر و سلوک عرفانی را در همان مداری می‌بیند که انبیاء الهی به ویژه شخص پیامبر اسلام(ص) رفته است. این راه است که صراط مستقیم هدایت است و بیرون از این گمراهیِ آشکار است.


تمام آثار [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] سرشار از عرض ادب و ارادت به ساحت نورانی و مقدّس رسول خداست و دور نیست که بگوییم تمام فلسفه‌ی عرفانی مولانا حول همین محور می‌چرخد و بیرون از این را عرفان نمی‌داند. وفور حکایاتی که در کتاب [[مثنوی]] و احیاناً در [[دیوان کبیر]] در باره‌ی شخص پیامبر وجود دارد به قدری هست که بتوان فهمید تمام ذهن و ضمیر [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] را پر کرده است. در اینجا نیز با کتابی مواجه هستیم که یک مولوی شناس شهیر آنچه از پیامبر در مثنوی وجود دارد را برای خواننده‌ی مشتاق استخراج و کتابی مستقل ساخته تا هم گرایندگان به مولانا بدانند که بدون ارادت به پیامبر راه را خطا رفته‌اند و هم برای مشتاقان آن ذات نورانی که حکایات منظوم حضرت را از زبان یک عارف بشنوند و بخوانند.
تمام آثار [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] سرشار از عرض ادب و ارادت به ساحت نورانی و مقدّس رسول خداست و دور نیست که بگوییم تمام فلسفه‌ی عرفانی مولانا حول همین محور می‌چرخد و بیرون از این را عرفان نمی‌داند. وفور حکایاتی که در کتاب [[مثنوی]] و احیاناً در [[دیوان کبیر]] در باره‌ی شخص پیامبر وجود دارد به قدری هست که بتوان فهمید تمام ذهن و ضمیر [[مولوی، جلال‌الدین محمد|مولانا]] را پر کرده است. در اینجا نیز با کتابی مواجه هستیم که یک مولوی شناس شهیر آنچه از پیامبر در مثنوی وجود دارد را برای خواننده‌ی مشتاق استخراج و کتابی مستقل ساخته تا هم گرایندگان به مولانا بدانند که بدون ارادت به پیامبر راه را خطا رفته‌اند و هم برای مشتاقان آن ذات نورانی که حکایات منظوم حضرت را از زبان یک عارف بشنوند و بخوانند.
خط ۳۷: خط ۳۷:
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}


نخستین حکایت کتاب از دفتر اوّل مثنوی است با این عنوان «تعظیم نعت مصطفی علیه السّلام که مذکور بود در انجیل» که این حکایت اشارت و تأییدی قرآنی نیز دارد و در [[انجیل برنابا]] نیز قابل دیدن است. آخرین حکایت نیز که با شماره‌ی 44 مشخّص شده است گزارش مولانا از حادثه‌ی غدیر است و در واقع [[مولانا]] هم راوی غدیر است و هم در عبارتی هوشمندانه مخالفان ولایت [[امام علی (ع)]] را منافق می‌خواند. متن عنوان چنین است: «در تفسیر این خبر که مصطفی صلوات الله علیه فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» تا منافقان طعنه زدند که بس نبودش کی ما مطیعی و چاکری نمودیم او را چاکریِ کودکی خلم آلودمان هم می‌فرماید، الی آخره. که این روایت و حکایت نیز مربوط به اواخر دفتر ششم [[مثنوی]] است و بدین سان از آغاز [[مثنوی]] تا انتهای [[مثنوی]] این علاقه و عشق و ارادت حضوری فعّال دارد.
نخستین حکایت کتاب از دفتر اوّل مثنوی است با این عنوان «تعظیم نعت مصطفی علیه‌السّلام که مذکور بود در انجیل» که این حکایت اشارت و تأییدی قرآنی نیز دارد و در [[انجیل برنابا]] نیز قابل دیدن است. آخرین حکایت نیز که با شماره‌ی 44 مشخّص شده است گزارش مولانا از حادثه‌ی غدیر است و در واقع [[مولانا]] هم راوی غدیر است و هم در عبارتی هوشمندانه مخالفان ولایت [[امام علی(ع)]] را منافق می‌خواند. متن عنوان چنین است: «در تفسیر این خبر که مصطفی صلوات الله علیه فرمود: «من کنت مولاه فعلی مولاه» تا منافقان طعنه زدند که بس نبودش کی ما مطیعی و چاکری نمودیم او را چاکریِ کودکی خلم آلودمان هم می‌فرماید، الی آخره. که این روایت و حکایت نیز مربوط به اواخر دفتر ششم [[مثنوی]] است و بدین سان از آغاز [[مثنوی]] تا انتهای [[مثنوی]] این علاقه و عشق و ارادت حضوری فعّال دارد.


آنچه که متن کتاب را تکمیل می‌کند توضیحات و شرحی است که در پاورقی هر صفحه وجود دارد. توضیح کلمات دشوار، معنی کردن کلمات و عبارات عربی، مشخّص کردن آیه و سوره، مشخّص نمودن روایت و آوردن متن روایت با سند مربوطه از نکاتی است که در این کتاب قابل توجّه است. نمایه‌ای هم در انتهای کتاب از متن حکایات وجود دارد که به یافتن مطلب خاص به خواننده کمک می‌کند.
آنچه که متن کتاب را تکمیل می‌کند توضیحات و شرحی است که در پاورقی هر صفحه وجود دارد. توضیح کلمات دشوار، معنی کردن کلمات و عبارات عربی، مشخّص کردن آیه و سوره، مشخّص نمودن روایت و آوردن متن روایت با سند مربوطه از نکاتی است که در این کتاب قابل توجّه است. نمایه‌ای هم در انتهای کتاب از متن حکایات وجود دارد که به یافتن مطلب خاص به خواننده کمک می‌کند.
خط ۵۰: خط ۵۰:
مولانا و حکایات نبوی، کتابی است که صرفاً به حکایات پیامبر اسلام از منظر مولانا در کتاب مثنوی می‌پردازد. استخراج و تنظیم دقیق آن در این موضوعِ خاص کاری ارزشمند است که به این شکل و با استقلال کامل بدون سابقه بوده و ابتکاری است که توجّه را به نویسنده جلب می‌کند، خاصّه با توضیحات و اشاراتی که در پاورقی هر صفحه وجود دارد نشان از آن است که کتاب تنها یک روایت و یا گزارش و استخراج ساده نیست، بلکه کاری علمی‌و تخصّصی است که قهراً از هر کسی بر نمی‌آمده، زیرا برای این کار اشرافی بر متن مثنوی لازم است تا چنین امری حاصل شود و نویسنده که خود از مولوی شناسان مسلّم و مثنوی پژوهان شهیر این روزگاراست که تصحیح نوینی از [[مثنوی معنوی (مصحح محمدی)]] نیز از او در دست است بانضمام کار درخشان و ماندگاری که در احادیث مثنوی تحت عنوان [[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]] از خود بجا گذاشته نشان می‌دهد که کتاب مولانا و حکایات نبوی نیز اثری است عالمانه و دقیق که با پشتوانه‌ای عالی و معرفت شناسانه حاصل شده است. ضمن این که دو کار ارزشمند دیگر نویسنده که این اثر را کامل می‌کند نیز نباید مورد غفلت قرار بگیرد، یکی [[آیات مثنوی معنوی]] و یکی هم [[مصحف خاموشان]] که هر دو تسلّط این استاد مولوی شناس را هم به آثار [[مولانا]] نشان می‌دهد و هم به [[قرآن کریم]]. و از آنجا که حکایات نبوی برخی در قرآن است و برخی در دل احادیث و تاریخ، کسی که به جمع و تدوین چنین کاری اهتمام می‌کند بدون تجربه و تخصّص در ادبیات، قرآن شناسی، علم الحدیث، تاریخ اسلام و پیامبر، و نیز آشنایی کامل با [[مولوی]] و کتاب [[مثنوی]] ممکن و میسّر نیست. این است که این کتاب را در عین سادگی بسیار علمی‌و کارشناسانه نشان می‌دهد.
مولانا و حکایات نبوی، کتابی است که صرفاً به حکایات پیامبر اسلام از منظر مولانا در کتاب مثنوی می‌پردازد. استخراج و تنظیم دقیق آن در این موضوعِ خاص کاری ارزشمند است که به این شکل و با استقلال کامل بدون سابقه بوده و ابتکاری است که توجّه را به نویسنده جلب می‌کند، خاصّه با توضیحات و اشاراتی که در پاورقی هر صفحه وجود دارد نشان از آن است که کتاب تنها یک روایت و یا گزارش و استخراج ساده نیست، بلکه کاری علمی‌و تخصّصی است که قهراً از هر کسی بر نمی‌آمده، زیرا برای این کار اشرافی بر متن مثنوی لازم است تا چنین امری حاصل شود و نویسنده که خود از مولوی شناسان مسلّم و مثنوی پژوهان شهیر این روزگاراست که تصحیح نوینی از [[مثنوی معنوی (مصحح محمدی)]] نیز از او در دست است بانضمام کار درخشان و ماندگاری که در احادیث مثنوی تحت عنوان [[پرتو ساقی، جامع احادیث مثنوی]] از خود بجا گذاشته نشان می‌دهد که کتاب مولانا و حکایات نبوی نیز اثری است عالمانه و دقیق که با پشتوانه‌ای عالی و معرفت شناسانه حاصل شده است. ضمن این که دو کار ارزشمند دیگر نویسنده که این اثر را کامل می‌کند نیز نباید مورد غفلت قرار بگیرد، یکی [[آیات مثنوی معنوی]] و یکی هم [[مصحف خاموشان]] که هر دو تسلّط این استاد مولوی شناس را هم به آثار [[مولانا]] نشان می‌دهد و هم به [[قرآن کریم]]. و از آنجا که حکایات نبوی برخی در قرآن است و برخی در دل احادیث و تاریخ، کسی که به جمع و تدوین چنین کاری اهتمام می‌کند بدون تجربه و تخصّص در ادبیات، قرآن شناسی، علم الحدیث، تاریخ اسلام و پیامبر، و نیز آشنایی کامل با [[مولوی]] و کتاب [[مثنوی]] ممکن و میسّر نیست. این است که این کتاب را در عین سادگی بسیار علمی‌و کارشناسانه نشان می‌دهد.


از آدرس ذیل ابیات که حکایات نبوی است چنین بر می‌آید که تمام شش دفتر مثنوی مورد توجّه بوده و گزینشی در کار نبوده است. تتبّعی کامل در تمام داستانهای پیامبر از آغاز دفتر نخست تا انتهای دفتر ششم در دستور کار قرار گرفته است، این است که چیزی از این بابت فراموش نشده و جای خالی ندارد. تمام حکایات به ترتیب دفترهای ششگانه استخراج و آنچه که باید تقریر شده است. در واقع این کتاب بخش مستقلی از مثنوی است که هیچ حاشیه‌ای ندارد و منحصراً به شخص پیامبر اختصاص دارد و حکایات او را بازگو می‌کند. آنچه که مسلّم است مولانا و نویسنده هر دو اعتقادات خود را در این کار به نمایش گذاشته‌اند، مولانا به نوعی و نویسنده نیز به نوعی دیگر. در این زمان که اغلب از مولانا رقص و سماع و عشقی نفسانی را جستجو می‌کنند استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] شاید تنها کسی است که با دیانت و تدیّن مولانا کار دارد، از این است که [[مولانا]] را با وفور آیاتی که در ذهن و ضمیر دارد و نشانه های آن را در [[مثنوی]] و [[دیوان کبیر]] قرار داده و یا علاقه‌ای که به اخبار و احادیث و سنّت نبوی دارد که [[مثنوی]] و [[دیوان کبیر]] را از آن سرشار کرده است مورد شناسائی قرار می‌دهد و همین گونه نیز او را به دیگران می‌شناساند و چنین بیان می‌کند که اگر [[مولانا]] را از قرآن و سنّت نبوی و پیامبر خدا جدا کنیم او می‌تواند هر کسی باشد غیر از مولانای واقعی.   
از آدرس ذیل ابیات که حکایات نبوی است چنین بر می‌آید که تمام شش دفتر مثنوی مورد توجّه بوده و گزینشی در کار نبوده است. تتبّعی کامل در تمام داستانهای پیامبر از آغاز دفتر نخست تا انتهای دفتر ششم در دستور کار قرار گرفته است، این است که چیزی از این بابت فراموش نشده و جای خالی ندارد. تمام حکایات به ترتیب دفترهای ششگانه استخراج و آنچه که باید تقریر شده است. در واقع این کتاب بخش مستقلی از مثنوی است که هیچ حاشیه‌ای ندارد و منحصراً به شخص پیامبر اختصاص دارد و حکایات او را بازگو می‌کند. آنچه که مسلّم است مولانا و نویسنده هر دو اعتقادات خود را در این کار به نمایش گذاشته‌اند، مولانا به نوعی و نویسنده نیز به نوعی دیگر. در این زمان که اغلب از مولانا رقص و سماع و عشقی نفسانی را جستجو می‌کنند استاد [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]] شاید تنها کسی است که با دیانت و تدیّن مولانا کار دارد، از این است که [[مولانا]] را با وفور آیاتی که در ذهن و ضمیر دارد و نشانه‌های آن را در [[مثنوی]] و [[دیوان کبیر]] قرار داده و یا علاقه‌ای که به اخبار و احادیث و سنّت نبوی دارد که [[مثنوی]] و [[دیوان کبیر]] را از آن سرشار کرده است مورد شناسائی قرار می‌دهد و همین گونه نیز او را به دیگران می‌شناساند و چنین بیان می‌کند که اگر [[مولانا]] را از قرآن و سنّت نبوی و پیامبر خدا جدا کنیم او می‌تواند هر کسی باشد غیر از مولانای واقعی.   


نویسنده در مقدّمه می‌نویسد: رسول خاتم، برترِ اولاد آدم، نور زمین و سماء، آخرین فرستاده‌ی خدا، حبیب و محبوب خدا، حضرت محمّد مصطفی(ص) در نظر حکیمان و عارفان و دیگر ارباب معرفت، انسانی ویژه و خاص است که در  جهان خلقت کسی همتا و همپای او نبوده، نیست و نخواهد بود. بر طبق قاعده‌ی اهل معرفت، جهان هستی محض خاطر ارزشمند او پدیدار گشته و هستی در واقع طفیل وجود اوست. سعادت هر فرد نیز در گرو ارادت اوست. حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک» نیز نشـانه‌ای از این اعتقاد ژرف و عمیق عارفانه است.  
نویسنده در مقدّمه می‌نویسد: رسول خاتم، برترِ اولاد آدم، نور زمین و سماء، آخرین فرستاده‌ی خدا، حبیب و محبوب خدا، حضرت محمّد مصطفی(ص) در نظر حکیمان و عارفان و دیگر ارباب معرفت، انسانی ویژه و خاص است که در  جهان خلقت کسی همتا و همپای او نبوده، نیست و نخواهد بود. بر طبق قاعده‌ی اهل معرفت، جهان هستی محض خاطر ارزشمند او پدیدار گشته و هستی در واقع طفیل وجود اوست. سعادت هر فرد نیز در گرو ارادت اوست. حدیث «لولاک لما خلقت الافلاک» نیز نشانه‌ای از این اعتقاد ژرف و عمیق عارفانه است.  


و نیز مقدّمه‌ی کتاب با تمام اختصار بسیار پربار و معنوی است و به بهترین وجه ممکن از پیامبر از منظر عارفان سخن گفته است. از قول مناقب العارفین آورده است که مولانا چون آواز اذان مؤذّن به گوش مبارکش رسیدی به عظمتی تمام بر سر زانوها قیام نمودی و گفتی: «نامت بمانا تا ابد ای جان ما روشن به تو»<ref>مناقف العارفین، ج1، ص 197</ref>. این ارادت و عشق به نام پیامبر و وجود او چیزی است که تمام فکر و اثر مولانا را پر کرده است. در نظر او در همین مقدّمه با آمدن ظهور و بعثت پیامبر اسلام دیگر کسی نباید برای اخبار الهی رو به آسمان کند که آسمان با تمام عظمتش برترین نماینده‌ی خود را در زمین مقرّر داشته است، تفسیر او از رجم شیاطین در خصوص استراق سمع از این بابت است چنان که بیان داشته است:  
و نیز مقدّمه‌ی کتاب با تمام اختصار بسیار پربار و معنوی است و به بهترین وجه ممکن از پیامبر از منظر عارفان سخن گفته است. از قول مناقب العارفین آورده است که مولانا چون آواز اذان مؤذّن به گوش مبارکش رسیدی به عظمتی تمام بر سر زانوها قیام نمودی و گفتی: «نامت بمانا تا ابد ای جان ما روشن به تو»<ref>مناقف العارفین، ج1، ص 197</ref>. این ارادت و عشق به نام پیامبر و وجود او چیزی است که تمام فکر و اثر مولانا را پر کرده است. در نظر او در همین مقدّمه با آمدن ظهور و بعثت پیامبر اسلام دیگر کسی نباید برای اخبار الهی رو به آسمان کند که آسمان با تمام عظمتش برترین نماینده‌ی خود را در زمین مقرّر داشته است، تفسیر او از رجم شیاطین در خصوص استراق سمع از این بابت است چنان که بیان داشته است:  
خط ۶۱: خط ۶۱:
{{ب|''گر همی ‌جویید درّ بی بها''|2=''ادخلوا الابیات من ابوابها''}}
{{ب|''گر همی ‌جویید درّ بی بها''|2=''ادخلوا الابیات من ابوابها''}}
{{ب|''می‌زن آن حلقه در و بر باب بیست''|2=''از سوی بام فلکتان راه نیست''}}
{{ب|''می‌زن آن حلقه در و بر باب بیست''|2=''از سوی بام فلکتان راه نیست''}}
{{ب|''نیست حاجتتان بدین راه دراز''|2=''خاکی ای را داده ایم اسرار راز''}}
{{ب|''نیست حاجتتان بدین راه دراز''|2=''خاکی‌ای را داده ایم اسرار راز''}}
{{ب|''پیش او آیید اگر خائن نه اید''|2=''نیشکر گردید از او گرچه نی اید''<ref>مقدّمه، صص 16-15</ref>}}
{{ب|''پیش او آیید اگر خائن نه اید''|2=''نیشکر گردید از او گرچه نی اید''<ref>مقدّمه، صص 16-15</ref>}}
{{پایان شعر}}
{{پایان شعر}}
خط ۷۳: خط ۷۳:
کتاب مولانا و حکایات نبوی به مانند دیگر آثاری‌که از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]  در مجموعه مثنوی پژوهی و مولوی شناسی به انتشار رسیده در راستای معرّفی درست اندیشه‌های [[مولانا]] است. در این کتاب هم نکات مهمی‌وجود دارد که به آن اشاره می‌شود:
کتاب مولانا و حکایات نبوی به مانند دیگر آثاری‌که از [[محمدی وایقانی، کاظم|کاظم محمّدی]]  در مجموعه مثنوی پژوهی و مولوی شناسی به انتشار رسیده در راستای معرّفی درست اندیشه‌های [[مولانا]] است. در این کتاب هم نکات مهمی‌وجود دارد که به آن اشاره می‌شود:
# نو بودن موضوع در مثنوی.
# نو بودن موضوع در مثنوی.
# پاورقی های مفید و راهگشا برای فهم بهتر متن.
# پاورقی‌های مفید و راهگشا برای فهم بهتر متن.
# مقدّمه‌ای مفید و آگاهی بخش.
# مقدّمه‌ای مفید و آگاهی بخش.
# انگشت گذاشتن روی باور مولانا
# انگشت گذاشتن روی باور مولانا