۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۳۸: | خط ۳۸: | ||
</div> | </div> | ||
'''جعفر بن حسین موسوی خوانساری''' (1090 - 1157ق) از علمای شیعی، ادیب، فقیه، مرجع تقلید خوانسار و گلپایگان، استاد میرزای قمی (صاحب قوانين الأصول) و صاحب آثار فقهی، کلامی، ادبی و.... وی به وجوب نماز جمعه در زمان غیبت معتقد بود و در این راستا | '''جعفر بن حسین موسوی خوانساری''' (1090 - 1157ق) از علمای شیعی، ادیب، فقیه، مرجع تقلید خوانسار و گلپایگان، استاد میرزای قمی (صاحب قوانين الأصول) و صاحب آثار فقهی، کلامی، ادبی و.... وی به وجوب نماز جمعه در زمان غیبت معتقد بود و در این راستا رسالهای در مخالفت با آقا جمال خوانساری (که قائل به عدم وجوب نماز جمعه در زمان غیبت بود) نوشت. | ||
== ولادت، لقب، خانواده == | == ولادت، لقب، خانواده == | ||
جعفر بن حسین موسوی خوانساری دو ساعت مانده به غروب یکشنبه بیستم صفر (روز اربعین) سال 1090ق مصادف با چهاردهم فروردین در زمان شاه سلیمان بن شاهعباس ثانی موسوی صفوی در اصفهان به دنیا آمد. پدرش او را محمدجعفر و | جعفر بن حسین موسوی خوانساری دو ساعت مانده به غروب یکشنبه بیستم صفر (روز اربعین) سال 1090ق مصادف با چهاردهم فروردین در زمان شاه سلیمان بن شاهعباس ثانی موسوی صفوی در اصفهان به دنیا آمد. پدرش او را محمدجعفر و کنیهاش را ابوالقاسم قرار داد. حسین موسوی خوانساری تاریخ ولادت جعفر را در آخر نسخه کتاب «مطلول» خودش، نوشت. | ||
وی پس از رشد و کمال به کنیه معروف شد و امضاهایش را با نام ابوالقاسم جعفر میزد. او در اواخر عمر به میر ابوالقاسم خوانساری معروف شد و ازآنجاکه حفیدش میر ابوالقاسم بن حاج سید حسین هم معروف به میر ابوالقاسم شده بود، او را در میان خاندانش، به میر کبیر میشناختند که بعدها نیز این شهرت برایش باقی ماند.<ref>ر.ک: روضاتی، سید احمد، ص91-93</ref> | وی پس از رشد و کمال به کنیه معروف شد و امضاهایش را با نام ابوالقاسم جعفر میزد. او در اواخر عمر به میر ابوالقاسم خوانساری معروف شد و ازآنجاکه حفیدش میر ابوالقاسم بن حاج سید حسین هم معروف به میر ابوالقاسم شده بود، او را در میان خاندانش، به میر کبیر میشناختند که بعدها نیز این شهرت برایش باقی ماند.<ref>ر.ک: روضاتی، سید احمد، ص91-93</ref> | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
== روحیات == | == روحیات == | ||
در کتاب «روضات الجنات» زهد و تقوای او چنین توصیف شده: «کان من السعداء الصالحین و الابدال الاصفیاء و الزهاد الاتقیاء»<ref>ر.ک: همان، ص98</ref> خود او درجایی درباره خود مینویسد: من از تاریخی که خود را | در کتاب «روضات الجنات» زهد و تقوای او چنین توصیف شده: «کان من السعداء الصالحین و الابدال الاصفیاء و الزهاد الاتقیاء»<ref>ر.ک: همان، ص98</ref> خود او درجایی درباره خود مینویسد: من از تاریخی که خود را شناختهام به اقسام ظلم و ستم دچار شدهام که امثال من توانایی بردباری در برابر کوچکترین مرحله آن را نداشتهاند و در همه حال میتوانستم به بهترین وجه از دیگران کمک بگیرم ولی برای دفع آن ظلمها صبر پیشه کردم و این امور را پوشاندم و به هیچیک از دوستان و خاندانم شکایتی نکردم؛ با خود میگفتم: پروردگارم تواناتر است بر انتقام از من و از غیر من. در نتیجه در مدت عمر خود ندیدم کسی را که به من ظلم کند مگر اینکه خدای عزوجل مرا یاری کرد و انتقام مرا از او گرفت طوری که مقتدرترین سلاطین دنیا بر یکدهم آن هم قادر به کمک به من نبودند....<ref>ر.ک: همان، ص99</ref> | ||
== مهاجرت به خوانسار == | == مهاجرت به خوانسار == | ||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
== در کلام دیگران == | == در کلام دیگران == | ||
علما، معمولاً شخصیت علمی وی را | علما، معمولاً شخصیت علمی وی را ستودهاند. بهعنوان نمونه محقق قمی صاحب قوانين الأصول در اجازهای که برای حاجی کرباسی صاحب «إشارات الأصول» مرقوم کرده درباره میر ابوالقاسم چنین مینویسد: «منهم استادنا الاقدم، و شیخنا الافخم، السید السند، و الرکن المعتمد، العالم العامل الفاضل الکامل المحقق المدقق الحسیب النسیب الادیب الاریب ذوالمفاخر و المعالی و المکارم المنزّه عن الشین، ابن السید الاجل و الحبر الاکمل الاعلم الافضل ذی النفس القدسیّه و السجیّه الملکیّه السید ابی القاسم الموسوی السید حسین روّح الله روحه و کثر من عنده فتوحه».<ref>ر.ک: همان، ص163-165</ref> | ||
== اطلاعات علمی == | == اطلاعات علمی == | ||
او از ادیبان ماهر زمانش محسوب میشد؛ به صرف و نحو و لغت عرب مسلط بود و به زبان عربی و فارسی بهخوبی شعر میگفت. وی کتابی منظوم خالی از الف دارد که در فقه و آداب اسلامی آن را به نظم درآورده است؛ همین مطلب دلالت بر قوت ادبی او دارد چراکه ظاهراً هیچکدام از علما در ارائه چنین اثری بر وی پیشی | او از ادیبان ماهر زمانش محسوب میشد؛ به صرف و نحو و لغت عرب مسلط بود و به زبان عربی و فارسی بهخوبی شعر میگفت. وی کتابی منظوم خالی از الف دارد که در فقه و آداب اسلامی آن را به نظم درآورده است؛ همین مطلب دلالت بر قوت ادبی او دارد چراکه ظاهراً هیچکدام از علما در ارائه چنین اثری بر وی پیشی نگرفتهاند (هرچند بعدها اشخاص دیگری نیز این کار را کردند). او در زبان فارسی هم بسیار خوشقلم بود و کتابهای فارسی وی گواه بر این امر است. وی همچنین در فقه هم قوی بوده و کتابهایی در این زمینه دارد مثلاً رساله علمیه و مناسک حج او. میر کبیر در اصفهان و خوانسار مرجع تقلید بود. او علاوه بر حدیث، رجال، تفسیر و تاریخ در کلام، ملل و نحل و سایر علوم عقلی هم تبحر داشت. وی با فلسفه و فلاسفه سخت مخالف بود و فلسفه را بهقصد رد موارد مخالف کتاب و سنت آموخت.<ref>ر.ک: همان، ص94-97</ref> میر ابوالقاسم، پس از مهاجرت به خوانسار حلقه علمی کوچکی تشکیل داد. شاهزاده مریم بیگم صفوی که از ارادتمندان قدیم میر ابوالقاسم کبیر در اصفهان بود، یک مدرسه در خوانسار، برای شاگردان او ساخت و میر کبیر در آن به تدریس فقه و اصول و رجال مشغول شد. این مدرسه، تاکنون هم از مدارس عامره آن شهر است.<ref>ر.ک: همان، ص145</ref> | ||
== اساتید == | == اساتید == | ||
خط ۷۳: | خط ۷۳: | ||
== وفات == | == وفات == | ||
او پس از شصتوهفت سال زندگی و تلاش علمی و بندگی در سیزدهم ذیقعده سال 1158 قمری در قودجان از دنیا رفت. (البته حفیدش سال 1158 را سال وفاتش ذکر کرده ولی روی سنگ قبرش سال 1157 قمری برای وفاتش حک شده است). برخی درباره تاریخ فوت او اشعاری | او پس از شصتوهفت سال زندگی و تلاش علمی و بندگی در سیزدهم ذیقعده سال 1158 قمری در قودجان از دنیا رفت. (البته حفیدش سال 1158 را سال وفاتش ذکر کرده ولی روی سنگ قبرش سال 1157 قمری برای وفاتش حک شده است). برخی درباره تاریخ فوت او اشعاری گفتهاند؛ مانند این شعر: | ||
'''میر ابوالقاسم اعلم ز جهان رحلت کرد***از جهان نسخه آداب مسلمانی رفت''' | '''میر ابوالقاسم اعلم ز جهان رحلت کرد***از جهان نسخه آداب مسلمانی رفت''' |
ویرایش