۸۰٬۶۵۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'سبك' به 'سبک ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'هها' به 'هها') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class= | <div class="wikiInfo"> | ||
[[پرونده:NUR06882.jpg|بندانگشتی|منهاج سراج، عثمان بن محمد]] | [[پرونده:NUR06882.jpg|بندانگشتی|منهاج سراج، عثمان بن محمد]] | ||
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ | | ||
|- | |- | ||
! نام!! data-type= | ! نام!! data-type="authorName" |منهاج سراج، عثمان بن محمد | ||
|- | |- | ||
| | |نامهای دیگر | ||
|data-type= | | data-type="authorOtherNames" | | ||
|- | |- | ||
|نام پدر | |نام پدر | ||
|data-type= | | data-type="authorfatherName" |سراجالدین محمد | ||
|- | |- | ||
|متولد | |متولد | ||
|data-type= | | data-type="authorbirthDate" |589ق | ||
|- | |- | ||
|محل تولد | |محل تولد | ||
|data-type= | | data-type="authorBirthPlace" |فيروزكوه | ||
|- | |- | ||
|رحلت | |رحلت | ||
|data-type= | | data-type="authorDeathDate" |698 ق | ||
|- | |- | ||
|اساتید | |اساتید | ||
|data-type= | | data-type="authorTeachers" | | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type= | | data-type="authorWritings" |[[طبقات ناصری]] | ||
|-class= | |- class="articleCode" | ||
|کد مؤلف | |کد مؤلف | ||
|data-type= | | data-type="authorCode" |AUTHORCODE06882AUTHORCODE | ||
|} | |} | ||
</div> | </div> | ||
'''ابوعمرو عثمان بن محمد جوزجانى''' (589-698ق)، مشهور به منهاجالدين و منهاج سراج، قاضی ، شاعر و مورخ ایرانی دربار غوریان و سلاطین هند در سده هفتم و مؤلف کتاب [[طبقات ناصری|طبقات ناصری]] | |||
== خاندان == | |||
از اشارات جوزجانى در طبقات چنين برمىآيد كه دودمان وى از اوايل ورود به غزنه در ميان درباريان و رجال بزرگ آن عصر به ديدۀ احترام نگريسته مىشده و اجداد وى مناصب و مشاغل رسمى و حكومتى داشتهاند. جد سوم او عبدالخالق جوزجانى در عهد سلطان ابراهيم يكى از شاهان آن سبک تگين به غزنه آمد و در پى خوابى كه ديده بود با دختر پادشاه ازدواج كرد. از اينكه مؤلف نام اين نياى خود را با تعبير امام ياد كرده است مىتوان گفت وى شخص عالم و با تقوايى بوده است. پدر بزرگ مؤلف كه هم نام اوست در زمان مستضيئى (خليفه عباسى) به حج رفت و در بغداد مورد استقبال وى قرار گرفت. | از اشارات جوزجانى در طبقات چنين برمىآيد كه دودمان وى از اوايل ورود به غزنه در ميان درباريان و رجال بزرگ آن عصر به ديدۀ احترام نگريسته مىشده و اجداد وى مناصب و مشاغل رسمى و حكومتى داشتهاند. جد سوم او عبدالخالق جوزجانى در عهد سلطان ابراهيم يكى از شاهان آن سبک تگين به غزنه آمد و در پى خوابى كه ديده بود با دختر پادشاه ازدواج كرد. از اينكه مؤلف نام اين نياى خود را با تعبير امام ياد كرده است مىتوان گفت وى شخص عالم و با تقوايى بوده است. پدر بزرگ مؤلف كه هم نام اوست در زمان مستضيئى (خليفه عباسى) به حج رفت و در بغداد مورد استقبال وى قرار گرفت. | ||
پدرش سراجالدين محمد جوزجانى از رجال درباره فيروز كوه و غور بود. وى در سال 582 ه.قاضى لشكر هند بود و سلطان بهاءالدين سام همۀ مناصب شرعى اين شهر را به وى واگذار كرده بود. | پدرش سراجالدين محمد جوزجانى از رجال درباره فيروز كوه و غور بود. وى در سال 582 ه.قاضى لشكر هند بود و سلطان بهاءالدين سام همۀ مناصب شرعى اين شهر را به وى واگذار كرده بود. | ||
سراجالدّين در علم و بلاغت و امور مملكت دارى شهرت داشت و در زمان وى شهر باميان مجمع حضور علما و دانشمندان به شمار مىآمد. مؤلف پدر خود را اعجوبة الزمان خوانده است. | |||
دربارۀ تاريخ تولد جوزجانى خبر قطعى نداريم ولى از اشارات مؤلف مىتوان سال ولادتش را تخمين زد چون گفته است: «من در سن هجده سالگى بودم در مشهور سنۀ سبع و ستمأة بر سراى سلطان در حضرت فيروز كوه.» بنا بر اين مطلب تولدش در سال | == ولادت == | ||
دربارۀ تاريخ تولد جوزجانى خبر قطعى نداريم ولى از اشارات مؤلف مىتوان سال ولادتش را تخمين زد چون گفته است: «من در سن هجده سالگى بودم در مشهور سنۀ سبع و ستمأة بر سراى سلطان در حضرت فيروز كوه.» بنا بر اين مطلب تولدش در سال 589ق. خواهد بود. ديگران هم اين تاريخ را سال ولادت وى دانستهاند. در عين حال اشارات ديگرى كه در كتاب آمده است حتمى بودن اين تاريخ را با ترديد روبرو مىكند ولى مىتوان حدود آن را همين سال 589 دانست. | |||
محل تولد جوزجانى را سمرقند يا لاهور گفتهاند ولى اين مطلب درست به نظر نمىرسد چه اينكه پدر وى در سالهايى كه ولادت او را در آن تخمين مىزنيم در غزنه و فيروزكوه بوده است و از كلمات خود مؤلف هم برمىآيد كه كودكىاش را همراه مادرش در فيروزكوه و در حرم شاهى به سر برده است و تا ايام بلوغ هم در آنجا بوده است. از آنجا كه مادر او با ملكه همدرس بود مؤلف مراحم آن ملكه را نسبت به خويش شرح داده و از پرورش مادرانۀ وى تعريف كرده است. | محل تولد جوزجانى را سمرقند يا لاهور گفتهاند ولى اين مطلب درست به نظر نمىرسد چه اينكه پدر وى در سالهايى كه ولادت او را در آن تخمين مىزنيم در غزنه و فيروزكوه بوده است و از كلمات خود مؤلف هم برمىآيد كه كودكىاش را همراه مادرش در فيروزكوه و در حرم شاهى به سر برده است و تا ايام بلوغ هم در آنجا بوده است. از آنجا كه مادر او با ملكه همدرس بود مؤلف مراحم آن ملكه را نسبت به خويش شرح داده و از پرورش مادرانۀ وى تعريف كرده است. | ||
== تحصیلات == | |||
مولانا منهاجالدين دروس ابتدايى را در فيروزكوه خواند و در سن هفت سالگى براى حفظ قرآن نزد معلم رفت و سماع روايت را نيز از همان اوان آغاز نمود. از اشارات وى استفاده مىشود كه تا سال 611 يعنى 22 سالگى در فيروزكوه بوده و پس از اتمام تحصيلات، اولين سفر خود را آغاز نموده است. او ابتدا به بُست رفته و از آنجا به سيستان سفر مىكند و با رشيدالدين عبدالمجيد ملاقات مىنمايد. | مولانا منهاجالدين دروس ابتدايى را در فيروزكوه خواند و در سن هفت سالگى براى حفظ قرآن نزد معلم رفت و سماع روايت را نيز از همان اوان آغاز نمود. از اشارات وى استفاده مىشود كه تا سال 611 يعنى 22 سالگى در فيروزكوه بوده و پس از اتمام تحصيلات، اولين سفر خود را آغاز نموده است. او ابتدا به بُست رفته و از آنجا به سيستان سفر مىكند و با رشيدالدين عبدالمجيد ملاقات مىنمايد. | ||
خط ۵۲: | خط ۵۴: | ||
از آنجا كه منهاجالدين ابوعمرو شخصى با تجربه و سياستمدار بود و موقعيتى نزد پادشاهان زمان خود داشت حاكمان غور و خراسان مكرر او را به مأموريتهاى سياسى اعزام مىنمودند. پس از هفت سال كه از اولين سفر سياسى وى مىگذشت در سال 620 به سيستان و قهستان رفت. اين سفر مؤلف به منظور مذاكرات تجارى پس از ويرانىهاى ناشى از حملۀ مغول بود كه مناطق خراسان را دچار خساراتى كرده بود و تهيه ما يحتاج عمومى با مشكلاتى روبرو بود. وى براى ايجاد ارتباطات اقتصادى و گشودن راه قافلهها، سفرهايى به اسفزار، قائن، قلعۀ سرتخت، جواشير کرمان، قهستان و شهرتون مىنمايد كه تفصيل ملاقات خود با محتشم شهاب حاكم كوهستان را در طبقات آورده است. | از آنجا كه منهاجالدين ابوعمرو شخصى با تجربه و سياستمدار بود و موقعيتى نزد پادشاهان زمان خود داشت حاكمان غور و خراسان مكرر او را به مأموريتهاى سياسى اعزام مىنمودند. پس از هفت سال كه از اولين سفر سياسى وى مىگذشت در سال 620 به سيستان و قهستان رفت. اين سفر مؤلف به منظور مذاكرات تجارى پس از ويرانىهاى ناشى از حملۀ مغول بود كه مناطق خراسان را دچار خساراتى كرده بود و تهيه ما يحتاج عمومى با مشكلاتى روبرو بود. وى براى ايجاد ارتباطات اقتصادى و گشودن راه قافلهها، سفرهايى به اسفزار، قائن، قلعۀ سرتخت، جواشير کرمان، قهستان و شهرتون مىنمايد كه تفصيل ملاقات خود با محتشم شهاب حاكم كوهستان را در طبقات آورده است. | ||
جوزجانى در سفر ديگرى كه به سال 622 انجام داد در كنار مأموريتهاى سياسى و اقتصادى و ملاقات و مذاكره با حاكمان مناطق مختلف به منظور برقرارى روابط تجارى و مبادلۀ كاروانها و همچنين امنيت | جوزجانى در سفر ديگرى كه به سال 622 انجام داد در كنار مأموريتهاى سياسى و اقتصادى و ملاقات و مذاكره با حاكمان مناطق مختلف به منظور برقرارى روابط تجارى و مبادلۀ كاروانها و همچنين امنيت راهها و شهرها با رواياتى از عالمان و حتى حاكمان شنيده و آنها را ثبت نموده است. | ||
پس از اين سفر، مؤلف عزم هند كرد و براى تهيۀ مايحتاج و خريد ابريشم به فراه رفت ليكن به جهت مشكلاتى كه در ميانه سفر پيش آمد از آن بازماند و براى برقرارى صلح از سوى پادشاه، مأموريتى يافت كه پس از آن بار ديگر قصد هند نمايد. اما باز هم حاكم از او خواست پيغام جنگ را به گروهى برساند و چون جوزجانى قبول نكرد به زندان افتاد. او يكماه و نيم در قلعۀ صفهبند سيستان در بند بود تا آنكه قصيدهاى گفت و در آن عذر خواست و از حبس رهايى يافت. | پس از اين سفر، مؤلف عزم هند كرد و براى تهيۀ مايحتاج و خريد ابريشم به فراه رفت ليكن به جهت مشكلاتى كه در ميانه سفر پيش آمد از آن بازماند و براى برقرارى صلح از سوى پادشاه، مأموريتى يافت كه پس از آن بار ديگر قصد هند نمايد. اما باز هم حاكم از او خواست پيغام جنگ را به گروهى برساند و چون جوزجانى قبول نكرد به زندان افتاد. او يكماه و نيم در قلعۀ صفهبند سيستان در بند بود تا آنكه قصيدهاى گفت و در آن عذر خواست و از حبس رهايى يافت. | ||
خط ۷۰: | خط ۷۲: | ||
در سال 652 از سوى الغ خان لقب «صدر جهانى» گرفت و براى سومين مرتبه قضاوت و حكومت دربار به او واگذار شد. | در سال 652 از سوى الغ خان لقب «صدر جهانى» گرفت و براى سومين مرتبه قضاوت و حكومت دربار به او واگذار شد. | ||
متأسفانه اواخر زندگانى جوزجانى روشن نيست و همين اندازه مىتوان استنباط كرد كه تا تاريخ انجام كتاب كه ربيعالاول 658 بوده است در دهلى سكونت داشته است | متأسفانه اواخر زندگانى جوزجانى روشن نيست و همين اندازه مىتوان استنباط كرد كه تا تاريخ انجام كتاب كه ربيعالاول 658 بوده است در دهلى سكونت داشته است. | ||
== وفات == | |||
تذكره نويسان دربارۀ مرگ او زمانى را مشخص نكردهاند. تنها سيد على حسن در تذكرۀ خود عمر جوزجانى را 84 سال دانسته كه معلوم نيست از كجا استفاده كرده است. اگر اين تخمين درست باشد بايد مؤلف سال بعد از نوشتن طبقات درگذشته باشد كه حدود سال 673 ه.ق خواهد بود. [[نفیسی، سعید|سعيد نفيسى]] وفات وى را سال 698 نگاشته است. مؤلف طبقات ناصرى كتاب ديگرى به نام «ناصرى نامۀ منظوم» داشته و از ديگر مؤلفات احتمالى وى اطلاعى در دست نيست. | |||
== منابع مقاله == | |||
تلخيص از مطالب مندرج در جلد دوم طبقات ناصرى، نگاشته عبدالحى حبيبى | تلخيص از مطالب مندرج در جلد دوم طبقات ناصرى، نگاشته عبدالحى حبيبى | ||
== وابستهها == | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[طبقات ناصری]] | [[طبقات ناصری]] | ||
[[رده:زندگینامه]] | [[رده:زندگینامه]] | ||
[[رده:مهر(1400)]] |