منطق تقریرات: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '« ' به '«'
جز (جایگزینی متن - 'حكيم سبزوارى' به 'حكيم سبزوارى')
جز (جایگزینی متن - '« ' به '«')
خط ۵۸: خط ۵۸:
وى علت «منطق» ناميدن اين علم را چنين بيان مى‌كند: «اولاً نطق ظاهرى را تقويت كرده، انسان را چالاك در نطق مى‌گرداند؛ ثانياً نطق باطنى را نيز قوى مى‌سازد (منظور از نطق، تنها حرف زدن نيست، بلكه ادراك معقولات است). تقويت نطق ظاهرى و باطنى نه براى اهل علم، بلكه براى تمام افراد بشر لازم است تا در مكالمه فكر صحيح داشته باشند و افكار غلط را بفهمند» <ref>همان، ص 3</ref>.
وى علت «منطق» ناميدن اين علم را چنين بيان مى‌كند: «اولاً نطق ظاهرى را تقويت كرده، انسان را چالاك در نطق مى‌گرداند؛ ثانياً نطق باطنى را نيز قوى مى‌سازد (منظور از نطق، تنها حرف زدن نيست، بلكه ادراك معقولات است). تقويت نطق ظاهرى و باطنى نه براى اهل علم، بلكه براى تمام افراد بشر لازم است تا در مكالمه فكر صحيح داشته باشند و افكار غلط را بفهمند» <ref>همان، ص 3</ref>.


نويسنده در باره واضع منطق، ابتدا بر اين نكته تأكيد مى‌كند كه همانند تمامى علوم «واضع علم منطق، خداى تعالى است». سپس داستان اولين تدوين‌گران قوانين منطق را اين‌گونه توضيح مى‌دهد: « منطق، قبل از سقراط ميان فلاسفه يونان متداول بوده و بعد از اينكه سوفسطائيان، مغالطه‌كارى را شروع كردند فيلسوف زمان؛ يعنى سقراط در رهگذر، مردم را نصيحت مى‌كرد تا گول سوفسطائيان را نخورند؛ ليكن سقراط به جرم آنكه جوانان را از پيروى سوفسطائيان منع مى‌كرد، به عدليه جلب شد و بعد از محاكمه به اكثريت دو نفر، محكوم به مرك شد و پس از مدتى در زندان جام شوكران را بى‌پروا از دست زندانبان گرفته، بنوشيد و به ديار باقى شتافت. بعد از سقراط نوبت به افلاطون و بالاخره به ارسطو رسيد و ملاحظه كرد كه نمى‌شود با گفتن، مردم را از شر مغالطه‌كاران خلاصى بخشد و بدين جهت بود كه قوانينى را در هشت باب تدوين كرد و مجموع آن را منطق ناميد» <ref>همان، ص 4</ref>. اين ابواب هشت‌گانه عبارتند از: مقولات عشر، قضايا، قياس، برهان، جدل، خطابه، مغالطه و شعر.
نويسنده در باره واضع منطق، ابتدا بر اين نكته تأكيد مى‌كند كه همانند تمامى علوم «واضع علم منطق، خداى تعالى است». سپس داستان اولين تدوين‌گران قوانين منطق را اين‌گونه توضيح مى‌دهد: «منطق، قبل از سقراط ميان فلاسفه يونان متداول بوده و بعد از اينكه سوفسطائيان، مغالطه‌كارى را شروع كردند فيلسوف زمان؛ يعنى سقراط در رهگذر، مردم را نصيحت مى‌كرد تا گول سوفسطائيان را نخورند؛ ليكن سقراط به جرم آنكه جوانان را از پيروى سوفسطائيان منع مى‌كرد، به عدليه جلب شد و بعد از محاكمه به اكثريت دو نفر، محكوم به مرك شد و پس از مدتى در زندان جام شوكران را بى‌پروا از دست زندانبان گرفته، بنوشيد و به ديار باقى شتافت. بعد از سقراط نوبت به افلاطون و بالاخره به ارسطو رسيد و ملاحظه كرد كه نمى‌شود با گفتن، مردم را از شر مغالطه‌كاران خلاصى بخشد و بدين جهت بود كه قوانينى را در هشت باب تدوين كرد و مجموع آن را منطق ناميد» <ref>همان، ص 4</ref>. اين ابواب هشت‌گانه عبارتند از: مقولات عشر، قضايا، قياس، برهان، جدل، خطابه، مغالطه و شعر.


تقريبا پانصد سال بعد شخصى به نام فرفريوس باب ديگرى به ابواب هشت‌گانه مذكور اضافه كرد و آنرا كليات خمس نام نهاد (ايساغوجى) كه مقدمه باب معرف است <ref>همان</ref>.
تقريبا پانصد سال بعد شخصى به نام فرفريوس باب ديگرى به ابواب هشت‌گانه مذكور اضافه كرد و آنرا كليات خمس نام نهاد (ايساغوجى) كه مقدمه باب معرف است <ref>همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش