ملازمه حکم عقل و شرع از دیدگاه شیخ انصاری: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۹: خط ۱۹:
| شابک =
| شابک =
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =
| کتابخانۀ دیجیتال نور =18017
| کد پدیدآور =01753  
| کد پدیدآور =01753  
| پس از =
| پس از =
خط ۳۱: خط ۳۱:


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
در مقدمه به موضوع کتاب و اهمیت آن، اشاره شده است<ref>ر.ک: مقدمه، ص3</ref>.
در مقدمه به موضوع کتاب و اهمیت آن، اشاره شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/3 ر.ک: مقدمه، ص3]</ref>.


آنچه در این کتاب ارائه شده، بحث‎های عمیق و روشنگر [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] پیرامون مسئله ملازمه است که در سه بخش کلی زیر، تنظیم شده است:
آنچه در این کتاب ارائه شده، بحث‎های عمیق و روشنگر [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] پیرامون مسئله ملازمه است که در سه بخش کلی زیر، تنظیم شده است:
خط ۳۹: خط ۳۹:
الف)- تعریف و اقسام دلیل عقلی:
الف)- تعریف و اقسام دلیل عقلی:


در این قسمت، ابتدا دلیل عقلی تعریف شده و سپس، به تقسمات آن، پرداخته شده است. تعریف دلیل عقلی، عبارت است از «حکم عقلی که به‎واسطه آن، حکم شرعی به دست می‎آید». البته باید توجه داشت که مقصود، این نیست که حکم عقلی، علت تامه برای دست یافتن به حکم شرعی باشد، بلکه مقصود، این است که حکم شرعی به‎دست‎آمده، مستند به حکم عقلی است، خواه علت تامه آن باشد و یا جزء اخیر علت تامه<ref>ر.ک: متن کتاب، ص6-‎7</ref>.
در این قسمت، ابتدا دلیل عقلی تعریف شده و سپس، به تقسمات آن، پرداخته شده است. تعریف دلیل عقلی، عبارت است از «حکم عقلی که به‎واسطه آن، حکم شرعی به دست می‎آید». البته باید توجه داشت که مقصود، این نیست که حکم عقلی، علت تامه برای دست یافتن به حکم شرعی باشد، بلکه مقصود، این است که حکم شرعی به‎دست‎آمده، مستند به حکم عقلی است، خواه علت تامه آن باشد و یا جزء اخیر علت تامه<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/6 ر.ک: متن کتاب، ص6-‎7]</ref>.


دلیل عقلی بر احکام شرعی را به دو قسم، تقسیم کرده‎اند:
دلیل عقلی بر احکام شرعی را به دو قسم، تقسیم کرده‎اند:
# مستقلات عقلیه: عبارت است از آن دلیل عقلی که متوقف بر خطاب و حکم شرعی نیست، مانند حکم به حسن و وجوب عدل و رد ودیعه و حکم به قبح و حرمت ظلم و سایر احکام مربوط به باب حسن و قبح عقلی؛ بحث ملازمه نیز مربوط به همین قسم است.
# مستقلات عقلیه: عبارت است از آن دلیل عقلی که متوقف بر خطاب و حکم شرعی نیست، مانند حکم به حسن و وجوب عدل و رد ودیعه و حکم به قبح و حرمت ظلم و سایر احکام مربوط به باب حسن و قبح عقلی؛ بحث ملازمه نیز مربوط به همین قسم است.
# غیر مستقلات عقلیه: آن دلیل عقلی است که متوقف بر خطاب و حکم شرعی باشد و به‎عبارت‎دیگر، صغرای دلیل مأخوذ از شرع است مانند حکم به وجوب مقدمه واجب و حرمت ضد آن<ref>ر.ک: همان، ص7-‎8</ref>.
# غیر مستقلات عقلیه: آن دلیل عقلی است که متوقف بر خطاب و حکم شرعی باشد و به‎عبارت‎دیگر، صغرای دلیل مأخوذ از شرع است مانند حکم به وجوب مقدمه واجب و حرمت ضد آن<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/7 ر.ک: همان، ص7-‎8]</ref>.


ب)- مسئله ملازمه از مسائل اصولی است:
ب)- مسئله ملازمه از مسائل اصولی است:


مسئله اصولی آن است که نتیجه‎اش، کبرای استدلال بر اثبات حکم شرعی واقع شود، مانند بحث پیرامون حجیت خبر واحد و ظواهر کتاب و نظایر آن و در علم اصول، راجع به دلیل بودن این امور بر حکم شرعی، بحث می‎شود؛ بر این اساس، مسئله ملازمه، از مسائل اصولی است؛ زیرا مقصود از آن، اثبات دلیل بودن حکم عقلی بر حکم شرعی است؛ یعنی هرجا عقل به‎طور مستقل، وجوب یا حرمت فعلی را درک نماید، با استناد به اصل ملازمه، حکم شرعی نیز در آن مورد اثبات می‎گردد<ref>ر.ک: همان، ص9</ref>.
مسئله اصولی آن است که نتیجه‎اش، کبرای استدلال بر اثبات حکم شرعی واقع شود، مانند بحث پیرامون حجیت خبر واحد و ظواهر کتاب و نظایر آن و در علم اصول، راجع به دلیل بودن این امور بر حکم شرعی، بحث می‎شود؛ بر این اساس، مسئله ملازمه، از مسائل اصولی است؛ زیرا مقصود از آن، اثبات دلیل بودن حکم عقلی بر حکم شرعی است؛ یعنی هرجا عقل به‎طور مستقل، وجوب یا حرمت فعلی را درک نماید، با استناد به اصل ملازمه، حکم شرعی نیز در آن مورد اثبات می‎گردد<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/9 ر.ک: همان، ص9]</ref>.


ج)- ملازمه اصل و عکس:
ج)- ملازمه اصل و عکس:
خط ۵۳: خط ۵۳:
در بحث ملازمه، دو قاعده مطرح می‎گردد:
در بحث ملازمه، دو قاعده مطرح می‎گردد:
# یکی اینکه حکم عقلی مقدم و حکم شرعی، تالی است؛ چنان‎که گفته می‎شود: «كل ما حكم به العقل، حكم به الشرع»؛ این ملازمه، همان است که مورد نظر اصولی است و طریق اثبات حکم شرعی بشمار می‎رود که آن را ملازمه اصل می‎نامند.
# یکی اینکه حکم عقلی مقدم و حکم شرعی، تالی است؛ چنان‎که گفته می‎شود: «كل ما حكم به العقل، حكم به الشرع»؛ این ملازمه، همان است که مورد نظر اصولی است و طریق اثبات حکم شرعی بشمار می‎رود که آن را ملازمه اصل می‎نامند.
# دیگری آن است که حکم شرع، مقدم و حکم عقل، تالی باشد؛ چنان‎که گفته می‎شود: «كل ما حكم به الشرع، حكم به العقل»؛ این بحث از مسائل اصولی نیست و بیشتر صبغه کلامی دارد. این قاعده را ملازمه عکس نامیده‎اند و مقصود عکس لغوی است نه منطقی<ref>ر.ک: همان</ref>.
# دیگری آن است که حکم شرع، مقدم و حکم عقل، تالی باشد؛ چنان‎که گفته می‎شود: «كل ما حكم به الشرع، حكم به العقل»؛ این بحث از مسائل اصولی نیست و بیشتر صبغه کلامی دارد. این قاعده را ملازمه عکس نامیده‎اند و مقصود عکس لغوی است نه منطقی<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/9 ر.ک: همان]</ref>.


د)- تفسیر ملازمه:
د)- تفسیر ملازمه:
خط ۶۰: خط ۶۰:
# در مورد هر فعلی که عقل به‎طور مستقل حکم دارد، شرع نیز حکمی مماثل با حکم عقل دارد؛ پس در حقیقت دو حکم و دو حاکم وجود دارد، لیکن دو حکم آنها مطابق می‎باشند. به اعتقاد نویسنده این وجه با جمله معروف که عقل و شرع مطابقند، هماهنگ است.
# در مورد هر فعلی که عقل به‎طور مستقل حکم دارد، شرع نیز حکمی مماثل با حکم عقل دارد؛ پس در حقیقت دو حکم و دو حاکم وجود دارد، لیکن دو حکم آنها مطابق می‎باشند. به اعتقاد نویسنده این وجه با جمله معروف که عقل و شرع مطابقند، هماهنگ است.
# آنچه را عقل به آن حکم می‎کند، شرع تصدیق می‎نماید؛ بنابراین تفسیر، حکم یکی است، ولی حاکم دو تا که یکی تصدیق‎کننده حکم دیگری است.
# آنچه را عقل به آن حکم می‎کند، شرع تصدیق می‎نماید؛ بنابراین تفسیر، حکم یکی است، ولی حاکم دو تا که یکی تصدیق‎کننده حکم دیگری است.
# آنچه را عقل به آن حکم می‎کند، در حقیقت همان حکم شرعی است؛ یعنی عقل، رسول باطنی شرع است؛ بنابراین همان‎ گونه که رسول ظاهری، حکمی سوای حکم شرع ندارد، بلکه حکم او، در حقیقت کاشف حکم شرع است، عقل نیز که رسول باطنی است، کاشف حکم شرع می‎باشد و در این صورت، علاوه بر اینکه حکم، واحد، حاکم نیز واحد است<ref>ر.ک: همان، ص10</ref>.
# آنچه را عقل به آن حکم می‎کند، در حقیقت همان حکم شرعی است؛ یعنی عقل، رسول باطنی شرع است؛ بنابراین همان‎ گونه که رسول ظاهری، حکمی سوای حکم شرع ندارد، بلکه حکم او، در حقیقت کاشف حکم شرع است، عقل نیز که رسول باطنی است، کاشف حکم شرع می‎باشد و در این صورت، علاوه بر اینکه حکم، واحد، حاکم نیز واحد است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/10 ر.ک: همان، ص10]</ref>.


ه)- رابطه ملازمه با قاعده حسن و قبح عقلی:
ه)- رابطه ملازمه با قاعده حسن و قبح عقلی:


نویسنده، معتقد است از مجموع عبارت‎های علما به دست می‎آید که مقصود از حسن و قبح مورد نزاع میان عدلیه و اشاعره عبارت است از فعلی که انجام آن، موجب استحقاق مدح یا ذم در دنیا و پاداش یا کیفر در آخرت می‎گردد؛ بنابراین اثبات اینکه عقل به‎طور مستقل، به حسن و قبح برخی از افعال حکم می‎کند، به‎منزله این است که عقل، حکم الهی را درک می‎کند و مفاد ملازمه میان حکم عقل و شرع نیز چیزی جز این نیست<ref>ر.ک: همان، ص13-‎14</ref>.
نویسنده، معتقد است از مجموع عبارت‎های علما به دست می‎آید که مقصود از حسن و قبح مورد نزاع میان عدلیه و اشاعره عبارت است از فعلی که انجام آن، موجب استحقاق مدح یا ذم در دنیا و پاداش یا کیفر در آخرت می‎گردد؛ بنابراین اثبات اینکه عقل به‎طور مستقل، به حسن و قبح برخی از افعال حکم می‎کند، به‎منزله این است که عقل، حکم الهی را درک می‎کند و مفاد ملازمه میان حکم عقل و شرع نیز چیزی جز این نیست<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/13 ر.ک: همان، ص13-‎14]</ref>.


در بخش دوم، به بیان دلایل [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] بر اثبات ملازمه پرداخته شده است. ایشان ملازمه میان حکم عقل و شرع را بر پایه ادله اربعه، به شرح زیر، اثبات کرده است:
در بخش دوم، به بیان دلایل [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ انصاری]] بر اثبات ملازمه پرداخته شده است. ایشان ملازمه میان حکم عقل و شرع را بر پایه ادله اربعه، به شرح زیر، اثبات کرده است:
خط ۷۰: خط ۷۰:
# قرآن کریم: به اعتقاد شیخ، برخی از آیات قرآن کریم، بر ملازمه واقعی میان حکم عقل و شرع، دلالت دارند، مانند آیه 157 سوره اعراف '''يأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ ينْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يحِلُّ لَهُمُ الطَّيبَاتِ وَ يحَرِّمُ عَلَيهِمُ الْخَبَائِثَ''' (آنان را به کار پسندیده فرمان مى‏دهد و از کار ناپسند بازمى‏دارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مى‏گرداند). به اعتقاد شیخ، مقصود از معروف و منکر در آیه، همان حسن و قبح عقلی است.
# قرآن کریم: به اعتقاد شیخ، برخی از آیات قرآن کریم، بر ملازمه واقعی میان حکم عقل و شرع، دلالت دارند، مانند آیه 157 سوره اعراف '''يأْمُرُهُمْ بِالْمَعْرُوفِ وَ ينْهَاهُمْ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يحِلُّ لَهُمُ الطَّيبَاتِ وَ يحَرِّمُ عَلَيهِمُ الْخَبَائِثَ''' (آنان را به کار پسندیده فرمان مى‏دهد و از کار ناپسند بازمى‏دارد و براى آنان چیزهاى پاکیزه را حلال و چیزهاى ناپاک را بر ایشان حرام مى‏گرداند). به اعتقاد شیخ، مقصود از معروف و منکر در آیه، همان حسن و قبح عقلی است.
# روایات:
# روایات:
#:از جمله اخبار و روایاتی که بر ملازمه میان حکم عقل و شرع دلالت می‎کند، قسمتی از خطبه پیامبر(ص) در حجة الوداع در غدیر خم می‎باشد که طبق مفاد آن، افعال بر دو قسمند: برخی نزدیک‎کننده به بهشت و دورکننده از دوزخ و برخی بالعکس می‎باشند. دسته نخست، مورد امر شارع و دسته دوم، مورد نهی اوست؛ به تعبیر دیگر، افعال دو دسته‎اند: برخی در واقع پسندیده و برخی ناپسند می‎باشند و شارع به دسته اول امر و از دسته دوم، نهی کرده است<ref>ر.: همان، ص15-‎17</ref>.
#:از جمله اخبار و روایاتی که بر ملازمه میان حکم عقل و شرع دلالت می‎کند، قسمتی از خطبه پیامبر(ص) در حجة الوداع در غدیر خم می‎باشد که طبق مفاد آن، افعال بر دو قسمند: برخی نزدیک‎کننده به بهشت و دورکننده از دوزخ و برخی بالعکس می‎باشند. دسته نخست، مورد امر شارع و دسته دوم، مورد نهی اوست؛ به تعبیر دیگر، افعال دو دسته‎اند: برخی در واقع پسندیده و برخی ناپسند می‎باشند و شارع به دسته اول امر و از دسته دوم، نهی کرده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/15 ر.: همان، ص15-‎17]</ref>.
# استدلال به اجماع:
# استدلال به اجماع:
از جمله دلایل اثبات ملازمه میان حکم عقل و شرع، اجماع است، اعم از منقول، محصل، بسیط و مرکب که وجوه آن از نظر [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ]]، بیان شده است<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>.
از جمله دلایل اثبات ملازمه میان حکم عقل و شرع، اجماع است، اعم از منقول، محصل، بسیط و مرکب که وجوه آن از نظر [[انصاری، مرتضی بن محمدامین|شیخ]]، بیان شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/17 ر.ک: همان، ص17]</ref>.


بخش مهم مباحث شیخ انصاری، پیرامون مسئله ملازمه، راجع به نقد اقوال و دلایل مخالفان ملازمه است، ولذا بخش سوم، به نقد آراء و دلایل مخالفان اختصاص یافته است. در این بخش، ابتدا به نقد کلام شارح وافیه پرداخته شده و پس از آن، به‎تفصیل در نقد دلایل صاحب فصول، سخن رانده شده و در پایان، به دلایل فاضل تونی بر نفی ملازمه، پاسخ داده شده است<ref>ر.ک: همان، ص19</ref>.
بخش مهم مباحث شیخ انصاری، پیرامون مسئله ملازمه، راجع به نقد اقوال و دلایل مخالفان ملازمه است، ولذا بخش سوم، به نقد آراء و دلایل مخالفان اختصاص یافته است. در این بخش، ابتدا به نقد کلام شارح وافیه پرداخته شده و پس از آن، به‎تفصیل در نقد دلایل صاحب فصول، سخن رانده شده و در پایان، به دلایل فاضل تونی بر نفی ملازمه، پاسخ داده شده است<ref>[https://www.noorlib.ir/View/fa/Book/BookView/Image/18017/1/19 ر.ک: همان، ص19]</ref>.


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
خط ۸۹: خط ۸۹:
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
   
   
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: مرداد(98)]]
 
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:قربانی-باقی زاده]]
[[رده:25 خرداد الی 24 تیر(98)]]
[[رده:25 خرداد الی 24 تیر(98)]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش