مغني اللبيب عن كتب الأعاريب: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '(د ' به '(متوفای '
جز (جایگزینی متن - 'كسي' به 'کسی')
جز (جایگزینی متن - '(د ' به '(متوفای ')
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۹: خط ۱۹:
| چاپ =4
| چاپ =4
| تعداد جلد =2
| تعداد جلد =2
| کتابخانۀ دیجیتال نور =21152
| کتابخانۀ دیجیتال نور =15396
| کتابخوان همراه نور =15396
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}
{{کاربردهای دیگر|المغني (ابهام زدایی)}}


'''مغني اللبيب عن كتب الأعاريب'''، اثر [[ابن هشام، عبدالله بن یوسف|ابى‌محمد عبدالله جمال‌الدين بن يوسف بن احمد بن عبدالله بن هشام انصارى مصرى]] (متوفى 761ق)، كتابى است نحوى و ادبى كه به زبان عربى نوشته شده و تأليف آن در ماه ذى‌القعده 756ق، در مكه به پايان رسيده است.
'''مغني اللبيب عن كتب الأعاريب'''، اثر [[ابن هشام، عبدالله بن یوسف|ابى‌محمد عبدالله جمال‌الدين بن يوسف بن احمد بن عبدالله بن هشام انصارى مصرى]] (متوفى 761ق)، كتابى است نحوى و ادبى كه به زبان عربى نوشته شده و تأليف آن در ماه ذى‌القعده 756ق، در مكه به پايان رسيده است.
خط ۵۷: خط ۵۹:
باب اول كه بيشترين حجم كتاب را تشكيل مى‌دهد، به حرف و اقسام آن اختصاص دارد. نویسنده در اين باب روش سنتى نحويان در تقسيم‌بندى حروف را ناديده گرفته و آن‌ها را براساس حروف الفبا مرتب ساخته و سپس به تفصيل و با ذكر شواهد بسيار، به شرح هريك پرداخته است؛ مثلاً حروف نداى «أ» و «أيا» را در ابتداى اين باب و «يا» را در پايان آورده است<ref>همان</ref>
باب اول كه بيشترين حجم كتاب را تشكيل مى‌دهد، به حرف و اقسام آن اختصاص دارد. نویسنده در اين باب روش سنتى نحويان در تقسيم‌بندى حروف را ناديده گرفته و آن‌ها را براساس حروف الفبا مرتب ساخته و سپس به تفصيل و با ذكر شواهد بسيار، به شرح هريك پرداخته است؛ مثلاً حروف نداى «أ» و «أيا» را در ابتداى اين باب و «يا» را در پايان آورده است<ref>همان</ref>


در باب دوم، مؤلف مسئله جمله را كه معمولاً كمتر بدان عنايت مى‌شود و حتى نحويان بزرگى چون [[ابن‌مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] آن را ناديده گرفته‌اند، مطرح ساخته است. دست‌مايه اصلى وى در اين باب، بيشتر دو كتاب «المفصل» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و «دلائل الإعجاز» عبدالقاهر جرجانى است كه هر دو، به ساختمان عمومى جمله و تئورى آن عنايت فراوان داشته‌اند<ref>همان</ref>
در باب دوم، مؤلف مسئله جمله را كه معمولاً كمتر بدان عنايت مى‌شود و حتى نحويان بزرگى چون [[ابن مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] آن را ناديده گرفته‌اند، مطرح ساخته است. دست‌مايه اصلى وى در اين باب، بيشتر دو كتاب «المفصل» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و «دلائل الإعجاز» عبدالقاهر جرجانى است كه هر دو، به ساختمان عمومى جمله و تئورى آن عنايت فراوان داشته‌اند<ref>همان</ref>


بسيارى از گذشتگان، ميان جمله ساده، مركب، جمله اصلى و فراكرد پيرو، تفاوت قائل شده‌اند، اما در نام‌گذارى فراكرد پايه و پيرو هميشه مردد بوده‌اند و مثلاً هر دو را «جمله» خوانده‌اند، اما ابن هشام خواسته است اين عيب را برطرف سازد و ازاين‌رو، پس از نقد آراء گذشتگان، به‌طور كلى جمله‌هاى اصلى را «كلام» و فراكردهاى پيرو را «جمله» خوانده است<ref>همان</ref>
بسيارى از گذشتگان، ميان جمله ساده، مركب، جمله اصلى و فراكرد پيرو، تفاوت قائل شده‌اند، اما در نام‌گذارى فراكرد پايه و پيرو هميشه مردد بوده‌اند و مثلاً هر دو را «جمله» خوانده‌اند، اما ابن هشام خواسته است اين عيب را برطرف سازد و ازاين‌رو، پس از نقد آراء گذشتگان، به‌طور كلى جمله‌هاى اصلى را «كلام» و فراكردهاى پيرو را «جمله» خوانده است<ref>همان</ref>


وى در اثبات اين ادعا مى‌گويد: جملاتى از قبيل شرط، جزا و صله همه جمله‌اند، اما مفيد نيستند و سكوت بر آنها جايز نيست. اما مشكل عمده ابن هشام و امثال وى در تئورى جمله اين است كه تنها به ساختار دستورى و عامل معنى، آن هم در مفهوم عام توجه مى‌كردند و بهترين ابزار كار را اين عبارت قرار مى‌دادند كه «يصحّ السكوت عليها»<ref>همان، ص 116</ref>
وى در اثبات اين ادعا مى‌گويد: جملاتى از قبيل شرط، جزا و صله همه جمله‌اند، اما مفيد نيستند و سكوت بر آنها جايز نيست. اما مشكل عمده ابن هشام و امثال وى در تئورى جمله اين است كه تنها به ساختار دستورى و عامل معنى، آن هم در مفهوم عام توجه می‌كردند و بهترين ابزار كار را اين عبارت قرار مى‌دادند كه «يصحّ السكوت عليها»<ref>همان، ص 116</ref>


چون برخى از عوامل ديگر چون عامل صورت، تكيه و آهنگ را در نظر نداشتند، در مقابل عباراتى قرآنى، چون ''' «لا تَقْرَبوا الصَّلاة» ''' كه به‌ظاهر جمله‌اى تامه است، ناچار مى‌شدند به عواملى خارجى، چون مقتضاى حال روى آورند، زيرا اين عبارت، بدون ''' «وَ اَنْتُمْ سُكارى» ''' معناى كاملى ندارد.
چون برخى از عوامل ديگر چون عامل صورت، تكيه و آهنگ را در نظر نداشتند، در مقابل عباراتى قرآنى، چون ''' «لا تَقْرَبوا الصَّلاة» ''' كه به‌ظاهر جمله‌اى تامه است، ناچار مى‌شدند به عواملى خارجى، چون مقتضاى حال روى آورند، زيرا اين عبارت، بدون ''' «وَ اَنْتُمْ سُكارى» ''' معناى كاملى ندارد.
خط ۶۹: خط ۷۱:
باب سوم، به شبه جمله و احكام آن اختصاص دارد كه همه برگرفته از آثار پيشينيان است.
باب سوم، به شبه جمله و احكام آن اختصاص دارد كه همه برگرفته از آثار پيشينيان است.


باب چهارم نيز همان گونه كه گفته شد، به كلياتى از قبيل احكام مبتدا و خبر، فاعل و مفعول، عطف بيان، بدل، حال، تمييز، وجوه اختلاف حال و تمييز و اقسام هريك، اعراب اسم‌هاى شرط، مسوّغات ابتداى به نكره، اقسام عطف و اضافه اختصاص دارد و ازهمين‌رو اين باب در مدارس علميه از اهميت فراوان برخوردار است. ساير باب‌هاى كتاب نيز همه اقتباس و برگرفته از آثار نحويان كهن است كه در آن‌ها هيچ ابداع و نوآورى به چشم نمى‌خورد. عناوين اين ابوب، عبارتند از: وجوه معرب، امور مشهور بين علما و صواب و خلاف آن، كيفيت اعراب، امور كلى.
باب چهارم نيز همان گونه كه گفته شد، به كلياتى از قبيل احكام مبتدا و خبر، فاعل و مفعول، عطف بيان، بدل، حال، تمييز، وجوه اختلاف حال و تمييز و اقسام هريك، اعراب اسم‌هاى شرط، مسوّغات ابتداى به نكره، اقسام عطف و اضافه اختصاص دارد و ازهمين‌رو اين باب در مدارس علميه از اهميت فراوان برخوردار است. ساير باب‌هاى كتاب نيز همه اقتباس و برگرفته از آثار نحويان كهن است كه در آن‌ها هيچ ابداع و نوآورى به چشم نمى‌خورد. عناوين اين ابوب، عبارتند از: وجوه معرب، امور مشهور بين علما و صواب و خلاف آن، کیفیت اعراب، امور كلى.


اين كتاب، مهم‌ترين اثر ابن هشام مى‌باشد. كثرت شواهد شعرى و استناد بسيار به متون ادبى و آيات قرآنى، اين كتاب را از صورت اثرى صرفاً نحوى، خارج ساخته و آن را به اثرى نحوى - ادبى تبديل كرده است و گويا گذشتگان نيز به اين مسئله توجه داشته‌اند، زيرا مختصر اين كتاب كه توسط احمد نائب تهيه شده، «قراضة الذهب فى علمى النحو و الأدب» ناميده شده است<ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ج 5، ص 115</ref>
اين كتاب، مهم‌ترين اثر ابن هشام مى‌باشد. كثرت شواهد شعرى و استناد بسيار به متون ادبى و آيات قرآنى، اين كتاب را از صورت اثرى صرفاً نحوى، خارج ساخته و آن را به اثرى نحوى - ادبى تبديل كرده است و گويا گذشتگان نيز به اين مسئله توجه داشته‌اند، زيرا مختصر اين كتاب كه توسط احمد نائب تهيه شده، «قراضة الذهب فى علمى النحو و الأدب» ناميده شده است<ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ج 5، ص 115</ref>
خط ۷۵: خط ۷۷:
== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==


 
اين اثر نخستين بار در تهران (1264ق) به چاپ رسيده است. چاپ‌هاى انتقادى اين كتاب به كوشش [[مبارک، مازن|مازن المبارك]] و محمدعلى خير الله در قاهره (1959م) و محمد محيى‌الدين عبدالحميد در بيروت (1964م) منتشر شده است. علاوه بر دو شرحى كه مؤلف با عنوان‌هاى شرح الكبير و شرح الصغير بر شواهد آن نوشته، مهم‌ترين شرح‌ها و حواشى آن عبارتند از: شرح تقى‌الدين احمد بن محمد شمتنى (شمنى) با عنوان «الكلام على مغني ابن هشام» (قاهره، 1305ق)؛ شرح شيخ محمد بن ابى‌بكر دمامينى (متوفای  828ق) با عنوان «تحفة الغريب بشرح مغني اللبيب» كه بارها از جمله در حاشيه شرح شمنى به چاپ رسيده است؛ شرح ابوياسر شمس‌الدين محمد بن عمار مالكى (متوفای  844ق) با نام «كافي المغني»؛ شرح عبدالله بن اسماعيل صاوى با عنوان «شرح المغني و شواهده» (قاهره، 1958م)؛ حاشيه شيخ شمس‌الدين محمد بن عبدالرحمن بن صائغ (متوفای  776ق) به‌عنوان «تنزيه السلف عن تمويه الخلف»؛ حاشيه محمد بن احمد دسوقى (بولاق، 1284، 1286 و 1302ق؛ قاهره، 1305ق)؛ حاشيه محمد بن محمد سنباوى با عنوان «حاشية الكبير على مغني اللبيب» (قاهره، 1299 و 1302ق)؛ شرح سيوطى بر شواهد آن با عنوان «فتح الغريب بشرح شواهد مغني اللبيب عن كتب الأعاريب» (قاهره، 1322 و 1324ق).
اين اثر نخستين بار در تهران (1264ق) به چاپ رسيده است. چاپ‌هاى انتقادى اين كتاب به كوشش مازن المبارك و محمدعلى خير الله در قاهره (1959م) و محمد محيى‌الدين عبدالحميد در بيروت (1964م) منتشر شده است. علاوه بر دو شرحى كه مؤلف با عنوان‌هاى شرح الكبير و شرح الصغير بر شواهد آن نوشته، مهم‌ترين شرح‌ها و حواشى آن عبارتند از: شرح تقى‌الدين احمد بن محمد شمتنى (شمنى) با عنوان «الكلام على مغني ابن هشام» (قاهره، 1305ق)؛ شرح شيخ محمد بن ابى‌بكر دمامينى (د 828ق) با عنوان «تحفة الغريب بشرح مغني اللبيب» كه بارها از جمله در حاشيه شرح شمنى به چاپ رسيده است؛ شرح ابوياسر شمس‌الدين محمد بن عمار مالكى (د 844ق) با نام «كافي المغني»؛ شرح عبدالله بن اسماعيل صاوى با عنوان «شرح المغني و شواهده» (قاهره، 1958م)؛ حاشيه شيخ شمس‌الدين محمد بن عبدالرحمن بن صائغ (د 776ق) به‌عنوان «تنزيه السلف عن تمويه الخلف»؛ حاشيه محمد بن احمد دسوقى (بولاق، 1284، 1286 و 1302ق؛ قاهره، 1305ق)؛ حاشيه محمد بن محمد سنباوى با عنوان «حاشية الكبير على مغني اللبيب» (قاهره، 1299 و 1302ق)؛ شرح سيوطى بر شواهد آن با عنوان «فتح الغريب بشرح شواهد مغني اللبيب عن كتب الأعاريب» (قاهره، 1322 و 1324ق).


فهرست مطالب هر جزء، در انتهاى همان جزء و فهرست شواهد مورد استفاده در متن، در انتهاى كتاب آمده است.
فهرست مطالب هر جزء، در انتهاى همان جزء و فهرست شواهد مورد استفاده در متن، در انتهاى كتاب آمده است.
خط ۸۳: خط ۸۴:


==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


خط ۹۳: خط ۹۴:
{{وابسته‌ها}}
{{وابسته‌ها}}


[[مغني الأديب]]


[[شرح شواهد المغني]]
[[شرح شواهد المغني]]


[[شرح الدمامیني علی مغني اللبیب]]
[[شرح الدمامیني علی مغني اللبیب]]
[[مغني الأريب في تهذيب مغني اللبيب عن كتب الأعاريب]]


[[ترجمه و شرح مغني الأدیب]]
[[ترجمه و شرح مغني الأدیب]]