مغني اللبيب عن كتب الأعاريب: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۱۱ نوامبر ۲۰۱۸
جز
جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده'
جز (جایگزینی متن - '== وابسته‌ها ==' به '==وابسته‌ها==')
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
خط ۶: خط ۶:
[[عبدالحمید، محمد محیی‌الدین]] (محقق)
[[عبدالحمید، محمد محیی‌الدین]] (محقق)


[[ابن هشام، عبدالله بن یوسف]] (نويسنده)
[[ابن هشام، عبدالله بن یوسف]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =‏PJ‎‏ ‎‏6151‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏م‎‏6‎‏ ‎‏1362
| کد کنگره =‏PJ‎‏ ‎‏6151‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏م‎‏6‎‏ ‎‏1362
خط ۳۴: خط ۳۴:


== ساختار ==
== ساختار ==
كتاب با يك مقدمه از محقق در بيان زندگى‌نامه ابن هشام و خطبه نويسنده در اشاره به عناوين ابواب، آغاز و مطالب در دو جزء، در هشت باب، تنظيم شده است.
كتاب با يك مقدمه از محقق در بيان زندگى‌نامه ابن هشام و خطبه نویسنده در اشاره به عناوين ابواب، آغاز و مطالب در دو جزء، در هشت باب، تنظيم شده است.


كتاب، مشتمل بر قواعد كلى نحو و تطبيق آن‌ها بر مثال‌هايى از آيات كريمه و اشعار عرب به روشى مخصوص، جز روش كتاب‌هاى اين فن، مى‌باشد كه بنابه گفته ابن هشام داراى تكرار غير لازم است.
كتاب، مشتمل بر قواعد كلى نحو و تطبيق آن‌ها بر مثال‌هايى از آيات كريمه و اشعار عرب به روشى مخصوص، جز روش كتاب‌هاى اين فن، مى‌باشد كه بنابه گفته ابن هشام داراى تكرار غير لازم است.


نويسنده، وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگيرى بين مكتب‌هاى نحوى بصرى و كوفه ديگر فروكش كرده بود و نحويان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند؛ ازهمين‌رو، وى در آثار خود به آراء نحويان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است؛ هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر اثر او ديده مى‌شود<ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ج 5، ص 115</ref>
نویسنده، وابسته به مكتب نحوى خاصى نيست، زيرا در زمان او كشمكش و درگيرى بين مكتب‌هاى نحوى بصرى و كوفه ديگر فروكش كرده بود و نحويان تعصبى نسبت به شخص يا مكتب خاصى نداشتند؛ ازهمين‌رو، وى در آثار خود به آراء نحويان بصره و كوفه هر دو استناد كرده است؛ هرچند كه آراء منطقى بصريان به هر حال در سراسر اثر او ديده مى‌شود<ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ج 5، ص 115</ref>


ابن هشام، تقريباً همه شهرت خود را، لااقل در شرق جهان اسلام، مديون كتاب مغنى خويش است كه مورد تمجيد و ستايش بسيار اهل علم، به‌ويژه [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] قرار گرفته است<ref>همان</ref>
ابن هشام، تقريباً همه شهرت خود را، لااقل در شرق جهان اسلام، مديون كتاب مغنى خويش است كه مورد تمجيد و ستايش بسيار اهل علم، به‌ويژه [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]] قرار گرفته است<ref>همان</ref>
خط ۴۷: خط ۴۷:


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
نويسنده در خطبه كتاب، سه عامل را باعث تفصيل و در نتيجه، ابهام و پيچيدگى كتب نحو دانسته است: نخست اينكه نحويان در آثار خود قواعد نحوى را به‌صورت كلى بازگو نكرده‌اند تا از تكرار در موارد مشابه بى‌نياز باشند؛ ازهمين‌رو وى اين گونه قواعد از قبيل احكام مبتدا و خبر، توابع، حال، تمييز، اقسام عطف و اضافه را در باب چهارم آورده است و بدين سبب اين باب بيشتر مورد توجه مدارس علميه است<ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ج 5، ص 115</ref>
نویسنده در خطبه كتاب، سه عامل را باعث تفصيل و در نتيجه، ابهام و پيچيدگى كتب نحو دانسته است: نخست اينكه نحويان در آثار خود قواعد نحوى را به‌صورت كلى بازگو نكرده‌اند تا از تكرار در موارد مشابه بى‌نياز باشند؛ ازهمين‌رو وى اين گونه قواعد از قبيل احكام مبتدا و خبر، توابع، حال، تمييز، اقسام عطف و اضافه را در باب چهارم آورده است و بدين سبب اين باب بيشتر مورد توجه مدارس علميه است<ref>بجنوردى، سيد كاظم و همكاران، ج 5، ص 115</ref>


دوم اينكه به عقيده او برخى نحويان مسائلى را كه مربوط به علم صرف است، مانند مباحث اشتقاق، جمع تكسير، تصغير، تذكير و تأنيث، با مسائل نحوى خلط كرده‌اند و در اين باره بيشتر بر كتاب «مشكل إعراب القرآن» تأليف مكى بن ابى‌طالب خرده مى‌گيرد. جالب اينكه خود نيز در برخى موارد دچار اين خلط و درآميختگى مسائل صرفى و نحوى شده است<ref>مثلاً نك: 458/2-460، وجوه اختلاف اسم فاعل و صفت مشبهه</ref>
دوم اينكه به عقيده او برخى نحويان مسائلى را كه مربوط به علم صرف است، مانند مباحث اشتقاق، جمع تكسير، تصغير، تذكير و تأنيث، با مسائل نحوى خلط كرده‌اند و در اين باره بيشتر بر كتاب «مشكل إعراب القرآن» تأليف مكى بن ابى‌طالب خرده مى‌گيرد. جالب اينكه خود نيز در برخى موارد دچار اين خلط و درآميختگى مسائل صرفى و نحوى شده است<ref>مثلاً نك: 458/2-460، وجوه اختلاف اسم فاعل و صفت مشبهه</ref>
خط ۵۵: خط ۵۵:
جزء اول، باب اول، از حرف «الف» تا «ميم» (مذ و منذ) را در خود جاى داده است. جزء دوم نيز از حرف «نون» آغاز شده و ابواب ديگر را نيز شامل شده است.
جزء اول، باب اول، از حرف «الف» تا «ميم» (مذ و منذ) را در خود جاى داده است. جزء دوم نيز از حرف «نون» آغاز شده و ابواب ديگر را نيز شامل شده است.


باب اول كه بيشترين حجم كتاب را تشكيل مى‌دهد، به حرف و اقسام آن اختصاص دارد. نويسنده در اين باب روش سنتى نحويان در تقسيم‌بندى حروف را ناديده گرفته و آن‌ها را براساس حروف الفبا مرتب ساخته و سپس به تفصيل و با ذكر شواهد بسيار، به شرح هريك پرداخته است؛ مثلاً حروف نداى «أ» و «أيا» را در ابتداى اين باب و «يا» را در پايان آورده است<ref>همان</ref>
باب اول كه بيشترين حجم كتاب را تشكيل مى‌دهد، به حرف و اقسام آن اختصاص دارد. نویسنده در اين باب روش سنتى نحويان در تقسيم‌بندى حروف را ناديده گرفته و آن‌ها را براساس حروف الفبا مرتب ساخته و سپس به تفصيل و با ذكر شواهد بسيار، به شرح هريك پرداخته است؛ مثلاً حروف نداى «أ» و «أيا» را در ابتداى اين باب و «يا» را در پايان آورده است<ref>همان</ref>


در باب دوم، مؤلف مسئله جمله را كه معمولاً كمتر بدان عنايت مى‌شود و حتى نحويان بزرگى چون [[ابن‌مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] آن را ناديده گرفته‌اند، مطرح ساخته است. دست‌مايه اصلى وى در اين باب، بيشتر دو كتاب «المفصل» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و «دلائل الإعجاز» عبدالقاهر جرجانى است كه هر دو، به ساختمان عمومى جمله و تئورى آن عنايت فراوان داشته‌اند<ref>همان</ref>
در باب دوم، مؤلف مسئله جمله را كه معمولاً كمتر بدان عنايت مى‌شود و حتى نحويان بزرگى چون [[ابن‌مالک، محمد بن عبدالله|ابن مالك]] آن را ناديده گرفته‌اند، مطرح ساخته است. دست‌مايه اصلى وى در اين باب، بيشتر دو كتاب «المفصل» [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشرى]] و «دلائل الإعجاز» عبدالقاهر جرجانى است كه هر دو، به ساختمان عمومى جمله و تئورى آن عنايت فراوان داشته‌اند<ref>همان</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش