مع الدكتور أحمد أمين في حديث المهدي و المهدوية؛ الثقلان الكتاب و العترة


مع الدكتور أحمد أمين في حديث المهدي و المهدوية؛ الثقلان الكتاب و العترة، گردآورى‌شده توسط محمدامين زين‌الدين، مشتمل بر دو كتاب مى‌باشد كه كتاب اول، «مع الدكتور احمد امين فى حديث المهدى و المهدوية» نوشته خود محمدامين زين‌الدين، بحثى مفصل درباره سند، منابع و معناى حديث ثقلين، همراه با رد شبهات مخالفين مى‌باشد (پارسا، 1388) كه به زبان عربى و در سال 1370ق نوشته شده است.

مع الدکتور أحمد أمین في حدیث المهدي و المهدویة. الثقلان الکتاب و العترة
نام کتاب مع الدکتور أحمد أمین في حدیث المهدي و المهدویة. الثقلان الکتاب و العترة
نام های دیگر کتاب الثقلان الکتاب و العتره
پدیدآورندگان مظفر، محمد حسین (نويسنده)

زین‎‌ الدین، محمد امین (نويسنده)

زبان عربی
کد کنگره ‏BP‎‏ ‎‏224‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ز‎‏9
موضوع امین، احمد، 1886 - 1954م. - نظریه درباره مهدویت

محمد بن حسن(عج)، امام دوازدهم، 255ق. -

مهدویت

ناشر موسسة النعمان
مکان نشر بیروت - لبنان
سال نشر
کد اتوماسیون AUTOMATIONCODE14081AUTOMATIONCODE

انگيزه مؤلف، پاسخ‌گويى به شبهات احمد امين و اثبات تواتر احاديث مهدويت است (پارسا، 1388).

كتاب دوم، تحت عنوان «الثقلان الكتاب و العترة»، اثر عربى شيخ محمدحسين المظفر، به بررسى و تحليل محتواى حديث ثقلين و تعيين مصاديق آن و نيز اثبات امامت، علم امام، عصمت امام و ثمرات وجود امام از منظر شيعه اماميه، اختصاص يافته است (پارسا، 1388).

ساختار

كتاب «مع الدكتور...» با مقدمه نويسنده در اشاره به انگيزه نگارش، آغاز و مطالب آن در چهار فصل و يك خاتمه ارائه شده است.

كتاب دوم، با مقدمه ناشر در بيان متن حديث ثقلين آغاز شده است. به اعتقاد نويسنده با اينكه تمام فرقه‌هاى اسلامى، حديث ثقلين را به تواتر نقل كرده‌اند، ولى مخالفين شيعه و حقانيت اهل بيت(ع)، معانى ظاهرى آن را تحريف و در مصاديق آن مجادله كرده‌اند؛ بدين جهت وى فقرات حديث را در شش بخش جداگانه آورده و پس از توضيح آن‌ها، ديدگاه‌هاى مخالفين را نقد كرده است (پارسا، 1388).

وى در پايان از فقره آخر حديث (آگاه باشيد كتاب الله و اهل بيت(ع) از همديگر جدا نمى‌شوند...) مسئله استمرار خلافت و وصايت پيامبر(ص) را نتيجه گرفته و به مسئله مهدويت پرداخته است (پارسا، 1388).

گزارش محتوا

كتاب اول، فصل اول، مصلح منتظر در ساير اديان را بررسى كرده است. نويسنده، معتقد است كه اعتقاد به مصلح منتظر، تفكرى قديمى است كه اختصاص به دين اسلام نداشته، بلكه در تمام اديان آسمانى سابق، اين تفكر وجود داشته و تمامى آن‌ها، ضمن بشارت به آمدن منجى، به بيان صفات و ويژگى‌هاى وى پرداخته‌اند؛ هرچند مصلح منتظر را به نام «مهدى» و دعوت اصلاحى وى را «مهدويت» نخوانده‌اند.

در فصل دوم، جايگاه مهدى منتظر در ديوان خلفا مورد بحث قرار گرفته است. نويسنده براى اثبات ضرورت امام، چنين استدلال نموده است كه: امام، سلطان بوده و وجود سلطان، ضرورتى از ضروريات حيات است؛ بنابراين، بقاء اجتماع، متوقف بر وجود امام بوده و اگر موجود نباشد، چاره‌اى جز نصب وى نيست و شك در اين امر، از محالات مى‌باشد.

وى در اين فصل، به چند سؤال در همين زمينه پاسخ داده است كه برخى از آن‌ها عبارتند از اينكه: به چه علت مكتب تشيع، به اعتقاد به امامت مختص گرديده است؟ چرا امامت، از ميان ساير فرق اسلامى، فقط براى اين طايفه عَلَم گرديده است؟ آيا براى انسان عاقل، هرچند از مسلمانان نباشد، انكار وجوب نصب امام، ممكن مى‌باشد؟ چگونه عقلا نصب ملوك و رؤسا را مى‌پذيرند؟ و...

در فصل سوم، به نقدهاى دكتر احمد امين در مورد مهدويت، پاسخ داده شده است. نويسنده، معتقد است كه تمام اين انتقادات بى‌پايه و اساس، مجموعه‌اى از تناقضات مى‌باشند كه اگر آن‌ها را يك‌جا گردآورى كنيم، به عقيده‌اى مضحك دست خواهيم يافت.

از جمله انتقاداتى كه نويسنده به زيبايى به آن‌ها پاسخ داده است، عبارتند از:

  1. چگونه امام معصوم مى‌باشد؟
  2. چگونه كسى مى‌تواند اين‌قدر عمر داشته باشد؟
  3. فايده امام غايب چيست؟

و...

در ادامه پاسخ به اين شبهات، نويسنده بررسى تاريخى مهدويت را ضرورى دانسته و لذا در فصل چهارم، به بحث از تاريخ مهدويت پرداخته است.

در خاتمه، به اين نكته اشاره گرديده است كه عدالت خلقى و اجتماعى، نتيجه طبيعى دين اسلام بوده و اگر مسلمانان به تمامى قواعد اين دين عمل نموده و اعمال خود را بر طبق تعاليم آن قرار دهند، به مطلوب واقعى دست خواهند يافت.

در پايان، در چهار بخش زير، مطالبى به‌عنوان اكمال مباحث، بيان شده است:

  1. بيان اطلاعات مختصر و فهرست‌وارى پيرامون حضرت مهدى(عج) درباره: نام، نام پدر و مادر، نام جد، كنيه، القاب، تاريخ ولادت، صفات ظاهرى و معنوى، غيبت صغرى و نايبان در اين دوران، غيبت كبرى، نقش انگشترى و پرچم، ياوران، محل ظهور و بيعت، سپاهيان، دولت و مدت حكومت.
  2. صحابه‌اى كه احاديث پيامبر(ص) پيرامون حضرت مهدى(عج) را ذكر كرده‌اند كه برخى از آن‌ها عبارتند از: ابوامامه باهلى در «البيان فى اخبار صاحب الزمان»، ابوايوب انصارى در «ينابيع المودة»، ابوالجحاف در «الغيبة شيخ طوسى»، ابوذر غفارى در «كفاية الاثر»، ابوهريره در «صحيح بخارى»، ام‌سلمه در «مسند ابى‌داود»، انس بن مالك در «سنن المصطفى» و...
  3. تابعينى كه احاديث نبوى در مورد حضرت مهدى(عج) را روايت نموده‌اند، از جمله: ابراهيم بن علقمه در «ملاحم الفتن»، ابراهيم بن محمد بن حنفيه در «سنن المصطفى ابن ماجه»، ابوعمرو مقرى در «منتخب الاثر»، ابونضره در «مسند ابى‌داود»، ابوهارون عبدى در «الغيبة شيخ طوسى» و...
  4. تاريخ ولادت حضرت مهدى(عج).

كتاب دوم، با مقدمه‌اى از ناشر در توضيحى مختصر پيرامون حديث ثقلين آغاز شده است. نويسنده، معتقد است كه حديث ثقلين، با بيانى بليغ و رسا، به امرى كه حيات سياسى و دينى امت اسلامى در آن است، اشاره دارد، زيرا به اعتقاد وى، در امامت چيزى به وديعه گذاشته شده كه حيات همه‌جانبه امت را تضمين مى‌نمايد؛ زيرا امام، قائم به وظايف نبى(ص) بوده و مرجع مقاصدى است كه بشر به خاطر آن‌ها، به پيامبر(ص) محتاج مى‌باشد.

نويسنده در ابتدا، به نص حديث ثقلين اشاره كرده و پس از بررسى سند و معناى آن، به بحث و بررسى فرازهاى اين حديث تحت شش عنوان زير پرداخته است:

  1. «انى تارك فيكم»: نويسنده معتقد است كه خطاب موجود در اين فراز، متوجه تمامى امت، در تمام نقاط و اعصار تاريخ مى‌باشد.
  2. «الثقلين»: توضيح اين مطلب است كه مراد از ثقلين به وديعه گذاشته‌شده از جانب پيامبر(ص)، كتاب خدا و اهل بيت(ع) مى‌باشند.
  3. «كتاب الله»: نويسنده معتقد است كه اگر پيامبر(ص) خود به خليفه بودن كتاب الله پس از خويش تصريح نمى‌نمود، باز هم روشن و مبرهن بود كه قرآن، خليفه پس از وى مى‌باشد؛ زيرا قرآن بيان‌كننده حكم و احكام، نصايح و اخلاق، تعليم و ارشاد، اخبار گذشتگان و عبرت‌هاى پيشينيان و ساير مواردى است كه حيات بشرى وابسته به آن‌ها بوده و ابلاغ آن‌ها بر عهده رسول(ص) مى‌باشد.
  4. «و عترتى اهل بيتى»: به اعتقاد نويسنده، براى تكميل رسالت، وجود خليفه دوم لازم است، زيرا امور و وظايفى از قبيل قضاوت، فصل خصومات، عقد معاهدات سياسى، رهبرى جامعه، ارشاد مردم و... وجود دارند كه به‌وسيله پيامبر(ص) انجام مى‌گيرند و پس از شخص ايشان، بايد انسان لايقى، قائم مقام ايشان بوده و عهده‌دار اين امور باشد.
  5. «ما ان تمسكتم بهما لن تضلوا بعدى ابدا»: نويسنده، منظور نهايى از اين روايت را، وجوب تمسك به اين دو امر گران‌بها دانسته و به اين نكته اشاره نموده است كه حقيقت تمسك، اعتصام مى‌باشد؛ البته با تذكر اين مطلب كه مراد، قبض باليد نيست، بلكه تمسك به هر چيز، بر حسب همان چيز است و از آنجا كه كتاب خدا، مصدر شريعت، قاعده نظم و احكام، سرچشمه فضايل و اخلاق، كليد عبرت و موعظه و عترت پيامبر(ص) نيز كتاب ناطق، كاشف اسرار كتاب صامت، دليل بر عظمت خداوند، مرشد به وجوب عبوديت و احياكننده حيات دينى و سياسى مى‌باشند، تمسك به ثقلين، اخذ به آن چيزى است كه كتاب خدا و عترت پيامبر(ص) به آن ارشاد و امر مى‌نمايند.
    در اين رابطه، نويسنده به بحث و بررسى ثقل ثالث نيز پرداخته است. گروهى پنداشته‌اند كه ثقل ديگرى وجود دارد كه تمسك و اتباع از آن، بر تمامى مسلمين واجب مى‌باشد و آن پيروى از صحابه است. دليل تمسك اين گروه به اين امر، حديثى تحت عنوان «اصحابى كالنجوم بايهم اقتديتم اهتديتم» مى‌باشد كه نويسنده ضمن بررسى مفصل اين حديث، اين مطلب را رد نموده است.
  6. «الا و انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض»: اين فراز، نشانگر دائمى و جاودانه بودن دين اسلام است.
    اهل بيتى كه تا روز قيامت باقى مى‌باشند چه كسانى هستند، مهدى غائب(عج) از اهل بيت(ع) مى‌باشد، مسئله رجعت، معصوم بودن اهل بيت(ع)، لدنى بودن علم اهل بيت(ع) و بى‌نياز بودن ايشان از علم ديگران و... از ديگر عناوين مطرح‌شده در كتاب مى‌باشند.

وضعيت كتاب

فهرست مطالب، در انتهاى كتاب آمده است.

پاورقى‌ها در هر دو كتاب، بيشتر به ذكر منابع اختصاص يافته است.

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن كتاب؛
  2. پارسا با مشاركت بنياد فرهنگى حضرت مهدى موعود(عج) و انتشارات مسجد جمكران، (1388)، «امام مهدى(عج) در آينه قلم كارنامه منابع پيرامون امام مهدى(ع) و مهدويت»، قم، مؤسسه اطلاع‌رسانى اسلامى مرجع، ج 1، ص 293.


پیوندها

مطالعه کتاب مع الدکتور أحمد أمین في حدیث المهدي و المهدویة. الثقلان الکتاب و العترة در پایگاه کتابخانه دیجیتال نور