معراج‌نامه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'بو على' به 'بوعلى'
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،')
جز (جایگزینی متن - 'بو على' به 'بوعلى')
خط ۴۱: خط ۴۱:




'''معراج‌نامه'''، رساله‌اى است در مورد معراج پيغمبر اكرم(ص) كه بنا به مشهور شيخ الرئيس، بو على سينا آن را به زبان فارسى، در بيان كيفيت معراج، تأليف نموده است.
'''معراج‌نامه'''، رساله‌اى است در مورد معراج پيغمبر اكرم(ص) كه بنا به مشهور شيخ الرئيس، بوعلى سينا آن را به زبان فارسى، در بيان كيفيت معراج، تأليف نموده است.


== ساختار ==
== ساختار ==
خط ۵۱: خط ۵۱:




از جمله نكات مشهور و ويژگى‌هاى اين رساله، قول بو على است در روحانى بودن معراج كه از عقايد شاذ در اين زمينه است، زيرا ما روايات فراوانى در ذيل آيه اول سوره اسراء، داريم كه تصريح به جسمانى بودن معراج دارند، لكن بو على در مقابل همه اين روايات مقاومت كرده و به روحانى بودن معراج قائل شده است و دليل آن را قابل قبول نبودن صعود و عروج جسم به عالم ملكوت مى‌داند.
از جمله نكات مشهور و ويژگى‌هاى اين رساله، قول بوعلى است در روحانى بودن معراج كه از عقايد شاذ در اين زمينه است، زيرا ما روايات فراوانى در ذيل آيه اول سوره اسراء، داريم كه تصريح به جسمانى بودن معراج دارند، لكن بوعلى در مقابل همه اين روايات مقاومت كرده و به روحانى بودن معراج قائل شده است و دليل آن را قابل قبول نبودن صعود و عروج جسم به عالم ملكوت مى‌داند.


رساله حاضر، در دو بخش جداگانه تأليف گرديده است. بخش نخست، مقدمه‌اى است مفصل در باره عقل و چگونگى معقولات و اينكه نبوت و رسالت چه مقامى است. وى اشاره مى‌كند كه انسان از دو بخش جسم و جان تشكيل شده است كه جسم مركب جان و رونق جسم به جان مى‌باشد و...
رساله حاضر، در دو بخش جداگانه تأليف گرديده است. بخش نخست، مقدمه‌اى است مفصل در باره عقل و چگونگى معقولات و اينكه نبوت و رسالت چه مقامى است. وى اشاره مى‌كند كه انسان از دو بخش جسم و جان تشكيل شده است كه جسم مركب جان و رونق جسم به جان مى‌باشد و...


تبيين جايگاه عقل و نفس در رابطه آنها با يك‌ديگر، مواردى است كه بو على در اين مقدمه بدان اشاره دارد. وى تفاوت عقل و علم را تنها در اسم مى‌داند و حقيقت آنها را يك چيز مى‌خواند كه در واقع دريابنده علم، عقل است و خود دريافتن، علم مى‌باشد.
تبيين جايگاه عقل و نفس در رابطه آنها با يك‌ديگر، مواردى است كه بوعلى در اين مقدمه بدان اشاره دارد. وى تفاوت عقل و علم را تنها در اسم مى‌داند و حقيقت آنها را يك چيز مى‌خواند كه در واقع دريابنده علم، عقل است و خود دريافتن، علم مى‌باشد.


سپس وارد بيان نطق مى‌شود كه ماهيتش چيست و چه جايگاهى در اعضاى انسان دارد. در ادامه تربيت هفت‌گانه‌اى براى انسان مطرح مى‌كند كه طهارت و لطافت در تربيت اول حاصل مى‌شود و در تربيت دوم، علم نصيب انسان مى‌گردد و در تربيت سوم، طرب و نشاط.
سپس وارد بيان نطق مى‌شود كه ماهيتش چيست و چه جايگاهى در اعضاى انسان دارد. در ادامه تربيت هفت‌گانه‌اى براى انسان مطرح مى‌كند كه طهارت و لطافت در تربيت اول حاصل مى‌شود و در تربيت دوم، علم نصيب انسان مى‌گردد و در تربيت سوم، طرب و نشاط.
خط ۶۱: خط ۶۱:
تربيت چهارم، بزرگى و عظمت را به همراه دارد و در تربيت پنجم، قوت‌هاى حيوانى حجاب مى‌گردند. در تربيت ششم، زهد و علم و روح و نيكو عهدى به انسان مى‌رسد و هفتمين تربيت، عزم درست و رأى ثابت را به ارمغان مى‌آورد.
تربيت چهارم، بزرگى و عظمت را به همراه دارد و در تربيت پنجم، قوت‌هاى حيوانى حجاب مى‌گردند. در تربيت ششم، زهد و علم و روح و نيكو عهدى به انسان مى‌رسد و هفتمين تربيت، عزم درست و رأى ثابت را به ارمغان مى‌آورد.


تبيين حقيقت و جايگاه روح القدس، از جمله مطالبى است كه مقدمه بو على بر رساله معراج‌نامه، مشتمل بر آن است. او مى‌گويد: روح القدس، قوتى است الهى كه نه جسم است نه جوهر و نه عرض، بلكه امرى است الهى... اين امر الهى را عقل، نفس روح قدسى و شرع، جبرئيل مى‌خواند.
تبيين حقيقت و جايگاه روح القدس، از جمله مطالبى است كه مقدمه بوعلى بر رساله معراج‌نامه، مشتمل بر آن است. او مى‌گويد: روح القدس، قوتى است الهى كه نه جسم است نه جوهر و نه عرض، بلكه امرى است الهى... اين امر الهى را عقل، نفس روح قدسى و شرع، جبرئيل مى‌خواند.


مؤلف، در تفاوت بين نطق و نبوت، مى‌گويد: نطق، دريافت معنى است و نبوت دريافت حقايق. وى، رسالت را مشتمل بر نبوت مى‌داند و مى‌گويد: هر رسولى، نبى هست ولى الزاماً هر نبى‌اى رسول نيست.
مؤلف، در تفاوت بين نطق و نبوت، مى‌گويد: نطق، دريافت معنى است و نبوت دريافت حقايق. وى، رسالت را مشتمل بر نبوت مى‌داند و مى‌گويد: هر رسولى، نبى هست ولى الزاماً هر نبى‌اى رسول نيست.
خط ۶۷: خط ۶۷:
وى مى‌گويد: هم‌چنان‌كه ابتداى هر چيزى نقطه است، ابتداى هر كارى نيز روح القدس مى‌باشد و روح قدسى محيط بر تمام معقولات مى‌باشد، چنان‌كه آيه شريفه'''(و هو القاهر فوق عباده)''' اشاره بدان دارد.
وى مى‌گويد: هم‌چنان‌كه ابتداى هر چيزى نقطه است، ابتداى هر كارى نيز روح القدس مى‌باشد و روح قدسى محيط بر تمام معقولات مى‌باشد، چنان‌كه آيه شريفه'''(و هو القاهر فوق عباده)''' اشاره بدان دارد.


وى، آيه شريفه'''(نحن اقرب اليه من حبل الوريد)''' را تأويل به عقل مى‌كند و مى‌گويد: اين، اشاره به نزديكى عقل به انسان دارد. بو على، در پايان مقدمه، اشاره‌اى به شرف و منزلت علم دارد و مى‌گويد: علم، قوت روح است و در همين راستاست كه پيغمبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «قليل العلم خير من كثير العمل» يا «نية المومن خير من عمله». وى، سر تأليف اين رساله را گشودن رمز معراج مى‌داند و وارد بيان معراج مى‌گردد.
وى، آيه شريفه'''(نحن اقرب اليه من حبل الوريد)''' را تأويل به عقل مى‌كند و مى‌گويد: اين، اشاره به نزديكى عقل به انسان دارد. بوعلى، در پايان مقدمه، اشاره‌اى به شرف و منزلت علم دارد و مى‌گويد: علم، قوت روح است و در همين راستاست كه پيغمبر اكرم(ص) مى‌فرمايد: «قليل العلم خير من كثير العمل» يا «نية المومن خير من عمله». وى، سر تأليف اين رساله را گشودن رمز معراج مى‌داند و وارد بيان معراج مى‌گردد.


اولين چيزى كه در باب معراج مطرح مى‌شود، اين است كه مقدار عروجى كه در توان عقل است، هرگز در توان جسم نيست. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بيان چنين حقايقى را براى نااهلان به شدت منع مى‌كند و در اين باره به رواياتى استناد مى‌نمايد، همچون: «لا تطرحوا الجواهر تحت اقدام الخنازير» و...
اولين چيزى كه در باب معراج مطرح مى‌شود، اين است كه مقدار عروجى كه در توان عقل است، هرگز در توان جسم نيست. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، بيان چنين حقايقى را براى نااهلان به شدت منع مى‌كند و در اين باره به رواياتى استناد مى‌نمايد، همچون: «لا تطرحوا الجواهر تحت اقدام الخنازير» و...
خط ۷۵: خط ۷۵:
وى، از زبان پيغمبر(ص) نقل مى‌كند كه به همراه جبرئيل روان شدم و اين را تأويل مى‌كند به اينكه از عالم محسوسات برآمدم و به مدد عقل غريزى بر اثر فيض قدسى روان شدم.
وى، از زبان پيغمبر(ص) نقل مى‌كند كه به همراه جبرئيل روان شدم و اين را تأويل مى‌كند به اينكه از عالم محسوسات برآمدم و به مدد عقل غريزى بر اثر فيض قدسى روان شدم.


بو على، براق را كه حضرت فرموده: «از خر بزرگ‌تر و از اسب كوچك‌تر بود» به عقل انسانى و عقل اول تأويل مى‌كند و مى‌گويد: از عقل انسانى بزرگ‌تر و از عقل اول كوچك‌تر بود.
بوعلى، براق را كه حضرت فرموده: «از خر بزرگ‌تر و از اسب كوچك‌تر بود» به عقل انسانى و عقل اول تأويل مى‌كند و مى‌گويد: از عقل انسانى بزرگ‌تر و از عقل اول كوچك‌تر بود.


اين جمله حضرت را كه «وقتى خواستم سوار شوم، سركشى كرد و جبرئيل يارى داد» تأويل مى‌كند به اينكه چون در عالم جسمانى بود، مانع شد از اينكه سوارش شوم، فلذا قوت قدسى مرا يارى داد...
اين جمله حضرت را كه «وقتى خواستم سوار شوم، سركشى كرد و جبرئيل يارى داد» تأويل مى‌كند به اينكه چون در عالم جسمانى بود، مانع شد از اينكه سوارش شوم، فلذا قوت قدسى مرا يارى داد...
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش