۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'ابن عساكر' به 'ابن عساكر') |
جز (جایگزینی متن - 'بلاذرى' به 'بلاذرى ') |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
برخى از مطالب سودمند اثر حاضر كه روش و محتواى آن را بهخوبى نشان مىدهد، چنين است: | برخى از مطالب سودمند اثر حاضر كه روش و محتواى آن را بهخوبى نشان مىدهد، چنين است: | ||
1. زهرى: محمد بن مسلم بن عبيدالله زهرى، ابوبكر، مورخ، محدث، فقيه، مدنى الاصل، حوالى سال 80ق، وارد دمشق شد و در آن مستقر شد و با خلفا ارتباط برقرار كرد و او از اولين مورخان اسلام است... او در شغب كه اول مرز فلسطين و آخر مرز حجاز از شمال است، درگذشت و گفته شده قبرش در ارما پشت شغب است و اين واقعه در سال 124ق724/م روى داد. منابع شرح حال او: [[جزری، محمد بن محمد|ابن الجزري]]، [[غاية النهاية في طبقات القراء|طبقات القراء]]، ج2، ص262؛ ابن كثير، [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية]] ، ج9، ص340؛ الصفدي، الوافي، ج5، ص24؛ الدوري، بحث في نشئة علم التاريخ، ص78-102. تأليفاتش: 1. «مغازي رسولالله(ص)». مطالبى از اين كتاب در آثار ابن اسحاق، و بلاذرى و طبرى آمده است. 2. «نسب قريش». از همين كتاب، مصعب زبيرى در كتابش «نسب قريش» مدد گرفته است. 3. «أسنان الخلفاء الأمويين و مدة حكمهم». اين كتاب را براى وليد بن عبدالملك نوشته است و در [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] موجود است. نسخههاى خطى: اصل اين آثار به دست ما نرسيده است <ref>ر.ك: همان، ص7</ref>. | 1. زهرى: محمد بن مسلم بن عبيدالله زهرى، ابوبكر، مورخ، محدث، فقيه، مدنى الاصل، حوالى سال 80ق، وارد دمشق شد و در آن مستقر شد و با خلفا ارتباط برقرار كرد و او از اولين مورخان اسلام است... او در شغب كه اول مرز فلسطين و آخر مرز حجاز از شمال است، درگذشت و گفته شده قبرش در ارما پشت شغب است و اين واقعه در سال 124ق724/م روى داد. منابع شرح حال او: [[جزری، محمد بن محمد|ابن الجزري]]، [[غاية النهاية في طبقات القراء|طبقات القراء]]، ج2، ص262؛ ابن كثير، [[البداية و النهاية (دارالفکر)|البداية]] ، ج9، ص340؛ الصفدي، الوافي، ج5، ص24؛ الدوري، بحث في نشئة علم التاريخ، ص78-102. تأليفاتش: 1. «مغازي رسولالله(ص)». مطالبى از اين كتاب در آثار ابن اسحاق، و [[بلاذری، احمد بن یحیی|بلاذرى]] و طبرى آمده است. 2. «نسب قريش». از همين كتاب، مصعب زبيرى در كتابش «نسب قريش» مدد گرفته است. 3. «أسنان الخلفاء الأمويين و مدة حكمهم». اين كتاب را براى وليد بن عبدالملك نوشته است و در [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] موجود است. نسخههاى خطى: اصل اين آثار به دست ما نرسيده است <ref>ر.ك: همان، ص7</ref>. | ||
2. [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]: على بن الحسن بن هبةالله، ابوالقاسم دمشقى، معروف به [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]، درگذشته سال 751ق1175/م. پيشواى اهل حديث در زمان خودش بود و بين شناخت اسانيد و متون جمع كرد و محتاط و ثقه و استوار و اهل دقت و تأمل بود و سفرهاى فراوانى كرد و مطالبى را جمع كرد كه احدى جمع نكرده بود. شمار شيوخ و استادانش به هزار و سيصد شيخ رسيد و همچنين از هشتاد زن دانش آموخت. در دمشق رحلت كرد و در مقبره باب الصغير در جانب شرقى حجرهاى كه در آن معاويه دفن شده، مدفون شد. منابع شرح حالش: بهصورت مفصل در شرح حال حافظ در مقدمه مجلد اول تاريخ دمشق، از شرح حال او سخن گفتيم و همه منابع زندگىنامهاش را برشمرديم. مؤلفاتش: فراوان است و آنچه براى ما در اينجا مهم است در درجه اول، تاريخ دمشق است كه در هشتاد جلد نوشته شده و بزرگترين تاريخى است كه در ميراث فرهنگ عربى درباره يك شهر نوشته شده است. در مقدمه اين تاريخ، از فضائل شام، فتوحات آن، خطههايش، مساجدش، دروازههايش، خانههايش، كنيسههايش و... سخن گفته، سپس به شرح حالهاى كوتاه و بلند براى هر كسى پرداخته كه وارد دمشق و شهرهاى شام بهطور كلى شده، از دوره جاهليت تا قرن ششم - روزگار نورالدين - از انبياى آن شهر، هاديان، خليفهها، واليان، فقها، قضات، علما، راويان، قاريان، نحوىها، شاعران و اديبان و... پس اين كتاب، مفصلترين فرهنگنامهاى است كه براى شرح حال، بعد از [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] پيدا شده و منبعى است براى تاريخ رجال همه شام، نه دمشق بهتنهايى... <ref>ر.ك: همان، ص38-39</ref>. | 2. [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]: على بن الحسن بن هبةالله، ابوالقاسم دمشقى، معروف به [[ابن عساکر، علی بن حسن|ابن عساكر]]، درگذشته سال 751ق1175/م. پيشواى اهل حديث در زمان خودش بود و بين شناخت اسانيد و متون جمع كرد و محتاط و ثقه و استوار و اهل دقت و تأمل بود و سفرهاى فراوانى كرد و مطالبى را جمع كرد كه احدى جمع نكرده بود. شمار شيوخ و استادانش به هزار و سيصد شيخ رسيد و همچنين از هشتاد زن دانش آموخت. در دمشق رحلت كرد و در مقبره باب الصغير در جانب شرقى حجرهاى كه در آن معاويه دفن شده، مدفون شد. منابع شرح حالش: بهصورت مفصل در شرح حال حافظ در مقدمه مجلد اول تاريخ دمشق، از شرح حال او سخن گفتيم و همه منابع زندگىنامهاش را برشمرديم. مؤلفاتش: فراوان است و آنچه براى ما در اينجا مهم است در درجه اول، تاريخ دمشق است كه در هشتاد جلد نوشته شده و بزرگترين تاريخى است كه در ميراث فرهنگ عربى درباره يك شهر نوشته شده است. در مقدمه اين تاريخ، از فضائل شام، فتوحات آن، خطههايش، مساجدش، دروازههايش، خانههايش، كنيسههايش و... سخن گفته، سپس به شرح حالهاى كوتاه و بلند براى هر كسى پرداخته كه وارد دمشق و شهرهاى شام بهطور كلى شده، از دوره جاهليت تا قرن ششم - روزگار نورالدين - از انبياى آن شهر، هاديان، خليفهها، واليان، فقها، قضات، علما، راويان، قاريان، نحوىها، شاعران و اديبان و... پس اين كتاب، مفصلترين فرهنگنامهاى است كه براى شرح حال، بعد از [[تاریخ بغداد|تاريخ بغداد]] پيدا شده و منبعى است براى تاريخ رجال همه شام، نه دمشق بهتنهايى... <ref>ر.ك: همان، ص38-39</ref>. |
ویرایش