معالم الأصول (با حواشی سلطان العلماء): تفاوت میان نسخه‌ها

    از ویکی‌نور
    جز (جایگزینی متن - '}} '''' به '}} '''')
    جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
    خط ۲۰: خط ۲۰:
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12023AUTOMATIONCODE
    | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE12023AUTOMATIONCODE
    | چاپ =2
    | چاپ =2
    | تعداد جلد =1
    | تعداد جلد =1
      | کتابخانۀ دیجیتال نور =7970
      | کتابخانۀ دیجیتال نور =7970
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =

    نسخهٔ ‏۱۳ سپتامبر ۲۰۱۸، ساعت ۱۱:۱۵

    معالم الأصول (با حواشی سلطان العلماء)
    معالم الأصول (با حواشی سلطان العلماء)
    پدیدآورانابن شهید ثانی، حسن بن زین‌الدین (نويسنده)

    سلطان العلماء، حسین بن محمد (معلق)

    محمدی، علی (مصحح)
    عنوان‌های دیگرمعالم الدین و ملاذ المجتهدین
    ناشرقدس
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1376 ش
    چاپ2
    موضوعاصول فقه شیعه
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏158‎‏/‎‏86‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏2‎‏م‎‏6
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    معالم الأصول، نوشته شيخ حسن (959-1011ق)، فرزند شهيد ثانى (911-966ق) است. اين اثر، به زبان عربى و در واقع مقدمه كتاب گران‌سنگ معالم‌الدين و ملاذ المجتهدين است كه مؤلف، آن را براى عرضه فقه استدلالى نگاشته است، منتها مقدمه مزبور كه مشتمل بر مطالبى در باب اصول و قواعد كلى استنباط است، بعدها به‌صورت كتابى مستقل با نام معالم الاصول به چاپ رسيده است.

    بر این اثر حسین بن محمد حسینی مرعشی (1001-1064ق)، معروف به سلطان العلماء، تعلیقه زده و علی محمدی آن را تصحیح نموده است.

    ساختار

    كتاب، مشتمل بر مقدمه مصحح، مقدمه كتاب(كه در اصل، مؤلف، اين مقدمه را بر كتاب «معالم‌الدين و ملاذ المجتهدين» نگاشته است) و دو مقصد(كه در اصل، دو بخش از مقدمه كتاب مزبور مى‌باشند) و يك خاتمه(كه در اصل، خاتمه مقصد دوم است) مى‌باشد. مقصد اول، در 12 فصل و مقصد دوم، در 9 مطلب تنظيم شده است.

    در بالای صفحه متن اصلی کتاب آمده و در پایین آن تعلیقه سلطان العلماء قید شده است.

    گزارش محتوا

    مؤلف، در مقدمه، پس از ستايش الهى و نثار درود و سلام بر پيامبر اكرم(ص) و عترت طاهرينش، با عباراتى بليغ و در نهايت اخلاص، به ذكر اين نكته مى‌پردازد كه تحصيل علم فقه، ارزنده‌ترين و برترين گنجى است كه مى‌ارزد انسان تمام عمر خويش را در راه آن صرف كند و در جست‌وجوى آن، انديشه خويش را به تكاپو وادارد، سپس شمه‌اى از تلاش و خدمات پيشينيان را برمى‌شمارد و در قالب جملاتى، به صورت برائت استهلال از برخى از كتاب‌هاى فقهى و روايى آنان نام مى‌برد و در ادامه، به‌طور خلاصه روشى را كه در بيان مطالب فقهى برگزيده و هدفى را كه در كتاب، دنبال مى‌كند، تبيين مى‌نمايد.

    مقصد اول: مؤلف، در اين بخش، ابتدا، درباره شرافت و فضيلت علم و آنچه براى عالمان واجب است، سخن مى‌گويد و پيرامون تعريف، جايگاه، شرافت و موضوع و مبادى علم فقه به تفصيل مطالبى را كه از كتاب و سنت برداشت شده، ابراز مى‌دارد. پيش از صاحب معالم، معمولاً از چنين مطالبى، بدين تفصيل سراغ نداريم جز محقق حلى در آغاز كتاب معتبر يا شهيد اول در اوايل ذكرى كه آنها نيز بسيار خلاصه درباره علم‌آموزى و سفارش‌هاى لازم براى محصل علم فقه سخن رانده‌اند.

    مقصد دوم: اين مقصد، در تحقيق اين مباحث اصولى تنظيم شده است: پاره‌اى از مباحث الفاظ، اوامر و نواهى، عموم و خصوص، مطلق و مقيد و مجمل و مبين، اجماع، اخبار، نسخ، قياس و استصحاب و اجتهاد و تقليد.

    خاتمه، در مورد تعادل و ترجيح و مشتمل بر اين مطالب است: ترجيح به كمك سند، ترجيح به اعتبار روايت، ترجيح با نظر به متن و ترجيح با امور خارجى.

    پاره‌اى از نظريات خاص مرحوم صاحب معالم:

    1. وى، در بحث حقيقت شرعيه، نهايتا قائل به عدم ثبوت آن مى‌شود.
    2. در بحث اشتراك، قائل به وقوع آن، در لغت عرب مى‌باشد و استعمال لفظ واحد را در بيش از يك معنا، مطلقا، جايز مى‌داند، لكن آن را در مفرد، مجاز و در تثنيه و جمع، حقيقت مى‌خواند.
    3. به حسب لغت، صيغه «افعل» و آنچه در معناى آن است، حقيقت در وجوب است، اما در عرف ائمه(ع)، استعمال صيغه امر در ندب شايع است؛ به‌گونه‌اى كه تبديل به مجاز راجح شده است كه در صورت نبودن مرجح خارجى، احتمال آن از لفظ مساوى با احتمال معناى حقيقى مى‌باشد.

    و...

    وضعيت كتاب

    كتاب، از زمان تأليف تا كنون، حواشى و شروح فراوانى بر آن نگاشته شده است كه مختصرترين و دقيق‌ترين آنها حاشيه سلطان العلماء است و تا به امروز، تمام فتاوا و نظرياتى كه در نزد علماى اصول، مدار مباحث اصولى مى‌باشد، مأخوذ از حاشيه مزبور است.

    كتاب، با حاشيه سلطان العلماء و تصحيح شيخ على محمدى، به زيور طبع آراسته شده است و فهرست مطالب، در پايان آن ذكر گرديده است.