معاد جسمانی در حکمت متعالیه: تفاوت میان نسخه‌ها

هیچ تغییری در اندازه به وجود نیامده‌ است. ،  ‏۲۱ اوت ۲۰۱۹
جز
جایگزینی متن - 'ی‎ا' به 'ی‌ا'
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ا' به 'ی‌ا')
خط ۵۱: خط ۵۱:
بخش بیست و بیست‎ویک درباره‎ «حضور» انسان است در «پیشگاه پروردگار که‎ «معاد رجوعی» و «معاد عروجی» است؛ یعنی «اوج تعاطی تجلی‎های سرمدی، در ذات بسیار مستعد انسان الهی». در بخش بیست‎ودو، تأکید استاد بر «یقین» راستین است؛ یقینی که‎ بر موازین تعالیم الهی ا‎ست و برخاسته از«عقل خودبنیاد دینی نه از عقلی یونانی با بنیاد التقاطی» و در بخش بیست‎وسه، فرق چنین یقینی با «جزم ذهنی کاذب» که خاستگاه آن عقل ابزاری است‎، مطرح‎ می‎شود. بخش بیست‎وچهار و بیست‎وپنج، «ضرورت تحقیق در مقدمات رسیدن به یقین راستین» و «ضرورت تحقیق در حال مدعیان راهنمایی» و بخش بیست‎وششم، «تأکید بر پرهیز از التقاط در ایمان و اعتقاد» و بخش بیست‎وهفت در مشکل عالمان بی‎عمل در مقام قدرت برای‎ جامعه‎ است<ref>ر.ک: همان</ref>.
بخش بیست و بیست‎ویک درباره‎ «حضور» انسان است در «پیشگاه پروردگار که‎ «معاد رجوعی» و «معاد عروجی» است؛ یعنی «اوج تعاطی تجلی‎های سرمدی، در ذات بسیار مستعد انسان الهی». در بخش بیست‎ودو، تأکید استاد بر «یقین» راستین است؛ یقینی که‎ بر موازین تعالیم الهی ا‎ست و برخاسته از«عقل خودبنیاد دینی نه از عقلی یونانی با بنیاد التقاطی» و در بخش بیست‎وسه، فرق چنین یقینی با «جزم ذهنی کاذب» که خاستگاه آن عقل ابزاری است‎، مطرح‎ می‎شود. بخش بیست‎وچهار و بیست‎وپنج، «ضرورت تحقیق در مقدمات رسیدن به یقین راستین» و «ضرورت تحقیق در حال مدعیان راهنمایی» و بخش بیست‎وششم، «تأکید بر پرهیز از التقاط در ایمان و اعتقاد» و بخش بیست‎وهفت در مشکل عالمان بی‎عمل در مقام قدرت برای‎ جامعه‎ است<ref>ر.ک: همان</ref>.


بخش بیست‎وهشت، درباره ‎«انسان هادی و شناخت دین» است. تأکید استاد در این بخش بر این است که عقل چراغی است کورسو که آدمی را از حرکت وضعی می‎رهاند و «به چکادهای فروغ‎گستر حرکت در جاودانگی‎ها (حرکت انتقالی)» می‎رساند، اما خرد تنها در رساندن بشر به سعادت مطلوب کافی نیست‎؛ ازاین‎روی در بخش بیست‎ونه، سخن از«عقل دفائنی» است؛ یعنی عقل دین‎بنیاد و بالیده و رشدیافته و متکی بر حقایق وحیانی؛ که البته استاد آن را از سخن [[امام على(ع)|امیر مؤمنان]] (و يثيروا لهم دفائن العقول...) گرفته است و تصریح دارد که: «پیامبران(ع)، کاشفان دفینه‎های عقل انسانی‎اند و تفصیل‎آموزان آن اجمالی‎ هستند که عقل ابتدایی به آن می‎رسد» و «نسبت عقل سطوحی به عقل دفائنی‎، نسبت حس است به عقل»<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>.
بخش بیست‎وهشت، درباره ‎«انسان هادی و شناخت دین» است. تأکید استاد در این بخش بر این است که عقل چراغی است کورسو که آدمی را از حرکت وضعی می‎رهاند و «به چکادهای فروغ‎گستر حرکت در جاودانگی‎ها (حرکت انتقالی)» می‎رساند، اما خرد تنها در رساندن بشر به سعادت مطلوب کافی نیست‎؛ ازاین‎روی در بخش بیست‎ونه، سخن از«عقل دفائنی» است؛ یعنی عقل دین‎بنیاد و بالیده و رشدیافته و متکی بر حقایق وحیانی؛ که البته استاد آن را از سخن [[امام على(ع)|امیر مؤمنان]] (و يثيروا لهم دفائن العقول...) گرفته است و تصریح دارد که: «پیامبران(ع)، کاشفان دفینه‎های عقل انسانی‌اند و تفصیل‎آموزان آن اجمالی‎ هستند که عقل ابتدایی به آن می‎رسد» و «نسبت عقل سطوحی به عقل دفائنی‎، نسبت حس است به عقل»<ref>ر.ک: همان، ص49</ref>.


در بخش سی، جان کلام این است که جویای معرفت باید حد خویش نگاه دارد و از«طور خود» (مرتبه استعداد و قابلیت خود‎) تجاوز نکند و بر این نکته یقین داشته باشد که رسیدن به سرچشمه هدایت جز از «کتاب هادی» و «انسان هادی» به دست نخواهد آمد که پیامبر نیز در حدیث ثقلین بر این نکته تصریح و تأکید فرموده است: «ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا». در بخش سی‎ویک، نقطه اوج تعالی معرفت‎جویان، «یقین صدق» معرفی شده است که یقین صادقان است نه گمان کافران‎ (فاقدان‎ ایمان و یقین یا اهل یقین کذب و جزم باطل). در قسمت سی‎ودو، «معرفت»، مقوله‎ای بسیار ظریف و شریف و حساس توصیف می‎شود و «معاد و فلسفه‎ اسلام»، بخش پایانی «تمهیدات» است و خلاصه آن اینکه «فلاسفه اسلام، در بحث معاد خواسته‎اند توان عقل بشری و عقل فلسفی را بیازمایند، نه اینکه این عقل و داده‎های آن را مرحله نهایی ادراک بشری بشمار آورند‎...»؛ زیرا‎ «معادی که قرآن کریم بارها بدان تصریح کرده است، معاد جسمانی عنصری است، نه چیز دیگر»<ref>ر.ک: همان</ref>.
در بخش سی، جان کلام این است که جویای معرفت باید حد خویش نگاه دارد و از«طور خود» (مرتبه استعداد و قابلیت خود‎) تجاوز نکند و بر این نکته یقین داشته باشد که رسیدن به سرچشمه هدایت جز از «کتاب هادی» و «انسان هادی» به دست نخواهد آمد که پیامبر نیز در حدیث ثقلین بر این نکته تصریح و تأکید فرموده است: «ما إن تمسكتم بهما لن تضلوا». در بخش سی‎ویک، نقطه اوج تعالی معرفت‎جویان، «یقین صدق» معرفی شده است که یقین صادقان است نه گمان کافران‎ (فاقدان‎ ایمان و یقین یا اهل یقین کذب و جزم باطل). در قسمت سی‎ودو، «معرفت»، مقوله‎ای بسیار ظریف و شریف و حساس توصیف می‎شود و «معاد و فلسفه‎ اسلام»، بخش پایانی «تمهیدات» است و خلاصه آن اینکه «فلاسفه اسلام، در بحث معاد خواسته‎اند توان عقل بشری و عقل فلسفی را بیازمایند، نه اینکه این عقل و داده‎های آن را مرحله نهایی ادراک بشری بشمار آورند‎...»؛ زیرا‎ «معادی که قرآن کریم بارها بدان تصریح کرده است، معاد جسمانی عنصری است، نه چیز دیگر»<ref>ر.ک: همان</ref>.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش