مسکویه، احمد بن محمد: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۶: خط ۱۶:
|-
|-
|متولد  
|متولد  
| data-type="authorbirthDate" |در حوالی سنه 320 ق
| data-type="authorbirthDate" |
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
خط ۲۸: خط ۲۸:
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
| data-type="authorWritings" |
| data-type="authorWritings" |[[تجارب الأمم]]
 
[[تجارب الأمم (ترجمه)]]
 
[[تجارب الأمم و تعاقب الهمم]]
 
[[الحکمة الخالدة]]
 
[[الفوز الأصغر]]
 
[[اخلاق و راه سعادت: اقتباس و ترجمه از طهاره الاعراق ابن مسکویه]]
 
[[تهذیب الأخلاق و تطهیر الأعراق]]
|- class="articleCode"
|- class="articleCode"
|کد مؤلف
|کد مؤلف
خط ۳۷: خط ۴۹:
'''احمد بن محمد رازى''' (د 421 ق1030/ م)، مورخ، فيلسوف، پزشک و اديب پرآوازۀ ايرانى.
'''احمد بن محمد رازى''' (د 421 ق1030/ م)، مورخ، فيلسوف، پزشک و اديب پرآوازۀ ايرانى.


عنوان پارسى او اصلا مشكويه و معرّب آن مسكويه است و يكى از توابع رى نيز همين نام را داشته است. وى در برخى آثار خويش از نام و نسب خود به شكل «احمد بن محمد مسكويه» يا «احمد بن يعقوب مسكويه» ياد كرده و اين سبب اشتباه در نوشته‌هاى متأخران و گاه معاصرانش شده است، كه او را به خطا «ابن مسكويه» نوشته‌اند، يعنى «مسكويه» را عنوان پدر يا جد او دانسته‌اند. ابوعلى در مواضع متعددى از آثار ديگرش مانند العقل و المعقول، «الشوامل»، رسالة فى اللذات و الآلام و مقالة فى النفس و العقل، خود را «ابوعلى مسكويه» خوانده، يعنى مسكويه را عنوان خويش نوشته است. معاصران و دوستانش نيز، همچون [[ابوحیان توحیدی، علی بن محمد|ابوحيان توحيدى]] و [[خوارزمی، محمد بن عباس|ابوبكر خوارزمى]] و [[ثعالبی، عبدالرحمن بن محمد|ثعالبى]]، «مسكويه» را عنوان وى دانسته‌اند.
عنوان پارسى او اصلا مشكويه و معرّب آن مسكويه است و يكى از توابع رى نيز همين نام را داشته است. وى در برخى آثار خويش از نام و نسب خود به شكل «احمد بن محمد مسكويه» يا «احمد بن يعقوب مسكويه» ياد كرده و اين سبب اشتباه در نوشته‌هاى متأخران و گاه معاصرانش شده است كه او را به خطا «ابن مسكويه» نوشته‌اند، يعنى «مسكويه» را عنوان پدر يا جد او دانسته‌اند. ابوعلى در مواضع متعددى از آثار ديگرش مانند العقل و المعقول، «الشوامل»، رسالة فى اللذات و الآلام و مقالة فى النفس و العقل، خود را «ابوعلى مسكويه» خوانده، يعنى مسكويه را عنوان خويش نوشته است. معاصران و دوستانش نيز، همچون ابوحيان توحيدى و ابوبكر خوارزمى  و ثعالبى، «مسكويه» را عنوان وى دانسته‌اند.


== ولادت ==
از تاريخ تولد ابوعلى مسكويه اطلاعى در دست نيست. اما از آنجا كه او خود در تجارب الامم به «طول مصاحبت و كثرت مجالسات» خود با ابومحمد مهلبى، وزير معز الدولۀ بويهى  اشاره كرده، يادآور مى‌شود كه يكى از منابع او در وقايع سال 340ق به بعد، اطلاعات شفاهى مهلبى از وقايع روزگار وزارتش بوده است و در جاى ديگر، ذيل وقايع مربوط به مهلبى در 341 ق، خود را مصاحب وزير در همان تاريخ مى‌شمارد-و البته بعيد است كه در آن تاريخ سن او كمتر از 20 سال بوده باشد- مى‌بايست در حوالى سال 320ق زاده شده باشد.
از تاريخ تولد ابوعلى مسكويه اطلاعى در دست نيست. اما از آنجا كه او خود در [[تجارب الأمم|تجارب الامم]]  به «طول مصاحبت و كثرت مجالسات» خود با ابومحمد مهلبى، وزير معز الدولۀ بويهى  اشاره كرده، يادآور مى‌شود كه يكى از منابع او در وقايع سال 340ق به بعد، اطلاعات شفاهى مهلبى از وقايع روزگار وزارتش بوده است و در جاى ديگر، ذيل وقايع مربوط به مهلبى در 341 ق، خود را مصاحب وزير در همان تاريخ مى‌شمارد-و البته بعيد است كه در آن تاريخ سن او كمتر از 20 سال بوده باشد- مى‌بايست در حوالى سال 320ق زاده شده باشد.


بنابراین، با توجه به تاريخ درگذشت او در 420ق  يا صفر 421، مى‌بايست حدود يك سده زيسته باشد.
بنابراین، با توجه به تاريخ درگذشت او در 420ق  يا صفر 421 ، مى‌بايست حدود يك سده زيسته باشد.


ياقوت مسكويه را مجوسى نو مسلمان خوانده است، اما با توجه به نام پدرش-محمد-بعيد است كه ابوعلى خود مسلمان زاده نشده باشد. خاصه آنكه در هيچ منبع ديگرى اين معنى ياد نشده است. به هر حال بسيارى از نويسندگان متأخرتر، ابوعلى مسكويه را شيعه مذهب دانسته و بر تشيع او استدلال كرده‌اند.
ياقوت مسكويه را مجوسى نو مسلمان خوانده است، اما با توجه به نام پدرش-محمد-بعيد است كه ابوعلى خود مسلمان زاده نشده باشد. خاصه آنكه در هيچ منبع ديگرى اين معنى ياد نشده است. به هر حال بسيارى از نويسندگان متأخرتر، ابوعلى مسكويه را شيعه مذهب دانسته و بر تشيع او استدلال كرده‌اند.


از دوران رشد ابوعلى اطلاع چندانى در دست نيست، اما چنين مى‌نمايد كه زندگى آرامى نداشته است. وى روش پدر و مادر را در تربيت خود نكوهيده است. گويا پدرش او را به خواندن و روايت اشعار جاهلى عرب وامى‌داشته و او خود در آغاز جوانى به خوشگذرانى مشغول بوده و سپس به تهذيب نفس پرداخته و كامياب شده است.
از دوران رشد ابوعلى اطلاع چندانى در دست نيست، اما چنين مى‌نمايد كه زندگى آرامى نداشته است. وى روش پدر و مادر را در تربيت خود نكوهيده است. گويا پدرش او را به خواندن و روايت اشعار جاهلى عرب وامى‌داشته و او خود در آغاز جوانى به خوشگذرانى مشغول بوده و سپس به تهذيب نفس پرداخته و كامياب شده است.
خط ۵۰: خط ۶۱:
مسكويه با وزيران و اميران آل بويه در امور ديوانى، از گنجورى كتابخانه‌ها و گنجورى مالى تا مصاحبت و نديمى و رسالت و داد و ستد در زمينۀ علوم و ادب، پيوندى استوار داشته و از همين رو، عمدۀ سالهاى عمر خويش را در شهرهاى مختلف از جمله رى، بغداد، شيراز و اصفهان گذرانده است. بى گمان طلب علم نيز در اين جا به جاييها دخيل بوده است.
مسكويه با وزيران و اميران آل بويه در امور ديوانى، از گنجورى كتابخانه‌ها و گنجورى مالى تا مصاحبت و نديمى و رسالت و داد و ستد در زمينۀ علوم و ادب، پيوندى استوار داشته و از همين رو، عمدۀ سالهاى عمر خويش را در شهرهاى مختلف از جمله رى، بغداد، شيراز و اصفهان گذرانده است. بى گمان طلب علم نيز در اين جا به جاييها دخيل بوده است.


مسكويه اصلا از رى بود و شايد بتوان گفت كه حدود دو دهۀ نخستين عمر خود را  در رى زيسته است. سپس به بويهيان بغداد پيوست و حدود 12 سال مصاحب و نديم خاص ابومحمد مهلبى، وزير معز‌الدوله بود. آنگاه 7 سال (353-360 ق) در خدمت و مصاحبت ابوالفضل ابن عميد، وزير ركن الدولۀ بويهى زيست و خازن كتابخانۀ او در رى بود. از آن پس ظاهرا به خدمت ابوالفتح ابن عميد، وزير ركن‌الدوله و مؤيد‌الدوله پيوست و چون ابوالفتح به قتل رسيد، مسكويه از خدمت به [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]، وزير جديد مؤيد‌الدوله سر باز زد (ثعالبى، تتمة، همانجا). سابقۀ تيرگى روابط و رقابت ميان مسكويه و [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] را در برخورد غير دوستانه‌اى كه در مجلس ابن عميد و در حضور مؤيد‌الدوله-كه با صاحب به رى آمده بود-گذشته و ابوحيان آن را نقل كرده است، مى‌توان ديد (مثالب، 306). مسكويه حتى پس از مرگ [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] نيز دل از او پاک نداشت و در شعر خود او را نكوهيده است.
مسكويه اصلا از رى بود و شايد بتوان گفت كه حدود دو دهۀ نخستين عمر خود را  در رى زيسته است. سپس به بويهيان بغداد پيوست و حدود 12 سال مصاحب و نديم خاص ابومحمد مهلبى، وزير معز‌الدوله بود (ابوعلى، تجارب، چ قاهره، 124/2؛ ابوسليمان، 346-347). آنگاه 7 سال در خدمت و مصاحبت ابوالفضل ابن عميد، وزير ركن الدولۀ بويهى زيست و خازن كتابخانۀ او در رى بود (ابوعلى، همان، 276/2؛ ابوسليمان، 347). از آن پس ظاهرا به خدمت ابوالفتح ابن عميد، وزير ركن‌الدوله و مؤيد‌الدوله پيوست و چون ابوالفتح به قتل رسيد، مسكويه از خدمت به [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]]، وزير جديد مؤيد‌الدوله سر باز زد (ثعالبى، تتمة، همانجا). سابقۀ تيرگى روابط و رقابت ميان مسكويه و [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] را در برخورد غير دوستانه‌اى كه در مجلس ابن عميد و در حضور مؤيد‌الدوله-كه با صاحب به رى آمده بود-گذشته و ابوحيان آن را نقل كرده است، مى‌توان ديد. مسكويه حتى پس از مرگ [[صاحب بن عباد، اسماعیل بن عباد|صاحب بن عباد]] نيز دل از او پاک نداشت و در شعر خود او را نكوهيده است.


ابوعلى سپس در شيراز به عضد‌الدوله، سلطان بزرگ آل بويه، پيوست و در زمرۀ نديمان و رسولان او در آمد و خازن كتابخانه و بيت المال وى شد و تا عضد‌الدوله درگذشت، بر همين شغل بود. همۀ مصنفات زمان در كتابخانۀ او گرد آمده بود. او خود نيز به گنجورى مالى براى عضد‌الدوله اشاره‌اى كرده و تجارب الامم را به نام او نوشته و در مقدمۀ آن خود را از كارگزاران ويژۀ او خوانده است. عضد‌الدوله در سراى خود جايى را كه نزديك خويش بود، به انجمن حكيمان و فيلسوفان اختصاص داد تا به گفت و گوهاى علمى بپردازند. او خود نيز از اعضاى برجستۀ آن انجمن بود.
ابوعلى سپس در شيراز به عضد‌الدوله، سلطان بزرگ آل بويه، پيوست و در زمرۀ نديمان و رسولان او در آمد و خازن كتابخانه و بيت المال وى شد و تا عضد‌الدوله درگذشت، بر همين شغل بود (ابوسليمان، همانجا؛ امين، 159/3). همۀ مصنفات زمان در كتابخانۀ او گرد آمده بود. او خود نيز به گنجورى مالى براى عضد‌الدوله اشاره‌اى كرده و تجارب الامم را به نام او نوشته و در مقدمۀ آن خود را از كارگزاران ويژۀ او خوانده است. عضد‌الدوله در سراى خود جايى را كه نزديك خويش بود، به انجمن حكيمان و فيلسوفان اختصاص داد تا به گفت و گوهاى علمى بپردازند (همان، چ قاهره، 408/2). او خود نيز از اعضاى برجستۀ آن انجمن بود.


چون صمصام‌الدوله جانشين پدرش عضد‌الدوله شد، مسكويه با او پيوندى نزديك يافت (ابوسليمان، همانجا) و در مجالس علمى و فرهنگى ابن سعدان، وزير صمصام‌الدوله حاضر مى‌شد. در اين مجالس كسانى همچون ابن زرعه، ابن خمار، ابن سمح، قومسى، نظيف رومى، يحيى بن عدى و عيسى بن على شركت مى‌كرده‌اند. به گفتۀ ابوسليمان، ابوعلى پس از صمصام‌الدوله، همچنان در خدمت بزرگان ديگر دربار رى بود. به گفتۀ امين وى در آغاز كار با گروهى از دانشمندان از جمله [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و بيرونى در خدمت خوارزمشاه بود و در آنجا از پيوستن به سلطان محمود كه آن گروه را از خوارزمشاه طلب كرده بود، خوددارى كرد، اما ظاهرا اين سخن در حد يك داستان است (نك‍: ه‍. د، [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]).
چون صمصام‌الدوله جانشين پدرش عضد‌الدوله شد، مسكويه با او پيوندى نزديك يافت (ابوسليمان، همانجا) و در مجالس علمى و فرهنگى ابن سعدان، وزير صمصام‌الدوله حاضر مى‌شد. در اين مجالس كسانى همچون ابن زرعه، ابن خمار، ابن سمح، قومسى، نظيف رومى، يحيى بن عدى و عيسى بن على شركت مى‌كرده‌اند (ابوحيان، الامتاع، 32/1، الصداقة، 77). به گفتۀ ابوسليمان (ص 347)، ابوعلى پس از صمصام‌الدوله، همچنان در خدمت بزرگان ديگر دربار رى بود. به گفتۀ امين وى در آغاز كار با گروهى از دانشمندان از جمله [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] و بيرونى در خدمت خوارزمشاه بود و در آنجا از پيوستن به سلطان محمود كه آن گروه را از خوارزمشاه طلب كرده بود، خوددارى كرد، اما ظاهرا اين سخن در حد يك داستان است.


== وفات ==
ابوعلى روزهاى آخر عمر را در اصفهان گذرانيد و در همان شهر چشم از جهان فرو بست و همانجا مدفون شد. محل قبر او را محلۀ خواجو نوشته‌اند (خوانسارى، 257/1)، اما قمى مرقد او را درب جناد يا درب جناب (دروازۀ حسن آباد كنونى) و مدرس تخت پولاد آورده است.
ابوعلى روزهاى آخر عمر را در اصفهان گذرانيد و در همان شهر چشم از جهان فرو بست و همانجا مدفون شد. محل قبر او را محلۀ خواجو نوشته‌اند (خوانسارى، 257/1)، اما قمى (سفينة، 540/2، الكنى، 409/1) مرقد او را درب جناد يا درب جناب (دروازۀ حسن آباد كنونى) و مدرس (208/8) تخت پولاد آورده است.


==استادان و شاگردان==
==استادان و شاگردان==




استادان ابوعلى به درستى شناخته نيستند. چنانكه خود در تهذيب (ص 49-50) گويد: در جوانى به تشويق پدر به ادب و شعر روى آوردم. در جاى ديگر از خواندن استطالة الفهم [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] ياد كرده است (نك‍: جاويدان خرد، 5) كه در آن از وجود جاويدان خرد هوشنگ شاه آگاه گرديد. به گفتۀ ابوحيان (الامتاع، 35/1)، مسكويه در آغاز كار، سخت در انديشۀ كيمياگرى بود و آن را نزد ابوطيب كيميايى رازى مى‌آموخت، نيز فريفتۀ کتاب‌هاى [[رازی، محمد بن زکریا‏|محمد بن زكرياى رازى]] و جابر بن حیان بود. به تاريخ هم توجه داشت و [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] را نزد ابن كامل (ه‍. م) كه از مصاحبان [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] بود، خواند (ابوعلى، تجارب، چ قاهره، 184/2) و علوم اوايل (دانش يونان) را نزد ابن خمّار آموخت. وى در اين علوم، به ويژه در منطق و پزشکى، دستى قوى داشت، چنانكه او را بقراط دوم گفته‌اند (بدوى، 15-16). به گفتۀ ابوحيان (همان، 37/1) اكثر اعضاى انجمن ابن سعدان كه مسكويه يكى از آنان بوده است، از مجلس ابن عدى برخاسته‌اند.
استادان ابوعلى به درستى شناخته نيستند. چنانكه خود در تهذيب گويد: در جوانى به تشويق پدر به ادب و شعر روى آوردم. در جاى ديگر از خواندن استطالة الفهم [[جاحظ، عمرو بن بحر|جاحظ]] ياد كرده است (نك‍: جاويدان خرد، 5) كه در آن از وجود جاويدان خرد هوشنگ شاه آگاه گرديد. به گفتۀ ابوحيان (الامتاع، 35/1)، مسكويه در آغاز كار، سخت در انديشۀ كيمياگرى بود و آن را نزد ابوطيب كيميايى رازى مى‌آموخت، نيز فريفتۀ کتاب‌هاى [[رازی، محمد بن زکریا‏|محمد بن زكرياى رازى]] و جابر بن حیان بود. به تاريخ هم توجه داشت و [[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ طبرى]] را نزد ابن كامل (ه‍. م) كه از مصاحبان [[طبری، محمد بن جریر|محمد بن جرير طبرى]] بود، خواند (ابوعلى، تجارب، چ قاهره، 184/2) و علوم اوايل (دانش يونان) را نزد ابن خمّار آموخت. وى در اين علوم، به ويژه در منطق و پزشکى، دستى قوى داشت، چنانكه او را بقراط دوم گفته‌اند (بدوى، 15-16). به گفتۀ ابوحيان (همان، 37/1) اكثر اعضاى انجمن ابن سعدان كه مسكويه يكى از آنان بوده است، از مجلس ابن عدى برخاسته‌اند.


گذشته از اين، چنين مى‌نمايد كه او از طريق دوستى با اعضاى انجمنهاى علمى عصر و آميزش با وزيران دانشمندى همچون ابوالفضل ابن عميد و برخوردارى از كتابخانه‌هاى بزرگ آنان، دانش بسيارى اندوخته بود. خود نيز حلقه‌ها و مجالسى داشته كه در آنها به تدريس مى‌نشسته است. ابوسليمان (ص 347) ضمن برشمردن آثار او گويد كه اين آثار در نشستهاى تدريس نزد او، خوانده مى‌شد.
گذشته از اين، چنين مى‌نمايد كه او از طريق دوستى با اعضاى انجمنهاى علمى عصر و آميزش با وزيران دانشمندى همچون ابوالفضل ابن عميد و برخوردارى از كتابخانه‌هاى بزرگ آنان، دانش بسيارى اندوخته بود. خود نيز حلقه‌ها و مجالسى داشته كه در آنها به تدريس مى‌نشسته است. ابوسليمان (ص 347) ضمن برشمردن آثار او گويد كه اين آثار در نشستهاى تدريس نزد او، خوانده مى‌شد.
خط ۱۱۶: خط ۱۲۶:
==انديشه‌هاى فلسفى==
==انديشه‌هاى فلسفى==


ابوعلى در غالب زمينه‌هاى حكمت نظرى و عملى به ويژه در فن تهذيب اخلاق به جدّ كوشيده و عمرى دراز بر سر آن نهاده است، تا آنجا كه برخى لقب «معلم سوم» به وى داده‌اند (نك‍: امين، 158/3). مسكويه حتى به تاريخ به عنوان آزمايشگاه فلسفۀ عملى خود مى‌نگريست، چنانكه مى‌توان او را پيشرو نويسندگان علمى تاريخ به شمار آورد. از ویژگی‌هاى تفكر او، توجه به اندرزنامه‌هاى ملل گوناگون است كه آنها را در جاويدان خرد گرد آورده است. وى در تفكر فلسفى خود بيش از همه متأثر از [[ارسطو]] و افلاطون است. بر حسب موضوعها و مباحث فلسفى، گاه [[ارسطو]]يى و گاه افلاطونى است. در تهذيب الاخلاق او الفوز الاصغر علاوه بر اين دو فيلسوف، از سقراط، [[جالینوس]]، فيثاغورس، فرفوريوس، پروكلوس (برقلس) نقل قول كرده و آراء آنان را مورد نقد قرار داده است، اما به رواقيان توجه چندانى نشان نمى‌دهد. وى در حوزۀ اسلام و به فيلسوفانى همچون، كندى، ابوعثمان دمشقى (در تهذيب و الفوز) و ابوالحسن عامرى (در جاويدان خرد) نظر داشته است و به قرآن كريم و حديث پيامبر(ص) و پيشوايان دين استناد مى‌كند و نتيجۀ كوششهاى عقلانى فلاسفه و دعوت پيامبران را يك چيز مى‌داند. ابوعلى بر اين باور است كه هر كس خود را بپيرايد و بپرورد و رام عقل شود، از حس و اوهام حسى دور خواهد شد و به جايى خواهد رسيد كه حكيمان رسيده‌اند و چيزى خواهد ديد كه حكيمان ديده‌اند و پيامبران مردم را به سوى آن خوانده‌اند و اين «چيز» هم به توضيح او، توحيد و لزوم به كار بستن احكام عدل و اقامۀ سياستهاى الهى بسته به زمان و شرايط است .


ابوعلى در غالب زمينه‌هاى حكمت نظرى و عملى به ويژه در فن تهذيب اخلاق به جدّ كوشيده و عمرى دراز بر سر آن نهاده است، تا آنجا كه برخى لقب «معلم سوم» به وى داده‌اند (نك‍: امين، 158/3). مسكويه حتى به تاريخ به عنوان آزمايشگاه فلسفۀ عملى خود مى‌نگريست، چنانكه مى‌توان او را پيشرو نويسندگان علمى تاريخ به شمار آورد. از ویژگی‌هاى تفكر او، توجه به اندرزنامه‌هاى ملل گوناگون است كه آنها را در جاويدان خرد گرد آورده است. وى در تفكر فلسفى خود بيش از همه متأثر از [[ارسطو]] و افلاطون است. بر حسب موضوعها و مباحث فلسفى، گاه [[ارسطو]]يى و گاه افلاطونى است. در تهذيب الاخلاق او الفوز الاصغر علاوه بر اين دو فيلسوف، از سقراط، [[جالینوس]]، فيثاغورس، فرفوريوس، پروكلوس (برقلس) نقل قول كرده و آراء آنان را مورد نقد قرار داده است، اما به رواقيان توجه چندانى نشان نمى‌دهد. وى در حوزۀ اسلام و به فيلسوفانى همچون، كندى، ابوعثمان دمشقى (در تهذيب و الفوز) و ابوالحسن عامرى (در جاويدان خرد) نظر داشته است و به قرآن كريم و حديث پيامبر(ص) و پيشوايان دين استناد مى‌كند و نتيجۀ كوششهاى عقلانى فلاسفه و دعوت پيامبران را يك چيز مى‌داند. ابوعلى بر اين باور است كه هر كس خود را بپيرايد و بپرورد و رام عقل شود، از حس و اوهام حسى دور خواهد شد و به جايى خواهد رسيد كه حكيمان رسيده‌اند و چيزى خواهد ديد كه حكيمان ديده‌اند و پيامبران مردم را به سوى آن خوانده‌اند و اين «چيز» هم به توضيح او، توحيد و لزوم به كار بستن احكام عدل و اقامۀ سياستهاى الهى بسته به زمان و شرايط است (الفوز، 17-18).
در حكمت نظرى دو كتاب عمده از او ياد كرده‌اند: الفوز الاصغر و الفوز الاكبر. اثر اخير در دست نيست و ظاهرا بر سامان الفوز الاصغر، ولى به تفصيل نوشته شده است. ابوسليمان «دو فوز صغير و كبير» را در فهرست آثار ابوعلى آورده است.
 
در حكمت نظرى دو كتاب عمده از او ياد كرده‌اند: الفوز الاصغر و الفوز الاكبر. اثر اخير در دست نيست و ظاهرا بر سامان الفوز الاصغر، ولى به تفصيل نوشته شده است. ابوسليمان «دو فوز صغير و كبير» را در فهرست آثار ابوعلى آورده است (ص 347).


اقبال لاهورى فلسفۀ ما بعد الطبيعۀ مسكويه را از فلسفۀ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] منظم‌تر دانسته و در مسير تاريخى فلسفه، به جاى جنبۀ نو افلاطونى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، از «خدمت اصيل مسكويه به فلسفۀ كشورش»، بر پايۀ همين الفوز الاصغر سخن گفته است (ص 33).
اقبال لاهورى فلسفۀ ما بعد الطبيعۀ مسكويه را از فلسفۀ [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] منظم‌تر دانسته و در مسير تاريخى فلسفه، به جاى جنبۀ نو افلاطونى [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، از «خدمت اصيل مسكويه به فلسفۀ كشورش»، بر پايۀ همين الفوز الاصغر سخن گفته است (ص 33).
خط ۱۶۸: خط ۱۷۷:


ابوعلى بنا بر گزارش ابوحيان توحيدى، در علم كيميا بسيار كوشيده و با ابوطيب كيميايى رازى زمانى دراز را در اين راه نهاده و مفتون كتب جابر بن حیان شده بود (الامتاع، 35/1). ابوسليمان «صنعت» كيميا را يكى از زمينه‌هايى شمرده كه ابوعلى در آن آثارى تصنيف كرده است (ص 347). از آثار او در اين باب، چنانكه ديديم، رساله‌اى است با عنوان رسالة فى الكيمياء. ابوعلى در پاسخ يكى از پرسشهاى ابوحيان (پرسش 151) دربارۀ ماهيت علم كيميا و درستى يا نادرستى آن وعدۀ نوشتن رساله‌اى داده است كه شايد اين رساله همان رسالۀ موعود باشد (نك‍: «الشوامل»، 327). اثر ديگرش، چنانكه اشاره شد، رسالة فى ذكر الحجر الاعظم نام دارد كه ظاهرا مقصود از اين حجر همان حجر الفلاسفة يا اکسیر اعظم است. رسالۀ ديگرى نيز به او نسبت داده شده است با نام رسالة الحكمة النادرة كه آن هم به احتمال در علم كيميا بوده است (دفاع، 148).
ابوعلى بنا بر گزارش ابوحيان توحيدى، در علم كيميا بسيار كوشيده و با ابوطيب كيميايى رازى زمانى دراز را در اين راه نهاده و مفتون كتب جابر بن حیان شده بود (الامتاع، 35/1). ابوسليمان «صنعت» كيميا را يكى از زمينه‌هايى شمرده كه ابوعلى در آن آثارى تصنيف كرده است (ص 347). از آثار او در اين باب، چنانكه ديديم، رساله‌اى است با عنوان رسالة فى الكيمياء. ابوعلى در پاسخ يكى از پرسشهاى ابوحيان (پرسش 151) دربارۀ ماهيت علم كيميا و درستى يا نادرستى آن وعدۀ نوشتن رساله‌اى داده است كه شايد اين رساله همان رسالۀ موعود باشد (نك‍: «الشوامل»، 327). اثر ديگرش، چنانكه اشاره شد، رسالة فى ذكر الحجر الاعظم نام دارد كه ظاهرا مقصود از اين حجر همان حجر الفلاسفة يا اکسیر اعظم است. رسالۀ ديگرى نيز به او نسبت داده شده است با نام رسالة الحكمة النادرة كه آن هم به احتمال در علم كيميا بوده است (دفاع، 148).
==مآخذ==
آستان قدس، فهرست؛آقا بزرگ، [[الذريعة إلی تصانيف الشيعة|الذريعة]]؛همو، [[طبقات أعلام الشيعة]] (قرن پنجم)، به كوشش على نقى منزوى، بيروت، 1391 ق1971/ م؛ ابن ابى‌اصيبعه، احمد بن قاسم، عيون الانباء، به كوشش آوگوست مولر، قاهره، 1299 ق؛[[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]]، رسائل، قم، 1400 ق؛ ابوبكر خوارزمى، محمد بن عباس، رسائل، بمبئى، 1301 ق؛ ابوحيان توحيدى، على بن محمد، الامتاع و المؤانسة، به كوشش احمد امين و احمد زين، قاهره، 1942 م، همو، الصداقة و الصديق، به كوشش على متولى صلاح، قاهره، 1972 م، همو، مثالب الوزيرين، به كوشش ابراهيم كيلانى، دمشق، 1961 م؛همو، المقابسات، به كوشش محمد توفيق حسين بغداد، 1970 م؛همو، «الهوامل»، ضمن الهوامل و الشوامل، به كوشش احمد امين و احمد صقر، قاهره، 1370 ق1951/ م؛ ابوسليمان سجستانى، محمد بن طاهر، صوان الحكمة، به كوشش عبدالرحمن بدوى، تهران، 1974 م، ابوعلى مسكويه، احمد بن محمد، تجارب الامم، به كوشش [[امامی، ابوالقاسم|ابوالقاسم امامى]]، تهران، 1366 ش؛همو، همان، به كوشش آمدرز، قاهره، 1332 ق1914/ م؛همو، «ترتيب السعادات»، در حاشيۀ مكارم الاخلاق طبرسى، تهران، 1364 ق؛همو، تهذيب الاخلاق، به كوشش قسطنطين زريق، بيروت، 1966 م، همو، جاويدان خرد (الحكمة الخالدة)، به كوشش عبدالرحمن بدوى، تهران، 1358 ش، همو، «الشوامل»، ضمن الهوامل و الشوامل، به كوشش احمد امين و احمد صقر، قاهره، 1370 ق1951/ م، همو، الفوز الاصغر، بيروت، دار مكتبة الحياة، اقبال لاهورى، محمد، سير فلسفه در ايران، ترجمۀ امير حسين آريان‌پور، تهران، 1349 ش، امامى، ابوالقاسم، مقدمه بر تجارب الامم (نك: هم‍، ابوعلى مسكويه)، امين، محسن، اعيان الشيعة، به كوشش حسن امين، بيروت، 1403 ق1983/ م، امينى، عبدالحسين، [[موسوعة الغدير في الكتاب و السنة و الأدب|الغدير]]، بيروت، 1403 ق1983/ م، بدوى، عبدالرحمن، مقدمه بر جاويدان خرد (نك‍: هم، ابوعلى مسكويه)، بيرونى، ابوريحان، الصيدنة، به كوشش عباس زرياب، تهران، 1370 ش، بيهقى، على بن زيد، تاريخ حكماء الاسلام، به كوشش [[کردعلی، محمد|محمد كردعلى]]، دمشق، 1365 ق/ 1946 م، همو، تتمة صوان الحكمة، لاهور، 1351 ق، ثعالبى، عبدالملك بن محمد، تتمة اليتيمة، به كوشش [[اقبال آشتیانی، عباس|عباس اقبال آشتيانى]]، تهران، 1353 ق، همو، يتيمة الدهر، به كوشش محمد محيى‌الدين عبدالحميد7بيروت، دار الفكر، حوفى، احمد محمد، ابوحيان التوحيدى، قاهره، 1376 ق1957/ م، خوانسارى، محمدباقر، [[روضات الجنات في أحوال العلماء و السادات|روضات الجنات]]، تهران، 1390 ق، دفاع، على عبدالله، اسهام علماء العرب و المسلمين، بيروت، 1406 ق/ 1986 م، زريق، قسطنطين، تعليقات بر تهذيب الاخلاق (نك‍: هم‍، ابوعلى مسكويه)؛ ششن، رمضان، فهرس مخطوطات الطب الاسلامى، استانبول، 1404 ق1984/ م؛ شوشترى، نورالله، مجالس المؤمنين، تهران، 1365 ش؛ شيخو، لويس، «رسالة فى الخوف من الموت»، المشرق، بيروت، 1908 م، شم‍ 11؛طبرى، تاريخ، عزت، عبدالعزيز، ابن مسكويه (فلسفته الاخلاقية)، قاهره، 1946 م؛ قفطى، على بن يوسف، تاريخ الحكماء، اختصار زوزنى، به كوشش يوليوس ليپرت، لايپزيگ، 1903 م؛ قمى، عباس، سفينة بحار الانوار، تهران، 1355 ق؛همو، الكنى و الالقاب، تهران، 1397 ق؛[[قندوزی، سلیمان بن ابراهیم|قندوزى حنفى]]، سليمان بن ابراهيم، ينابيع المودة، قم، 1385 ق1966/ م؛ مدرس، محمد على، ريحانة الادب، تبريز، 1349 ش؛ مركزى، خطى؛همان، ميكروفيلمها؛ مقدسى، محمد بن احمد، احسن التقاسيم، ليدن، 1906 م؛[[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|نصيرالدين طوسى]]، محمد بن محمد، [[اخلاق ناصری]]، به كوشش [[مینوی، مجتبی|مجتبى مينوى]] و عليرضا حيدرى، تهران، 1360 ق؛ یاقوت، ادبا؛همو، بلدان؛ نيز: SAG.


ترجمۀ ابوعلى مسكويه صاحب تجارب الامم از دائرةالمعارف بزرگ اسلامى ج 6
ترجمۀ ابوعلى مسكويه صاحب تجارب الامم از دائرةالمعارف بزرگ اسلامى ج 6
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش