مسافرت به ایران بمعیت سفیر کبیر روسیه در سال 1817: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'شاه‌كار' به 'شاهکار'
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ها' به 'ه‌ها')
جز (جایگزینی متن - 'شاه‌كار' به 'شاهکار')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۲۷: خط ۲۷:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =8003
| کتابخانۀ دیجیتال نور =12052
| کتابخوان همراه نور =12052
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۴۹: خط ۵۰:
در بخشى از كتاب در باب احترام سادات و خاندان پيامبر(ص) در نزد مسلمانان و به تبع در دربار فتحعلى‌شاه مى‌نويسد: «اما در موضوع لفظ سيد: سادات مردمانى هستن از اعقاب محمد كه مسلمانان احترامات مخصوصى براى آنان قائلند. يك سيد مختار است كه هر چه مى‌خواهد به شاه بگويد، بدون اين كه هيچ گونه خطرى متوجه او شود. ورود اعضاى اين خاندان در تمام منازل آزاد است، به علاوه بايد به خوبى با آنان رفتار كرده، هديه‌اى تقديمشان كنند. سيد گر چه از طبقه پست باشد؛ ولى حق دارد كه نزد وزراء رفته، حتى سر سفره آنان بنشيند، خصوص وقتى كه وزير هم سيد باشد».
در بخشى از كتاب در باب احترام سادات و خاندان پيامبر(ص) در نزد مسلمانان و به تبع در دربار فتحعلى‌شاه مى‌نويسد: «اما در موضوع لفظ سيد: سادات مردمانى هستن از اعقاب محمد كه مسلمانان احترامات مخصوصى براى آنان قائلند. يك سيد مختار است كه هر چه مى‌خواهد به شاه بگويد، بدون اين كه هيچ گونه خطرى متوجه او شود. ورود اعضاى اين خاندان در تمام منازل آزاد است، به علاوه بايد به خوبى با آنان رفتار كرده، هديه‌اى تقديمشان كنند. سيد گر چه از طبقه پست باشد؛ ولى حق دارد كه نزد وزراء رفته، حتى سر سفره آنان بنشيند، خصوص وقتى كه وزير هم سيد باشد».


گزارشاتى كه نویسنده از شهرهاى اوضاع شهرهاى ايران در زمان خود مى‌دهد، به لحاظ تاريخى حائز اهميت است. او در توصيف يكى از شهرهاى ايران مى‌نويسد: «شهر سلطانيه در زمان شاردن خيلى آباد و پرجمعيت بود؛ ولى فعلاً از خرابه‌هاى آن جز سه مسجد قديمى چيزى باقى نيست كه يكى از آنها از حيث عظمت و قشنگى متمايز است و آن عبارت از برجى هشت ضلعيست كه به گنبدى ختم شده و از شاه‌كارهاى معمارى به شمار مى‌آيد. اين بنا چهل پا عرض و دويست پا ارتفاع دارد. ديوارهاى داخلى آن به اشكال هى‌ير گليفى مزين و داراى عده زيادى دالان و اطاق‌هاى كوچك است. در اطراف گنبد اين مسجد سابقا چهار مناره به شكل چهار ستون وجود داشته، ولى فعلاً يكى از آنها باقيست و در داخل آن پلكان مارپيچى است كه چون شخص از آن بنوك مناره مى‌رسد، خود را با گنبد در يك سطح مى‌بيند».
گزارشاتى كه نویسنده از شهرهاى اوضاع شهرهاى ايران در زمان خود مى‌دهد، به لحاظ تاريخى حائز اهميت است. او در توصيف يكى از شهرهاى ايران مى‌نويسد: «شهر سلطانيه در زمان شاردن خيلى آباد و پرجمعيت بود؛ ولى فعلاً از خرابه‌هاى آن جز سه مسجد قديمى چيزى باقى نيست كه يكى از آنها از حيث عظمت و قشنگى متمايز است و آن عبارت از برجى هشت ضلعيست كه به گنبدى ختم شده و از شاهکارهاى معمارى به شمار مى‌آيد. اين بنا چهل پا عرض و دويست پا ارتفاع دارد. ديوارهاى داخلى آن به اشكال هى‌ير گليفى مزين و داراى عده زيادى دالان و اطاق‌هاى كوچك است. در اطراف گنبد اين مسجد سابقا چهار مناره به شكل چهار ستون وجود داشته، ولى فعلاً يكى از آنها باقيست و در داخل آن پلكان مارپيچى است كه چون شخص از آن بنوك مناره مى‌رسد، خود را با گنبد در يك سطح مى‌بيند».


بايد متذكر شد كه اگر چه نویسنده تلاش كرده است كه مطالب را صحيح گزارش كند؛ اما در اين بين همچون ساير سفرنامه‌نويسان غربى برخى الفاظ و اصطلاحات را اشتباه ثبت كرده است؛ به عنوان نمونه در صفحه 154 اشتباه بسيار فاحشى كه حكايت از اطلاعات ضعيف او از تاريخ ايران دارد، را به قلم مى‌آورد. او بناى «صوفيان» را به غلط «صفيان» ذكر كرده و آن را به شاه اسمعيل صفوى نسبت مى‌دهد. مترجم كتاب كه از اين اشتباهات به تنگ آمده است، در صفحه 218 عقده از كلام مى‌گشايد و مى‌نويسد: «معلومات تاريخى مسافر ما بدتر از تحقيقات او راجع به آداب و اخلاق ايرانيان است، چه عراق عجم را كه مورخين قسمتى از مدى قديم دانسته‌اند، مملكت پارتها مى‌نامد و حال آنكه مملكت پارتها خراسان كنونى و مردمش از نژادهاى آريانهاى ايرانى بوده‌اند».
بايد متذكر شد كه اگر چه نویسنده تلاش كرده است كه مطالب را صحيح گزارش كند؛ اما در اين بين همچون ساير سفرنامه‌نويسان غربى برخى الفاظ و اصطلاحات را اشتباه ثبت كرده است؛ به عنوان نمونه در صفحه 154 اشتباه بسيار فاحشى كه حكايت از اطلاعات ضعيف او از تاريخ ايران دارد، را به قلم مى‌آورد. او بناى «صوفيان» را به غلط «صفيان» ذكر كرده و آن را به شاه اسمعيل صفوى نسبت مى‌دهد. مترجم كتاب كه از اين اشتباهات به تنگ آمده است، در صفحه 218 عقده از كلام مى‌گشايد و مى‌نويسد: «معلومات تاريخى مسافر ما بدتر از تحقيقات او راجع به آداب و اخلاق ايرانيان است، چه عراق عجم را كه مورخين قسمتى از مدى قديم دانسته‌اند، مملكت پارتها مى‌نامد و حال آنكه مملكت پارتها خراسان كنونى و مردمش از نژادهاى آريانهاى ايرانى بوده‌اند».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش