مسائل مهمة حول رؤیة الهلال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «'
جز (جایگزینی متن - 'آيت اللّه' به 'آيت‌اللّه')
جز (جایگزینی متن - 'ا«' به 'ا «')
خط ۵۵: خط ۵۵:
ايشان در مرحله بعدى شوراى استهلال را به عنوان راه‌كارى براى حل معضل رؤيت هلال مورد بررسى قرار داده‌اند كه با جمع شدن عده‌اى از نمايندگان علما مى‌توان به رأى واحدى دست پيدا كرد. با اينكه رؤيت هلال از موضوعات بوده و تشخيص آن به عهده خود مكلّفين است و مراجع و فقهاى عظام وظيفه‌اى در اين زمينه ندارند ولى از آن‌جايى كه مردم به بزرگان خود اعتماد كامل دارند عادتا در چنين مواردى به مراجع خود پناه مى‌برند. براى حل اين اشكال كه ممكن است بيّنه يكى از نمايندگان بر رؤيت هلال دلالت كند و در مقابل عده ديگرى به عدم آن حكم نمايند، مؤلف بحث اكثريت را پيش كشيده، مى‌فرمايند: رأى اكثريت مشكل را حل مى‌كند.
ايشان در مرحله بعدى شوراى استهلال را به عنوان راه‌كارى براى حل معضل رؤيت هلال مورد بررسى قرار داده‌اند كه با جمع شدن عده‌اى از نمايندگان علما مى‌توان به رأى واحدى دست پيدا كرد. با اينكه رؤيت هلال از موضوعات بوده و تشخيص آن به عهده خود مكلّفين است و مراجع و فقهاى عظام وظيفه‌اى در اين زمينه ندارند ولى از آن‌جايى كه مردم به بزرگان خود اعتماد كامل دارند عادتا در چنين مواردى به مراجع خود پناه مى‌برند. براى حل اين اشكال كه ممكن است بيّنه يكى از نمايندگان بر رؤيت هلال دلالت كند و در مقابل عده ديگرى به عدم آن حكم نمايند، مؤلف بحث اكثريت را پيش كشيده، مى‌فرمايند: رأى اكثريت مشكل را حل مى‌كند.


ابزار رؤيت: بحث بعدى در مورد ابزار رؤيت هلال است؛ يعنى اينكه آيا مى‌توان از تلسكوب و امثال ذلك براى رؤيت هلال كمك گرفت يا نه؟ مؤلف مى‌فرمايد: با اينكه برخى از مراجع به چنين مطلبى فتوا داده‌اند، ما روايات بسيارى در وسائل الشيعه داريم كه تعدادشان به بيش از سى روايت مى‌رسد و همگى دلالت دارند بر اينكه رؤيت فقط با چشم عادّى حجت بوده و چيز ديگر ملاك نمى‌باشد؛ مثل«إذا رأيت الهلال فصم و إذا رأيته فأفطر» يا«صم للرؤية و أفطر للرؤية»، كما اينكه فقها در تمام ابواب فقه اطلاقات را مضرف به افراد متعارفه مى‌دانند نه افراد نادره؛ مانند آنچه در باب وضو در مورد مقدار لازم براى شستن صورت گفته‌اند كه با دست متعارف مراد است يا در مقدار كرّ مقدار سه وجب و نيم طول و عرض و عمق را با دست افراد معمولى حساب كرده‌اند و نمونه‌هاى ديگرى از حد ترخص، زوال عين نجاست و استهلاك نجاست و... پس از اين نمونه‌هاى متعدد به دست مى‌آيد كه در رؤيت هلال نيز مراد، رؤيت با چشم متعارف و عادّى است و اين ممكن نيست كه بگوييم در همه ابواب، اطلاقات به فرد متعارف منصرف مى‌شوند غير از رؤيت كه مراد فرد خاصى مى‌باشد. ايشان اشاره‌اى نيز به ادله قائلين به لزوم رؤيت با تلسكوپ دارند كه گفته‌اند چنين رؤيتى باعث مى‌شود تا مشكلى در شب‌هاى قدر به وجود نيايد و عيد نيز به طور دقيق در زمان واقعى‌اش باشد؛ جواب ايشان اين است كه پس با اين حساب مى‌توان گفت از زمان پيامبر(ص) تا به امروز به دليل نبودن وسايل پيشرفته براى استهلال، مردم هيچ وقت نه شب‌هاى قدر را درك كرده‌اند و نه نماز عيد به موقع خوانده‌اند در حالى كه خود آنها هم سابقا ديده بودند كه چه بسا روز اول ماه رمضان متوجه مى‌شوند كه هلال نشان‌گر روز دوم است يا در روز عيد فطر معلوم مى‌شد امروز، دوم شوال است پس بايد بگوييم همه عبادات و اعمال با مشكل مواجه شده است در حالى كه ملاك در آغاز و انجام ماه مبارك رمضان واقعيّت وجود هلال نبوده بلكه قابل رؤيت بودنش ملاك است.
ابزار رؤيت: بحث بعدى در مورد ابزار رؤيت هلال است؛ يعنى اينكه آيا مى‌توان از تلسكوب و امثال ذلك براى رؤيت هلال كمك گرفت يا نه؟ مؤلف مى‌فرمايد: با اينكه برخى از مراجع به چنين مطلبى فتوا داده‌اند، ما روايات بسيارى در وسائل الشيعه داريم كه تعدادشان به بيش از سى روايت مى‌رسد و همگى دلالت دارند بر اينكه رؤيت فقط با چشم عادّى حجت بوده و چيز ديگر ملاك نمى‌باشد؛ مثل«إذا رأيت الهلال فصم و إذا رأيته فأفطر» يا «صم للرؤية و أفطر للرؤية»، كما اينكه فقها در تمام ابواب فقه اطلاقات را مضرف به افراد متعارفه مى‌دانند نه افراد نادره؛ مانند آنچه در باب وضو در مورد مقدار لازم براى شستن صورت گفته‌اند كه با دست متعارف مراد است يا در مقدار كرّ مقدار سه وجب و نيم طول و عرض و عمق را با دست افراد معمولى حساب كرده‌اند و نمونه‌هاى ديگرى از حد ترخص، زوال عين نجاست و استهلاك نجاست و... پس از اين نمونه‌هاى متعدد به دست مى‌آيد كه در رؤيت هلال نيز مراد، رؤيت با چشم متعارف و عادّى است و اين ممكن نيست كه بگوييم در همه ابواب، اطلاقات به فرد متعارف منصرف مى‌شوند غير از رؤيت كه مراد فرد خاصى مى‌باشد. ايشان اشاره‌اى نيز به ادله قائلين به لزوم رؤيت با تلسكوپ دارند كه گفته‌اند چنين رؤيتى باعث مى‌شود تا مشكلى در شب‌هاى قدر به وجود نيايد و عيد نيز به طور دقيق در زمان واقعى‌اش باشد؛ جواب ايشان اين است كه پس با اين حساب مى‌توان گفت از زمان پيامبر(ص) تا به امروز به دليل نبودن وسايل پيشرفته براى استهلال، مردم هيچ وقت نه شب‌هاى قدر را درك كرده‌اند و نه نماز عيد به موقع خوانده‌اند در حالى كه خود آنها هم سابقا ديده بودند كه چه بسا روز اول ماه رمضان متوجه مى‌شوند كه هلال نشان‌گر روز دوم است يا در روز عيد فطر معلوم مى‌شد امروز، دوم شوال است پس بايد بگوييم همه عبادات و اعمال با مشكل مواجه شده است در حالى كه ملاك در آغاز و انجام ماه مبارك رمضان واقعيّت وجود هلال نبوده بلكه قابل رؤيت بودنش ملاك است.


در بحث امارات علم اصول نيز نظير اين بحث را داريم كه تكليف مكلف تطابق عمل با واقع نيست بلكه اماره و ملاك داشتن عمل، مراد است.
در بحث امارات علم اصول نيز نظير اين بحث را داريم كه تكليف مكلف تطابق عمل با واقع نيست بلكه اماره و ملاك داشتن عمل، مراد است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش