مسئله وحی و پاسخ به شبهات آن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۶۴: خط ۶۴:
نویسنده در فصل پنجم از وحی و تجربه دینی سخن به میان می‌آورد. او زمینه پیدایش تجربه دینی را چنین بیان می‌کند: «رویکردهاى گوناگونى به تجربه دینى، بر اساس زمینه‌هاى مختلفى بوده است که در قرون هیجده و نوزده پدید آمد که مهم‌ترین آن، نقادى کتاب مقدس و تعارض عهدین با عقل و علم بوده است. این زمینه از مسیحیت پروتستان آغاز شد؛ زیرا متکلمان مسیحى به‌ویژه شلایر ماخر اشکالاتى، به ایمان مسیحى کتاب مقدس و تردیدکنندگان در عیساى تاریخى صورت دادند. وى ایمان را از محتواى کتاب مقدس خارج کرده، آن را به درون‌گرایى معنوى شخص مسیح منتقل کرد و معجزه حضرت مسیح(ع) را نه در خوارق عادات - که منطق علمى آن را نمى‌پذیرفت - بلکه در لبریز شدن عیسى از خدا و حضور خدا مى‌دید و این‌که عیسى مى‌توانست آن احساس حضور را به دیگران منتقل سازد و این همان وحى است که مسیحیت پروتستان آن را مطرح نمود. احساسات، معنویات و عواطف را در وحى و تجربه دینى، اصل و تجربه دینى را مبنا و مبدأ آموزه‌هاى دینى و وحى دانستند. این چیزى است که «تاریخ نجات بشر» نام گرفت و در مسیحیت پروتستان رواج گسترده‌اى یافت. ازاین‌روست که متکلمان مسیحى گذرگاه وحى را تجربه بشر مى‌دانند و معتقدند که مى‌شود وحى را از منظر تجربه بشر معاصر نگریست»<ref>همان، ص135-136</ref>
نویسنده در فصل پنجم از وحی و تجربه دینی سخن به میان می‌آورد. او زمینه پیدایش تجربه دینی را چنین بیان می‌کند: «رویکردهاى گوناگونى به تجربه دینى، بر اساس زمینه‌هاى مختلفى بوده است که در قرون هیجده و نوزده پدید آمد که مهم‌ترین آن، نقادى کتاب مقدس و تعارض عهدین با عقل و علم بوده است. این زمینه از مسیحیت پروتستان آغاز شد؛ زیرا متکلمان مسیحى به‌ویژه شلایر ماخر اشکالاتى، به ایمان مسیحى کتاب مقدس و تردیدکنندگان در عیساى تاریخى صورت دادند. وى ایمان را از محتواى کتاب مقدس خارج کرده، آن را به درون‌گرایى معنوى شخص مسیح منتقل کرد و معجزه حضرت مسیح(ع) را نه در خوارق عادات - که منطق علمى آن را نمى‌پذیرفت - بلکه در لبریز شدن عیسى از خدا و حضور خدا مى‌دید و این‌که عیسى مى‌توانست آن احساس حضور را به دیگران منتقل سازد و این همان وحى است که مسیحیت پروتستان آن را مطرح نمود. احساسات، معنویات و عواطف را در وحى و تجربه دینى، اصل و تجربه دینى را مبنا و مبدأ آموزه‌هاى دینى و وحى دانستند. این چیزى است که «تاریخ نجات بشر» نام گرفت و در مسیحیت پروتستان رواج گسترده‌اى یافت. ازاین‌روست که متکلمان مسیحى گذرگاه وحى را تجربه بشر مى‌دانند و معتقدند که مى‌شود وحى را از منظر تجربه بشر معاصر نگریست»<ref>همان، ص135-136</ref>


او تعارض عهدین با مباحث عقلی و علمی و برخی قوانین بشری و همچنین اعتراف به غیر الهی بودن آن را از زمینه‌های پیدایش نظریه تجربه دینی می‌داند و دیدگاه‌های احساس‌گرایانه، ادراک و تجربه حسی، تجربه امر فراحسی و عرفان‌گرایی در تجربه دینی را به شکل مختصر توضیح می‌دهد.<ref>ر.ک: همان، ص136-139</ref> سپس رویکرد قرآن دراین‌باره را می‌نویسد؛ تعبیرهای «اوحینا»، «اصطفینا»، «اجتبینا» و مانند آن در قرآن دلالت بر این مطلب دارند که وحی از جانب خداست، همچنین آیاتی که دلالت دارند که پیامبر(ص) از جانب خودش سخن نگفته مانند «وَ إِنَّك‌ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ‌ مِنْ‌ لَدُنْ‌ حَکيمٍ‌ عَلِيمٍ‌» در آیه 6 سوره نمل و «إِنْ‌ أَتَّبِعُ‌ إِلاّ ما يوحى‌ إِلَی» در آیه 15 سوره یونس و.... او پس از بیان این امر به بیان تفاوت تجربه عرفانی با وحی می‌پردازد و در تأیید تجربه عرفانی کلماتی از ملاصدرا، علامه حسن‌زاده، سهروردی، [[خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]] و دیگران نقل می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص143-151</ref> «تجربه عرفانى با وحى تفاوت‌هاى اساسى دارد؛ زیرا عرفان و شهود از درون شخص برخاسته است؛ اما وحى از بیرون وجود انسان یعنى از خداوند بر انسان نازل مى‌شود و این دو با هم یکى نیستند. حتى عارفانى مانند ابن عربى تصریح دارند که آنچه ما به دست آورده‌ایم با آنچه پیامبران دارند تفاوت ماهوى دارد.»<ref>همان، ص151</ref>
او تعارض عهدین با مباحث عقلی و علمی و برخی قوانین بشری و همچنین اعتراف به غیر الهی بودن آن را از زمینه‌های پیدایش نظریه تجربه دینی می‌داند و دیدگاه‌های احساس‌گرایانه، ادراک و تجربه حسی، تجربه امر فراحسی و عرفان‌گرایی در تجربه دینی را به شکل مختصر توضیح می‌دهد.<ref>ر.ک: همان، ص136-139</ref> سپس رویکرد قرآن دراین‌باره را می‌نویسد؛ تعبیرهای «اوحینا»، «اصطفینا»، «اجتبینا» و مانند آن در قرآن دلالت بر این مطلب دارند که وحی از جانب خداست، همچنین آیاتی که دلالت دارند که پیامبر(ص) از جانب خودش سخن نگفته مانند «وَ إِنَّك‌ لَتُلَقَّى الْقُرْآنَ‌ مِنْ‌ لَدُنْ‌ حَکيمٍ‌ عَلِيمٍ‌» در آیه 6 سوره نمل و «إِنْ‌ أَتَّبِعُ‌ إِلاّ ما يوحى‌ إِلَی» در آیه 15 سوره یونس و.... او پس از بیان این امر به بیان تفاوت تجربه عرفانی با وحی می‌پردازد و در تأیید تجربه عرفانی کلماتی از ملاصدرا، علامه حسن‌زاده، سهروردی، [[خمینی، سید روح‌الله|امام خمینی]] و دیگران نقل می‌کند.<ref>ر.ک: همان، ص143-151</ref> «تجربه عرفانى با وحى تفاوت‌هاى اساسى دارد؛ زیرا عرفان و شهود از درون شخص برخاسته است؛ اما وحى از بیرون وجود انسان یعنى از خداوند بر انسان نازل مى‌شود و این دو با هم یکى نیستند. حتى عارفانى مانند ابن عربى تصریح دارند که آنچه ما به دست آورده‌ایم با آنچه پیامبران دارند تفاوت ماهوى دارد.»<ref>همان، ص151</ref>


در فصول بعدی به وحی در ادیان یهود و مسیحیت، خطاناپذیری وحی، الهی بودن متن وحی، فترت وحی، و وحدت و تکرار وحی با توجه به نزول قرآن بر هفت حرف مورد بررسی قرار گرفته است.
در فصول بعدی به وحی در ادیان یهود و مسیحیت، خطاناپذیری وحی، الهی بودن متن وحی، فترت وحی، و وحدت و تکرار وحی با توجه به نزول قرآن بر هفت حرف مورد بررسی قرار گرفته است.
۶۱٬۱۸۹

ویرایش