۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ،' به '،') |
جز (جایگزینی متن - ' الدين' به 'الدين') |
||
خط ۸۵: | خط ۸۵: | ||
اين تذكره حاكى از ذوق طبقه حاكم تازه به دوران رسيدهاى است كه از سر تفنن و بىسوادى به معماپردازى روى مىآورد. وجود داستانهاى عجيب و ساختگى و افسانههاى بىبنياد و مضحك مانند: حمام ناصر خسرو كه در آن پيدا نيست...بر ديوار بيست و چهار حلقه دارد، هر حلقه را كه بكشند، درى باز مىشود. و حمام به آن بزرگى با يك جام روشن است و كسى عالم به طريق بناى آن نسيت. نشان مىدهد كه سطح آگاهى و دانش دربار ماوراءالنهر چقدر متنزل و سخيف بوده است، اغلب حكايات مشهور آثار [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و ديگر عرفا به برخى قلندر شكلان روزگار نثارى نسبت داده شده است؛ از جمله داستان آن ديوانه كه شاه به او گفت از من چيزى بخواه ديوانه گفت، به اين مگس دستور ده كه از روى صورتم كنار رود. شاه گفت از عهده من بر نمىآيد. ديوانه خنديد و گفت تو كه امرت بر مگس جارى نيست، چگونه از تو چيزى بخواهم. اين داستان در مثنوىهاى [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] آمده؛ ولى در مذكر احباب به حسامى قلندر از قلندران ناشناخته عصر مؤلف نسبت داده شده است. | اين تذكره حاكى از ذوق طبقه حاكم تازه به دوران رسيدهاى است كه از سر تفنن و بىسوادى به معماپردازى روى مىآورد. وجود داستانهاى عجيب و ساختگى و افسانههاى بىبنياد و مضحك مانند: حمام ناصر خسرو كه در آن پيدا نيست...بر ديوار بيست و چهار حلقه دارد، هر حلقه را كه بكشند، درى باز مىشود. و حمام به آن بزرگى با يك جام روشن است و كسى عالم به طريق بناى آن نسيت. نشان مىدهد كه سطح آگاهى و دانش دربار ماوراءالنهر چقدر متنزل و سخيف بوده است، اغلب حكايات مشهور آثار [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و ديگر عرفا به برخى قلندر شكلان روزگار نثارى نسبت داده شده است؛ از جمله داستان آن ديوانه كه شاه به او گفت از من چيزى بخواه ديوانه گفت، به اين مگس دستور ده كه از روى صورتم كنار رود. شاه گفت از عهده من بر نمىآيد. ديوانه خنديد و گفت تو كه امرت بر مگس جارى نيست، چگونه از تو چيزى بخواهم. اين داستان در مثنوىهاى [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] آمده؛ ولى در مذكر احباب به حسامى قلندر از قلندران ناشناخته عصر مؤلف نسبت داده شده است. | ||
مذكر احباب را بايد تذكره معماسازان ناميد. طرز معماپدرازى در قرن نهم و دهم در اوج رونق بود. در واقع فن معما نوعى تففن و وقتگذرانى است و نه هنر، كه از ويژگىهاى طبقه مرفه حاكم بوده است. فهرست شاعران و عالمان مندرج در مذكر احباب نشان مىدهد كه آنها همگى از بزرگان و نزديكان مراكز قدرت بودهاند. جلسات ادبى كه در خانه | مذكر احباب را بايد تذكره معماسازان ناميد. طرز معماپدرازى در قرن نهم و دهم در اوج رونق بود. در واقع فن معما نوعى تففن و وقتگذرانى است و نه هنر، كه از ويژگىهاى طبقه مرفه حاكم بوده است. فهرست شاعران و عالمان مندرج در مذكر احباب نشان مىدهد كه آنها همگى از بزرگان و نزديكان مراكز قدرت بودهاند. جلسات ادبى كه در خانه كمالالدين مشفقى كتابدار تشكيل مىشده مجمع بزرگان عصر بوده است. طبقه برتر ناحيه ماوراءالنهر ذوقى تفننى داشته است و فضيلت مآبى در آن قلمرو معماسازى و معماخوانى بوده است. | ||
اين ادعا كه چنين ذوقى بر همه آن سرزمين حاكم بوده، اگر درست نيايد، لااقل مىتوان گفت كه ذوق و سليقه مؤلف تذكره مذكر احباب بسيار معماپسند و متفنن بوده است. هر چند او در جاى جاى تذكرهاش مىنويسد كه اهل عصر وى «جهت انشراح قلب به شعر روى آوردهاند»؛ اما از اشعارى كه در تذكرهاش مىآورد، التذاذ عقل بيشتر حاصل مىشود تا انشراح قلب. | اين ادعا كه چنين ذوقى بر همه آن سرزمين حاكم بوده، اگر درست نيايد، لااقل مىتوان گفت كه ذوق و سليقه مؤلف تذكره مذكر احباب بسيار معماپسند و متفنن بوده است. هر چند او در جاى جاى تذكرهاش مىنويسد كه اهل عصر وى «جهت انشراح قلب به شعر روى آوردهاند»؛ اما از اشعارى كه در تذكرهاش مىآورد، التذاذ عقل بيشتر حاصل مىشود تا انشراح قلب. |
ویرایش