۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'ها' به 'ها') |
||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
در ترجمه سعى شده است که حتىالمقدور ضمن حفظ امانت و وفادارى به متن، شیوایى و رسایى فداى امانتدارى نشود و تا حد امکان جمع بین آن دو صورت گیرد. البته مواردى وجود دارد که عبارت عربى حتى براى مصحح نیز قابل فهم نبوده و یا ابهام و غموضى داشته است که دستیابى به مقصود فیلسوف را دشوار مىکرده است. مصحح در موارد بسیارى به این امر اشاره و گاه برداشت خود را نیز در حاشیه ذکر کرده است و مترجم نیز اکثر قریب به اتفاق این موارد را در حاشیه متذکر شده است. بنابراین اگر خواننده در برخى مواضع، فهم مقصود را دشوار بیابد، میتواند احتمال دهد که این امر ناشى از عبارت عربى بوده و انتقال آن به زبان فارسى بهصورت دیگرى میسور نبوده است و البته مراجعه به متن عربى رسائل، میتواند در رفع ابهام تا حدود زیادى مؤثر باشد<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>. | در ترجمه سعى شده است که حتىالمقدور ضمن حفظ امانت و وفادارى به متن، شیوایى و رسایى فداى امانتدارى نشود و تا حد امکان جمع بین آن دو صورت گیرد. البته مواردى وجود دارد که عبارت عربى حتى براى مصحح نیز قابل فهم نبوده و یا ابهام و غموضى داشته است که دستیابى به مقصود فیلسوف را دشوار مىکرده است. مصحح در موارد بسیارى به این امر اشاره و گاه برداشت خود را نیز در حاشیه ذکر کرده است و مترجم نیز اکثر قریب به اتفاق این موارد را در حاشیه متذکر شده است. بنابراین اگر خواننده در برخى مواضع، فهم مقصود را دشوار بیابد، میتواند احتمال دهد که این امر ناشى از عبارت عربى بوده و انتقال آن به زبان فارسى بهصورت دیگرى میسور نبوده است و البته مراجعه به متن عربى رسائل، میتواند در رفع ابهام تا حدود زیادى مؤثر باشد<ref>ر.ک: همان، صفحه نه</ref>. | ||
در این مجموعه، علاوه بر ترجمه متن رسالهها، براى هر رساله مقدمه مستقلى نیز در آغاز نگاشته شده است که مضمون و محتواى آن، عمدتاًً متخذ از مقدمههایى است که مصحح خود بر رسالهها نگاشته است و مترجم کوشیده است تا نکات عمده آنها را بهصورت جمع و تلخیص، در آغاز رساله بیاورد. ضمناً سه مکتوب دیگر از کندى که در مجموعهاى از رسالههاى او آمده است و در مجموعه رسائل کندى به تصحیح ابوریده نیامده، در پایان افزوده شده و منابع اصلى آنها نیز در آغاز هر مکتوب مشخص گردیده است<ref>ر.ک: همان، صفحه نه - ده</ref>؛ از آن | در این مجموعه، علاوه بر ترجمه متن رسالهها، براى هر رساله مقدمه مستقلى نیز در آغاز نگاشته شده است که مضمون و محتواى آن، عمدتاًً متخذ از مقدمههایى است که مصحح خود بر رسالهها نگاشته است و مترجم کوشیده است تا نکات عمده آنها را بهصورت جمع و تلخیص، در آغاز رساله بیاورد. ضمناً سه مکتوب دیگر از کندى که در مجموعهاى از رسالههاى او آمده است و در مجموعه رسائل کندى به تصحیح ابوریده نیامده، در پایان افزوده شده و منابع اصلى آنها نیز در آغاز هر مکتوب مشخص گردیده است<ref>ر.ک: همان، صفحه نه - ده</ref>؛ از آن جملهاند: | ||
# درباره ماهیت خواب و رؤیا: این رساله از مهمترین رسالههاى کندى است که [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] و [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصیبعه]] از آن با عنوان «رسالة في علة النوم و الرؤيا و ما يرمز به النفس» یاد کردهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص159</ref>. | # درباره ماهیت خواب و رؤیا: این رساله از مهمترین رسالههاى کندى است که [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن ندیم]] و [[ابن ابیاصیبعه، احمد بن قاسم|ابن ابىاصیبعه]] از آن با عنوان «رسالة في علة النوم و الرؤيا و ما يرمز به النفس» یاد کردهاند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص159</ref>. | ||
# گفتار کندى به نقل از [[صوان الحكمة و ثلاث رسائل في الأجرام و المحرك الأول و الكمال|صوان الحكمة]]: در آغاز این مکتوب چنین آمده است: «از آن جمله است سخن او: اگر علت اولى – تعالى – بهواسطه فیضش بر ما، با ما مرتبط است و ما با او جز از ناحیه فیضش ارتباط نداریم، تنها به اندازهاى که فیضگیرنده میتواند فیضدهنده را درک کند، میتوانیم او را درک کنیم. پس لازم است که اندازه احاطه او بر خودمان را با اندازه درک خود از او مقایسه نکنیم؛ زیرا او عزیزتر و در فروگرفتن ما شاملتر و شدیدتر است. پس چون چنین است، آنکه گمان کند که علت اولى از جزئیات آگاه نیست، از حق بسیار دور است»<ref>ر.ک: همان، ص207</ref>. | # گفتار کندى به نقل از [[صوان الحكمة و ثلاث رسائل في الأجرام و المحرك الأول و الكمال|صوان الحكمة]]: در آغاز این مکتوب چنین آمده است: «از آن جمله است سخن او: اگر علت اولى – تعالى – بهواسطه فیضش بر ما، با ما مرتبط است و ما با او جز از ناحیه فیضش ارتباط نداریم، تنها به اندازهاى که فیضگیرنده میتواند فیضدهنده را درک کند، میتوانیم او را درک کنیم. پس لازم است که اندازه احاطه او بر خودمان را با اندازه درک خود از او مقایسه نکنیم؛ زیرا او عزیزتر و در فروگرفتن ما شاملتر و شدیدتر است. پس چون چنین است، آنکه گمان کند که علت اولى از جزئیات آگاه نیست، از حق بسیار دور است»<ref>ر.ک: همان، ص207</ref>. |
ویرایش