مجمل فصیحی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' | تعداد جلد =' به '| تعداد جلد =')
بدون خلاصۀ ویرایش
(۱۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[خوافی، احمد بن محمد]] (نويسنده)
[[خوافی، احمد بن محمد]] (نویسنده)


[[ناجی نصرآبادی، محسن]] (محقق)
[[ناجی نصرآبادی، محسن]] (محقق)
خط ۱۶: خط ۱۶:
اساطير
اساطير
| مکان نشر =تهران - ایران
| مکان نشر =تهران - ایران
| سال نشر = 1386 ش
| سال نشر = 1386 ش  


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11182AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11182AUTOMATIONCODE،AUTOMATIONCODE128496AUTOMATIONCODE
| چاپ =1
| چاپ =1
| شابک =964-331-454-5
| شابک =964-331-454-5
| تعداد جلد =3
| تعداد جلد =3
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11182
| کتابخوان همراه نور =11182
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
| پیش از =
| پیش از =
}}
}}


'''كتاب مجمل فصيحى'''، نوشته فصيح احمد بن جلال‌الدين محمد خوافى (متولد 777ق)؛ از جمله كتب تاريخ عمومى است كه در نيمه اول قرن نهم هجرى، به فارسى روان و بى‌تكلف نوشته شده است. در آن عصر مغلق‌نويسى و آوردن مصنوعات ادبى در آثار منثور امرى رايج و حتى افتخارى براى نويسندگان بود، با اين حال فصيح خوافى در اثر خود از اين گونه نوشتن دورى جسته است.
'''كتاب مجمل فصيحى'''، نوشته [[خوافی، احمد بن محمد|فصيح احمد بن جلال‌الدين محمد خوافى]] (متولد 777ق)؛ از جمله كتب تاريخ عمومى است كه در نيمه اول قرن نهم هجرى، به فارسى روان و بى‌تكلف نوشته شده است. در آن عصر مغلق‌نويسى و آوردن مصنوعات ادبى در آثار منثور امرى رايج و حتى افتخارى براى نويسندگان بود، با اين حال فصيح خوافى در اثر خود از اين گونه نوشتن دورى جسته است.


فصيح خوافى تا حدود زيادى گمنام باقى مانده و نام چندانى از او در آثار قرن نهم و بعد و يا در فهرست‌هاى ادبى موجود نيست. فقط در تاريخ حبيب السير ذكرى از مقام‌هاى ديوانى و وزارت او شده است. در دوره معاصر، اول بار علامه محمد قزوينى و دكتر قاسم غنى نام او را در كتاب تاريخ عصر حافظ آورده‌اند. همچنين [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]] نيز از او در كتاب تاريخ ادبيات ايران خويش ستايش كرده بود.
فصيح خوافى تا حدود زيادى گمنام باقى مانده و نام چندانى از او در آثار قرن نهم و بعد و يا در فهرست‌هاى ادبى موجود نيست. فقط در تاريخ حبيب السير ذكرى از مقام‌هاى ديوانى و وزارت او شده است. در دوره معاصر، اول بار [[قزوینی، محمد|علامه محمد قزوينى]] و دكتر [[غنی، قاسم|قاسم غنى]] نام او را در كتاب تاريخ عصر [[حافظ، شمس‌الدین محمد|حافظ]] آورده‌اند. همچنين [[براون، ادوارد گرانویل|ادوارد براون]] نيز از او در كتاب تاريخ ادبيات ايران خويش ستايش كرده بود.


== ساختار ==
== ساختار ==
فصيح سياق، كتاب خود را برمبناى يك مقدّمه و دو مقاله و خاتمه بنا مى‌نهد.
فصيح سياق، كتاب خود را برمبناى يك مقدّمه و دو مقاله و خاتمه بنا مى‌نهد.


اين كتاب به طرز تاريخ سنوى نگاشته شده و وقايع هر سال به ترتيب و توالى آمده و محتوى است، بر ذكر متوفّيات از هر گونه اشخاص كه در آخر هر سال مجموعا ذكر گرديده‌اند و در اين قسمت متوفّيات اين نكته جلب توجّه مى‌كند كه عدد شعرا و ادبا مخصوصا در ولايات ماوراءالنهر و خراسان چقدر زياد و فراوان بوده، به علاوه معلوم مى‌شود كه فصيح خوافى به منابعى فراوان دست داشته، غير از آن چه ساير مورّخان و تذكره‌نويسان نوشته‌اند، ازاين‌رو كتاب او داراى قدر و قيمتى خاص مى‌باشد.
اين كتاب به طرز تاريخ سنوى نگاشته شده و وقايع هر سال به ترتيب و توالى آمده و محتوى است، بر ذكر متوفّيات از هر گونه اشخاص كه در آخر هر سال مجموعا ذكر گرديده‌اند و در اين قسمت متوفّيات اين نكته جلب توجّه مى‌كند كه عدد شعرا و ادبا مخصوصاً در ولايات ماوراءالنهر و خراسان چقدر زياد و فراوان بوده، به علاوه معلوم مى‌شود كه فصيح خوافى به منابعى فراوان دست داشته، غير از آن چه ساير مورّخان و تذكره‌نويسان نوشته‌اند، ازاين‌رو كتاب او داراى قدر و قيمتى خاص مى‌باشد.


== گزارش محتوا ==
== گزارش محتوا ==
بسيارى از نگاشته‌هاى تاريخى اين دوره و پس از آن، با عبارت‌پردازى و آرايه‌هاى ادبى فراوان به ضبط وقايع و حوادث پرداخته‌اند. در اين ميان [[خوافی، احمد بن محمد|فصيح]]، حوادث را در مجمل با كم‌ترين كلمات و به كوتاه‌ترين صورت ممكن، در ضمن وقايع هر سال بيان كرده و از آوردن عبارات منشيانه كه در متون تاريخى اين دوره همچون زبدة التواريخ، مطلع سعدين، فراوان به چشم مى‌خورد، دورى جسته و از به كارگيرى صنايع ادبى و لغات مهجور تا حدّ ممكن ابا داشته است.


نثر كتاب در همه جا ساده و موجز و در برخى موارد همراه با ابيات فارسى و عربى است. [[خوافی، احمد بن محمد|فصيح]] با دقّت قابل توجّه وقايع مربوط به حوادث، وفيات، جنگ‌ها، حوادث ناگوار؛ همچون وبا، طاعون، تولّدها، تاريخ نگارش برخى آثار مكتوب، گورستان‌ها، جاى‌ها و غيره را در اختيار خوانندگان مى‌گذارد، او در مقدّمه در خصوص مجمل چنين مى‌گويد: «و اين مجمل موّرخان و جمعى را كه وقوف بر تاريخ دارند، فايده تمام مى‌دهد، چه هر گاه كه خواهند كه امرى از امور يا خبرى از اخبار معلوم كنند كه در چه زمان و مكان بوده، هر آينه از اين مجمل زودتر بر مقصود ظفر يابند.»


بسيارى از نگاشته‌هاى تاريخى اين دوره و پس از آن، با عبارت‌پردازى و آرايه‌هاى ادبى فراوان به ضبط وقايع و حوادث پرداخته‌اند. در اين ميان فصيح، حوادث را در مجمل با كم‌ترين كلمات و به كوتاه‌ترين صورت ممكن، در ضمن وقايع هر سال بيان كرده و از آوردن عبارات منشيانه كه در متون تاريخى اين دوره همچون زبدة التواريخ، مطلع سعدين، فراوان به چشم مى‌خورد، دورى جسته و از به كارگيرى صنايع ادبى و لغات مهجور تا حدّ ممكن ابا داشته است.
[[خوافی، احمد بن محمد|فصيح]] در هنگامى كه از ايّام نافرجام شكوه دارد و از بى‌وفايى ياران و دوران مى‌رنجد، به نگارش اين اثر اهتمام مى‌ورزد. او پس از عزل از ديوان بايسنغر بهادر خان خانه‌نشين و پس از مرگ بايسنغر در 837 خود را بى‌مونس و يار مى‌بيند و منزوى مى‌شود. در همين هنگام او تصميم مى‌گيرد كه كتابى در حوادث و وقايع از ظهور حضرت آدم تا دورانى كه در آن زندگى مى‌كند، بنويسد.
 
نثر كتاب در همه جا ساده و موجز و در برخى موارد همراه با ابيات فارسى و عربى است. فصيح با دقّت قابل توجّه وقايع مربوط به حوادث، وفيات، جنگ‌ها، حوادث ناگوار؛ همچون وبا، طاعون، تولّدها، تاريخ نگارش برخى آثار مكتوب، گورستان‌ها، جاى‌ها و غيره را در اختيار خوانندگان مى‌گذارد، او در مقدّمه در خصوص مجمل چنين مى‌گويد: «و اين مجمل موّرخان و جمعى را كه وقوف بر تاريخ دارند، فايده تمام مى‌دهد، چه هر گاه كه خواهند كه امرى از امور يا خبرى از اخبار معلوم كنند كه در چه زمان و مكان بوده، هر آينه از اين مجمل زودتر بر مقصود ظفر يابند.»
 
فصيح در هنگامى كه از ايّام نافرجام شكوه دارد و از بى‌وفايى ياران و دوران مى‌رنجد، به نگارش اين اثر اهتمام مى‌ورزد. او پس از عزل از ديوان بايسنغر بهادر خان خانه‌نشين و پس از مرگ بايسنغر در 837 خود را بى‌مونس و يار مى‌بيند و منزوى مى‌شود. در همين هنگام او تصميم مى‌گيرد كه كتابى در حوادث و وقايع از ظهور حضرت آدم تا دورانى كه در آن زندگى مى‌كند، بنويسد.


فصيح در ديباچه، سال آغاز نگارش كتاب را سال پس از مرگ بايسنغر و روى كار آمدن شاهرخ بيان مى‌كند؛ امّا در مقدّمه هر جا ذكرى از تاريخ مى‌شود، از آن تعبير به الى يومنا هذا- كه شهور سنه اثنتين و اربعين و ثمانمائه- مى‌كند. به نظر مى‌رسد كه او در همان اوان پس از فوت بايسنغر، در سال 837 مقدّمات تأليف اين اثر را در چند سال فراهم مى‌آورد و از منابع و مأخذ مختلفى كه در دست داشته، يادداشت بردارى مى‌كند و بالاخره در سال 842 به تدوين اثر مى‌پردازد و اين امر تا اواخر سال 845 كه حوادث كتاب به پايان مى‌رسد، ادامه دارد. وى از منابع خود نامى به ميان نمى‌آورد، چرا كه بر اين باور است كه اين نوع نگارش - مجمل‌نويسى - اگر با ذكر سند همراه شود، از مقصود خود دور خواهد شد.
[[خوافی، احمد بن محمد|فصيح]] در ديباچه، سال آغاز نگارش كتاب را سال پس از مرگ بايسنغر و روى كار آمدن شاهرخ بيان مى‌كند؛ امّا در مقدّمه هر جا ذكرى از تاريخ مى‌شود، از آن تعبير به الى يومنا هذا- كه شهور سنه اثنتين و اربعين و ثمانمائه- مى‌كند. به نظر مى‌رسد كه او در همان اوان پس از فوت بايسنغر، در سال 837 مقدّمات تأليف اين اثر را در چند سال فراهم مى‌آورد و از منابع و مأخذ مختلفى كه در دست داشته، يادداشت بردارى مى‌كند و بالاخره در سال 842 به تدوين اثر مى‌پردازد و اين امر تا اواخر سال 845 كه حوادث كتاب به پايان مى‌رسد، ادامه دارد. وى از منابع خود نامى به ميان نمى‌آورد، چرا كه بر اين باور است كه اين نوع نگارش - مجمل‌نويسى - اگر با ذكر سند همراه شود، از مقصود خود دور خواهد شد.


مقدّمه كتاب، از زمان هبوط آدم صفى تا زمان ولادت حضرت نبى(ص) كه به عام‌الفيل موسوم است.
مقدّمه كتاب، از زمان هبوط آدم صفى تا زمان ولادت حضرت نبى(ص) كه به عام‌الفيل موسوم است.
خط ۸۱: خط ۸۰:
ويژگى‌ها و امتيازات اين اثر به اندازه‌اى است كه ذكر آن فرصت فراوان مى‌طلبد و اطناب كلام را در پى خواهد داشت.
ويژگى‌ها و امتيازات اين اثر به اندازه‌اى است كه ذكر آن فرصت فراوان مى‌طلبد و اطناب كلام را در پى خواهد داشت.


فصيح خوافى، در نگارش مجمل به منابع مورد استفاده خود اشاره‌اى نمى‌كند. اين امر موجب آن مى‌شود كه بسيارى از منابع او ناشناخته بماند.
[[خوافی، احمد بن محمد|فصيح خوافى]]، در نگارش مجمل به منابع مورد استفاده خود اشاره‌اى نمى‌كند. اين امر موجب آن مى‌شود كه بسيارى از منابع او ناشناخته بماند.


فصيح اثر خويش را از منابع تاريخى پيشينيان فراهم آورده و در كتاب قصد ذكر منابع را ندارد؛ امّا در لابه‌لاى كتاب گاهى به برخى از منابع اشاره مى‌كند:
[[خوافی، احمد بن محمد|فصيح]] اثر خويش را از منابع تاريخى پيشينيان فراهم آورده و در كتاب قصد ذكر منابع را ندارد؛ امّا در لابه‌لاى كتاب گاهى به برخى از منابع اشاره مى‌كند:


#ديوان النسب از ابوالقاسم على بن حسن الرضى
#ديوان النسب از ابوالقاسم على بن حسن الرضى
خط ۹۶: خط ۹۵:
#تاريخ المصريين ابن يونس
#تاريخ المصريين ابن يونس
#تاريخ جهانگشاى جوينى
#تاريخ جهانگشاى جوينى
#كارنامه خطيب فوشنجى
#كارنامه خطیب فوشنجى
#تاريخ گزيده حمداللّه مستوفى
#تاريخ گزيده حمداللّه مستوفى


فصيح از اين منابع به طور مستقيم استفاده كرده و در مجمل به آن‌ها اشاره دارد؛ امّا وى در تأليف كتاب از منابع ديگرى نيز بهره جسته كه با بررسى و مطابقت مداخل اهمّ اين منابع عبارتند از:
فصيح از اين منابع به طور مستقيم استفاده كرده و در مجمل به آن‌ها اشاره دارد؛ امّا وى در تأليف كتاب از منابع ديگرى نيز بهره جسته كه با بررسى و مطابقت مداخل اهمّ اين منابع عبارتند از:


تاريخ الامم و الملوك ابى جعفر محمّد بن جرير طبرى، الكامل فى التاريخ [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، تاريخ بيهقى ابوالفضل محمّد بن حسين بيهقى، [[تاریخ نیشابور]] [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]]، تجارب الامم ابن‌مسكويه، تاريخ جهانگشاى عطا ملك جوينى، جامع‌التواريخ رشيدالدّين فضل‌اللّه، ذيل جامع التواريخ [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله|حافظ ابرو]]، تاريخ آل‌مظفّر محمود كتبى، مجمع الانساب محمّد بن على بن محمّد شبانكاره‌اى، المنتظم فى تاريخ الامم و الملوك [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]، شدّ الازار فى حطّ الاوزار عن زوّار المزار معين‌الدّين ابوالقاسم جنيد شيرازى، سمط العلى للحضره العلياء ناصرالدّين منشى کرمانى، طبقات الشافعيّه الكبرى تاج‌الدّين سبک ى، وفيات الاعيان [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]] و...
[[تاريخ الطبري، تاريخ الأمم و الملوك|تاريخ الامم و الملوك ابى جعفر محمّد بن جرير طبرى]]، [[الكامل في التاريخ|الكامل فى التاريخ]] [[ابن اثیر، علی بن محمد|ابن اثير]]، [[تاریخ بیهقی|تاريخ بيهقى]] [[بیهقی، محمد بن حسین|ابوالفضل محمّد بن حسين بيهقى]]، [[تاریخ نیشابور]] [[حاکم نیشابوری، محمد بن عبدالله|حاكم نيشابورى]]، تجارب الامم ابن‌ مسكويه، تاريخ جهانگشاى عطا ملك جوينى، جامع‌التواريخ رشيدالدّين فضل‌اللّه، ذيل جامع التواريخ [[حافظ ابرو، عبدالله بن لطف‌الله|حافظ ابرو]]، تاريخ آل‌مظفّر محمود كتبى، مجمع الانساب محمّد بن على بن محمّد شبانكاره‌اى، المنتظم فى تاريخ الامم و الملوك [[ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی|ابن جوزى]]، شدّ الازار فى حطّ الاوزار عن زوّار المزار معين‌الدّين ابوالقاسم جنيد شيرازى، سمط العلى للحضره العلياء ناصرالدّين منشى کرمانى، طبقات الشافعيّه الكبرى تاج‌الدّين سبکی، وفيات الاعيان [[ابن خلکان، احمد بن محمد|ابن خلّكان]] و...


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==