مجلسی، محمدتقی: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    جز (جایگزینی متن - 'محمد تقى' به 'محمدتقى')
    خط ۳۵: خط ۳۵:




    مرحوم [[قمی، عباس|محدّث قمى]](ره)در کتاب شریف فوائد الرضویة در شرح فضائل و مناقب مرحوم علاّمه [[مجلسی، محمدتقی|محمد تقى مجلسى]] چنین درج کرده:
    مرحوم [[قمی، عباس|محدّث قمى]](ره)در کتاب شریف فوائد الرضویة در شرح فضائل و مناقب مرحوم علاّمه [[مجلسی، محمدتقی|محمدتقى مجلسى]] چنین درج کرده:


    محمد تقى بن المقصود على الملقب بالمجلسی الاول جامع الفنون العقلیة و النقلیة حاوى الفضائل العلمیة و العملیة صاحب النفس القدسیة و السمات الملکیة و المقامات العلیة و المنامات الصادقة الروحانیة و الإلهامات الربانیة ناشر الاخبار الدینیة المؤید بالفیض القدسى والد شیخنا العلامة محمد باقر المجلسی قدس اللّٰه سرّهما و رفع فی الملإ الاعلى ذکرهما.
    محمدتقى بن المقصود على الملقب بالمجلسی الاول جامع الفنون العقلیة و النقلیة حاوى الفضائل العلمیة و العملیة صاحب النفس القدسیة و السمات الملکیة و المقامات العلیة و المنامات الصادقة الروحانیة و الإلهامات الربانیة ناشر الاخبار الدینیة المؤید بالفیض القدسى والد شیخنا العلامة محمد باقر المجلسی قدس اللّٰه سرّهما و رفع فی الملإ الاعلى ذکرهما.


    صاحب حدائق المقربین گفته که ملا محمد تقى تلمیذ ملا عبداللّٰه شوشترى و شیخ بهاء الدین رحمهما اللّٰه بوده و در علم فقه و تفسیر و حدیث و رجال فائق اهل دهر خویش بود و در زهد و تقوى و عبادت و ورع و ترک دنیا تالى تلو استادش ملا عبداللّٰه بوده و پیوسته در ایام حیات خود مشغول به ریاضیات و مجاهدات و تهذیب اخلاق و عبادات و ترویج أحادیث و سعى در حوائج مؤمنین و هدایت خلق بوده و به یمن همتش احادیث اهل‌بیت عصمت علیهم السلام انتشار یافت و بنور هدایتش جمع بسیارى هدایت یافتند.
    صاحب حدائق المقربین گفته که ملا محمدتقى تلمیذ ملا عبداللّٰه شوشترى و شیخ بهاء الدین رحمهما اللّٰه بوده و در علم فقه و تفسیر و حدیث و رجال فائق اهل دهر خویش بود و در زهد و تقوى و عبادت و ورع و ترک دنیا تالى تلو استادش ملا عبداللّٰه بوده و پیوسته در ایام حیات خود مشغول به ریاضیات و مجاهدات و تهذیب اخلاق و عبادات و ترویج أحادیث و سعى در حوائج مؤمنین و هدایت خلق بوده و به یمن همتش احادیث اهل‌بیت عصمت علیهم السلام انتشار یافت و بنور هدایتش جمع بسیارى هدایت یافتند.


    و هم نقل فرموده در بعض تألیفات رائقه خویش که اتفاق افتاد از براى من تشرف به زیارت عتبات عالیات پس زمانى که وارد نجف اشرف شدم زمستان داخل شد پس من عزم کردم که طول زمستان را در نجف بمانم پس مالى را که کرایه کرده بودم رد کردم پس شبى در خواب دیدم حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام را که لطف بسیار با من فرمود و فرمایش کرد که بعد از این در اینجا توقف مکن و برو بشهر خودت اصفهان همانا وجود تو نفعش بیشتر است و نیکوتر و چون من بسیار اشتیاق داشتم در تشرف به آستان مقدس مبالغه کردم در استدعاء از آن حضرت که رخصت توقف دهد قبول نفرمود و فرمود که شاه عباس وفات مى‌کند در این سال و مى‌نشیند شاه صفى به جاى او و حادث مى‌شود در بلاد شما فتنه‌هاى سخت و حق تعالى خواست که تو در مثال این فتنه در اصفهان باشى و بذل کنى طاقت خود را در هدایت خلق
    و هم نقل فرموده در بعض تألیفات رائقه خویش که اتفاق افتاد از براى من تشرف به زیارت عتبات عالیات پس زمانى که وارد نجف اشرف شدم زمستان داخل شد پس من عزم کردم که طول زمستان را در نجف بمانم پس مالى را که کرایه کرده بودم رد کردم پس شبى در خواب دیدم حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام را که لطف بسیار با من فرمود و فرمایش کرد که بعد از این در اینجا توقف مکن و برو بشهر خودت اصفهان همانا وجود تو نفعش بیشتر است و نیکوتر و چون من بسیار اشتیاق داشتم در تشرف به آستان مقدس مبالغه کردم در استدعاء از آن حضرت که رخصت توقف دهد قبول نفرمود و فرمود که شاه عباس وفات مى‌کند در این سال و مى‌نشیند شاه صفى به جاى او و حادث مى‌شود در بلاد شما فتنه‌هاى سخت و حق تعالى خواست که تو در مثال این فتنه در اصفهان باشى و بذل کنى طاقت خود را در هدایت خلق
    خط ۵۹: خط ۵۹:




    اول شیخ مرحوم ما نور اللّٰه مرقده در حکایت 64 نجم ثاقب از شرح من لا یحضره الفقیه ملا محمد تقى مذکور نقل کرده که در ضمن احوال متوکل بن عمیر که راوى صحیفه کامله است فرموده که من در اوایل بلوغ طالب بودم مرضات خداوندى را و ساعى بودم در طلب رضاى او و مرا از ذکر جنابش قرارى نبود تا آن که دیدم در میان بیدارى و خواب که صاحب الزمان صلوات اللّٰه علیه ایستاده در مسجد جامع قدیم که در اصفهان است قریب بدر طنابى است که الآن مدرس من است پس سلام کردم بر آن جناب و قصد کردم که پاى مبارکش را ببوسم پس نگذاشت مرا و گرفت مرا پس بوسیدم دست مبارکش را و پرسیدم از آن جناب مسائلى که مشکل شده بود بر من که یکى از آنها این بود که من وسوسه داشتم در نماز خود و مى‌گفتم که آنها نیست به نحوى که از من خواسته‌اند و من مشغول بودم به قضا و میسر نبود براى من نماز شب و سؤال کردم از شیخ خود شیخ بهائى علیه الرحمة از حکم آن
    اول شیخ مرحوم ما نور اللّٰه مرقده در حکایت 64 نجم ثاقب از شرح من لا یحضره الفقیه ملا محمدتقى مذکور نقل کرده که در ضمن احوال متوکل بن عمیر که راوى صحیفه کامله است فرموده که من در اوایل بلوغ طالب بودم مرضات خداوندى را و ساعى بودم در طلب رضاى او و مرا از ذکر جنابش قرارى نبود تا آن که دیدم در میان بیدارى و خواب که صاحب الزمان صلوات اللّٰه علیه ایستاده در مسجد جامع قدیم که در اصفهان است قریب بدر طنابى است که الآن مدرس من است پس سلام کردم بر آن جناب و قصد کردم که پاى مبارکش را ببوسم پس نگذاشت مرا و گرفت مرا پس بوسیدم دست مبارکش را و پرسیدم از آن جناب مسائلى که مشکل شده بود بر من که یکى از آنها این بود که من وسوسه داشتم در نماز خود و مى‌گفتم که آنها نیست به نحوى که از من خواسته‌اند و من مشغول بودم به قضا و میسر نبود براى من نماز شب و سؤال کردم از شیخ خود شیخ بهائى علیه الرحمة از حکم آن


    پس گفت: به جاى آر یک نماز ظهر و عصر و مغرب بقصد نماز شب و من چنین مى‌کردم
    پس گفت: به جاى آر یک نماز ظهر و عصر و مغرب بقصد نماز شب و من چنین مى‌کردم