لب اللباب في علم الرجال: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'من‌لايحضره‌الفقيه' به 'من‌لايحضره‌الفقيه'
جز (جایگزینی متن - 'محمّدجعفر بن مولى سيف‌الدين استرآبادى' به 'محمّدجعفر بن مولى سيف‌الدين استرآبادى')
جز (جایگزینی متن - 'من‌لايحضره‌الفقيه' به 'من‌لايحضره‌الفقيه')
خط ۶۷: خط ۶۷:
#نويسنده بعد از بحث در مورد نياز به علم رجال و بيان ادله موافقان و مخالفان و نقد آن، چنين تأكيد كرده است: «... فالحاجة إلى علم الرجال في الجملة ثابتة... فلا كلام للطائفة الضالّة الأخباريّة مع السلسلة العليّة العالية الأصوليّة»؛ «يعنى نياز به دانش رجال به‌صورت اجمالى ثابت و قطعى است... پس ديگر طايفه گمراه اخبارى را سخنى با سلسله برتر و عالى اصوليان نيست» <ref>ر.ك: همان، ص56</ref>.
#نويسنده بعد از بحث در مورد نياز به علم رجال و بيان ادله موافقان و مخالفان و نقد آن، چنين تأكيد كرده است: «... فالحاجة إلى علم الرجال في الجملة ثابتة... فلا كلام للطائفة الضالّة الأخباريّة مع السلسلة العليّة العالية الأصوليّة»؛ «يعنى نياز به دانش رجال به‌صورت اجمالى ثابت و قطعى است... پس ديگر طايفه گمراه اخبارى را سخنى با سلسله برتر و عالى اصوليان نيست» <ref>ر.ك: همان، ص56</ref>.
#الفاظ مدح و قدح: بدان كه الفاظ مدح دو قسم است: اوّل: آنچه دلالت مى‌كند بر مدح و حسن روايت به‌صورت مطابقى و حسن راوى به‌صورت التزامى، مانند قول رجاليان: صحيح الحديث. دوم: آنچه برعكس است، چه خودش دلالت كند بر كيفيت نفسانى، مانند قول رجاليان: ثقة في الحديث يا با واسطه دلالت كند، مانند قول آنان: شيخ الإجازة على قول قوي. هريك از اين دو، دو قسم است: اول: آنچه دلالت كند بر مدح بالغ تا حدّ وثاقت و دوم: آنچه دلالت كند بر مدحى كه به حدّ وثاقت نمى‌رسد... <ref>ر.ك: همان، ص107</ref>.
#الفاظ مدح و قدح: بدان كه الفاظ مدح دو قسم است: اوّل: آنچه دلالت مى‌كند بر مدح و حسن روايت به‌صورت مطابقى و حسن راوى به‌صورت التزامى، مانند قول رجاليان: صحيح الحديث. دوم: آنچه برعكس است، چه خودش دلالت كند بر كيفيت نفسانى، مانند قول رجاليان: ثقة في الحديث يا با واسطه دلالت كند، مانند قول آنان: شيخ الإجازة على قول قوي. هريك از اين دو، دو قسم است: اول: آنچه دلالت كند بر مدح بالغ تا حدّ وثاقت و دوم: آنچه دلالت كند بر مدحى كه به حدّ وثاقت نمى‌رسد... <ref>ر.ك: همان، ص107</ref>.
#بدان كه مشايخ دو گونه است: مشايخ راويان و مشايخ رجال. بيان اولى به اين صورت است: قدماى محدّثين ما همان‌طوركه گفته شده، جمع كردند بين آن رواياتى كه به آنان رسيده از امامان اطهار(ع) در چهارصد كتاب كه الأصول الأربعمائة ناميده مى‌شود؛ وليكن چون مُبوّب و مفصّل نبود، بلكه مختلط بود گروهى از دانشمنمدان بعدى متصدى جمع كردن اخبار شدند و هر روايتى را در باب خودش قرار دادند و كتاب‌هايى مفصل، مبوب و منظم تأليف كردند كه شامل اسانيد متصل به ائمه(ع) مى‌شد؛ مانند كافى، من‌لايحضره‌الفقيه، تهذيب، استبصار، مدينة العلم، خصال، امالى و عيون الأخبار. چهار كتاب اول، همان كتاب‌هايى است كه امروزه نيز رايج است... بدان كه شيخ ابوجعفر محمّد بن يعقوب [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، همان‌طوركه ذكر شده، موثق‌ترين مردم در حديث و استوارترين آنان و استاد اصحاب ما شيعيان بود <ref>ر.ك: همان، ص151-152</ref>.
#بدان كه مشايخ دو گونه است: مشايخ راويان و مشايخ رجال. بيان اولى به اين صورت است: قدماى محدّثين ما همان‌طوركه گفته شده، جمع كردند بين آن رواياتى كه به آنان رسيده از امامان اطهار(ع) در چهارصد كتاب كه الأصول الأربعمائة ناميده مى‌شود؛ وليكن چون مُبوّب و مفصّل نبود، بلكه مختلط بود گروهى از دانشمنمدان بعدى متصدى جمع كردن اخبار شدند و هر روايتى را در باب خودش قرار دادند و كتاب‌هايى مفصل، مبوب و منظم تأليف كردند كه شامل اسانيد متصل به ائمه(ع) مى‌شد؛ مانند كافى، [[من‌لايحضره‌الفقيه]]، تهذيب، استبصار، مدينة العلم، خصال، امالى و عيون الأخبار. چهار كتاب اول، همان كتاب‌هايى است كه امروزه نيز رايج است... بدان كه شيخ ابوجعفر محمّد بن يعقوب [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]]، همان‌طوركه ذكر شده، موثق‌ترين مردم در حديث و استوارترين آنان و استاد اصحاب ما شيعيان بود <ref>ر.ك: همان، ص151-152</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش