كنوز العرفان و رموز الايقان (شرح اشعار مشکله مثنوی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '( ' به '(')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:




«كنوز العرفان و رموز الايقان»، به زبان فارسى، نوشته محمد صالح قزوينى، در شرح مثنوى مولوى است. شارح، كوشيده مثنوى را بر اساس خود مثنوى شرح كند و تفسيرات و تأويلات نامعقول و نامربوط عرفانى را در آن راه ندهد. چون شارح، هم يك اديب است و هم يك عارف، شرح وى، يك شرح ادبى است با صبغه‌ى عرفانى.
'''كنوز العرفان و رموز الايقان'''، به زبان فارسى، نوشته محمد صالح قزوينى، در شرح مثنوى مولوى است. شارح، كوشيده مثنوى را بر اساس خود مثنوى شرح كند و تفسيرات و تأويلات نامعقول و نامربوط عرفانى را در آن راه ندهد. چون شارح، هم يك اديب است و هم يك عارف، شرح وى، يك شرح ادبى است با صبغه‌ى عرفانى.


قزوينى، شرح خود را در چهار جلد تدوين كرده كه متأسفانه فقط جلد چهارم آن پيدا شده است و بقيه مجلدات فعلا موجود نيست.
قزوينى، شرح خود را در چهار جلد تدوين كرده كه متأسفانه فقط جلد چهارم آن پيدا شده است و بقيه مجلدات فعلا موجود نيست.
خط ۵۱: خط ۵۱:
پاره‌اى از محسنات اين شرح:
پاره‌اى از محسنات اين شرح:


1. شارح، هر كجا بيتى را نفهميده، با صراحت بدان اعتراف كرده است؛
#شارح، هر كجا بيتى را نفهميده، با صراحت بدان اعتراف كرده است؛
 
#شارح، با همه ارادتى كه به مولانا داشته، در مواردى، از مولانا انتقاد نموده و ايراد گرفته است؛
2. شارح، با همه ارادتى كه به مولانا داشته، در مواردى، از مولانا انتقاد نموده و ايراد گرفته است؛
#شارح، ضمن شرح، عقايد خود را در باب مسائل كلامى نيز مى‌آورد چنان‌كه اين مطلب، در مباحث«حب الوطن من الايمان»، «بهشت و دوزخ»، «الولد سر ابيه»، «نعمت‌هاى بهشت»، «نقد كفر و ايمان» و... مشهود است؛
 
#شارح، به اقتضاى كلام، نكته‌هايى ادبى و اجتماعى را ابراز مى‌دارد كه موجب جذابيت شرح مى‌گردد؛
3. شارح، ضمن شرح، عقايد خود را در باب مسائل كلامى نيز مى‌آورد چنان‌كه اين مطلب، در مباحث«حب الوطن من الايمان»، «بهشت و دوزخ»، «الولد سر ابيه»، «نعمت‌هاى بهشت»، «نقد كفر و ايمان» و... مشهود است؛
#دو بيت در مثنوى اين شرح آمده است كه در مثنوى‌هاى معتبر ديده نمى‌شود و اسلوب و آهنگ و مفاهيم ابيات مى‌رساند كه ابيات، از مولوى است و الحاقى نمى‌باشد؛
 
#شارح، مأخذ يكى از داستان‌هاى مثنوى را داده است كه در كتاب«مآخذ قصص و تمثيلات مثنوى» نيامده است.
4. شارح، به اقتضاى كلام، نكته‌هايى ادبى و اجتماعى را ابراز مى‌دارد كه موجب جذابيت شرح مى‌گردد؛
 
5. دو بيت در مثنوى اين شرح آمده است كه در مثنوى‌هاى معتبر ديده نمى‌شود و اسلوب و آهنگ و مفاهيم ابيات مى‌رساند كه ابيات، از مولوى است و الحاقى نمى‌باشد؛
 
6. شارح، مأخذ يكى از داستان‌هاى مثنوى را داده است كه در كتاب«مآخذ قصص و تمثيلات مثنوى» نيامده است.


شارح، در خطبه جلد 4، كتاب را به نام«كنوز العرفان و رموز اصحاب الايقان» نام‌گذارى كرده و در خطبه جلد 5 به نام«كنوز العرفان و رموز الايقان».
شارح، در خطبه جلد 4، كتاب را به نام«كنوز العرفان و رموز اصحاب الايقان» نام‌گذارى كرده و در خطبه جلد 5 به نام«كنوز العرفان و رموز الايقان».
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش