كنز المسائل في شرح أربع رسائل: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جز (جایگزینی متن - 'ی‎ک' به 'ی‌ک')
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۹: خط ۹:


رساله در اصطلاحات فلسفه  
رساله در اصطلاحات فلسفه  
| پدیدآوران = [[دری، ضیاءالدین]]
| زبان = فارسی  
| زبان = فارسی  
| کد کنگره =‏‏BBR‎‏ ‎‏291‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏4‎‏ک‎‏8‎‏  
| کد کنگره =‏‏BBR‎‏ ‎‏291‎‏ ‎‏/‎‏د‎‏4‎‏ک‎‏8‎‏  
خط ۲۶: خط ۲۷:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =22854
| کتابخانۀ دیجیتال نور =27433
| کتابخوان همراه نور =27433
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۲: خط ۳۴:
}}
}}


'''كنز المسائل في شرح أربع رسائل'''، گردآوری، ترجمه و تألیف چهار رساله توسط ضیاءالدین دری اصفهانی (1293-1375ق) است. این چهار رساله عبارتند از: «شرح فصوص فارابی در حکمت متعالیه»، «رساله در بیان حدوث زلزله و فلسفه آن» و «ترجمه رساله عمر خیام در خصوص خیر و شر» و «رساله در اصطلاحات فلسفه». ضیاءالدین اصفهانی، رساله اول را شرح و ترجمه نموده، رساله سوم را ترجمه و رساله دوم و چهارم را تألیف کرده است.
'''كنز المسائل في شرح أربع رسائل'''، گردآوری، ترجمه و تألیف چهار رساله توسط [[دری، ضیاءالدین|ضیاءالدین دری اصفهانی]] (1293-1375ق) است. این چهار رساله عبارتند از: «شرح فصوص فارابی در حکمت متعالیه»، «رساله در بیان حدوث زلزله و فلسفه آن» و «ترجمه رساله عمر خیام در خصوص خیر و شر» و «رساله در اصطلاحات فلسفه». ضیاءالدین اصفهانی، رساله اول را شرح و ترجمه نموده، رساله سوم را ترجمه و رساله دوم و چهارم را تألیف کرده است.


==ساختار==
==ساختار==
خط ۶۶: خط ۶۸:
این رساله، ترجمه سؤال ابونصر محمد بن عبدالرحیم نسوی و جواب عمر بن ابراهیم خیام توسط ضیاءالدین دری اصفهانی است.
این رساله، ترجمه سؤال ابونصر محمد بن عبدالرحیم نسوی و جواب عمر بن ابراهیم خیام توسط ضیاءالدین دری اصفهانی است.


سؤال مطرح‎شده چنین است که: «این همه شرور و مضاداتی که در این عالم واقع شده و می‌شود آیا ممکن‌الوجودند یا واجب‌الوجود. مسلم است که واجب‌الوجود نیستند؛ زیرا با ادله توحید ثابت و مبرهن شده است که واجب‌الوجود یکی است؛ پس ناچار ممکن‌الوجود می‌باشند و این مسئله هم مسلم است که هیچ ممکن‌الوجودی نمی‌تواند بدون سبب و علتی موجود شود، مگر اینکه به واجب‌الوجود ختم شود؛ بنابراین لازم می‌آید که واجب‌الوجود، علت و سبب پدید آمدن شرور و مضادت و فساد در عالم باشد»<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>.
سؤال مطرح‌شده چنین است که: «این همه شرور و مضاداتی که در این عالم واقع شده و می‌شود آیا ممکن‌الوجودند یا واجب‌الوجود. مسلم است که واجب‌الوجود نیستند؛ زیرا با ادله توحید ثابت و مبرهن شده است که واجب‌الوجود یکی است؛ پس ناچار ممکن‌الوجود می‌باشند و این مسئله هم مسلم است که هیچ ممکن‌الوجودی نمی‌تواند بدون سبب و علتی موجود شود، مگر اینکه به واجب‌الوجود ختم شود؛ بنابراین لازم می‌آید که واجب‌الوجود، علت و سبب پدید آمدن شرور و مضادت و فساد در عالم باشد»<ref>ر.ک: همان، ص76</ref>.


عمر خیام برای پاسخ به این سؤال، سه مقدمه را آورده است، سپس می‌گوید: اکنون‌که این مقدمات را دانستی، پی می‌بری به اینکه اگر تضاد و تنافی در موجودات ممکنه مشاهده شود، به‌واسطه جعل جاعل نیست؛ بلکه به جهت آن است که هرگاه آن موجود یافت شد تضاد بالضروره موجود خواهد شد و چون تضاد موجود شد، عدم بالضروره موجود می‌گردد و وقتی‌که عدم موجود شد بالضروره شر هم موجود می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>.
عمر خیام برای پاسخ به این سؤال، سه مقدمه را آورده است، سپس می‌گوید: اکنون‌که این مقدمات را دانستی، پی می‌بری به اینکه اگر تضاد و تنافی در موجودات ممکنه مشاهده شود، به‌واسطه جعل جاعل نیست؛ بلکه به جهت آن است که هرگاه آن موجود یافت شد تضاد بالضروره موجود خواهد شد و چون تضاد موجود شد، عدم بالضروره موجود می‌گردد و وقتی‌که عدم موجود شد بالضروره شر هم موجود می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص80</ref>.


مترجم بعد از ذکر پاسخ عمر خیام، پاسخ ابن ‎سینا را نیز در این‎باره متذکر می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص82-81</ref>، سپس می‌گوید: این نظام فعلی که در عالم وجود، موجود است، بهترین و کامل‌ترین نظام است؛ برای آنکه اگر کسی بگوید این نظام حسن نیست، در جواب او باید بگوییم: اگر نظامی بهتر و کامل‌تر از این بود آیا خدا می‌دانست و یا نمی‌دانست؟ اگر بگوید نمی‌دانست که قائل به جهل خدا شده است و اگر بگوید می‌دانست، این هم دو صورت دارد: به این صورت که وقتی‌که می‌دانست نظامی احسن از این نظام فعلی است و ایجاد نفرمود، یا می‌توانست و نکرد و یا نمی‌توانست. اگر بگوید می‌توانست و نکرد، بخل در خدا لازم می‌آید و اگر بگوید نمی‌توانست، عجز خدا لازم می‌آید. پس نسبت جهل دادن به خدا در صورت اول و نسبت بخل و عجز در دو فرض اخیر مسلماً کفر است؛ پس هرکس بگوید این نظام و روش در این عالم بد است من آن شخص را به این بیانی که گفتم کافر می‌دانم<ref>ر.ک: همان، ص83</ref>.
مترجم بعد از ذکر پاسخ عمر خیام، پاسخ ابن ‎سینا را نیز در این‌باره متذکر می‌شود<ref>ر.ک: همان، ص82-81</ref>، سپس می‌گوید: این نظام فعلی که در عالم وجود، موجود است، بهترین و کامل‌ترین نظام است؛ برای آنکه اگر کسی بگوید این نظام حسن نیست، در جواب او باید بگوییم: اگر نظامی بهتر و کامل‌تر از این بود آیا خدا می‌دانست و یا نمی‌دانست؟ اگر بگوید نمی‌دانست که قائل به جهل خدا شده است و اگر بگوید می‌دانست، این هم دو صورت دارد: به این صورت که وقتی‌که می‌دانست نظامی احسن از این نظام فعلی است و ایجاد نفرمود، یا می‌توانست و نکرد و یا نمی‌توانست. اگر بگوید می‌توانست و نکرد، بخل در خدا لازم می‌آید و اگر بگوید نمی‌توانست، عجز خدا لازم می‌آید. پس نسبت جهل دادن به خدا در صورت اول و نسبت بخل و عجز در دو فرض اخیر مسلماً کفر است؛ پس هرکس بگوید این نظام و روش در این عالم بد است من آن شخص را به این بیانی که گفتم کافر می‌دانم<ref>ر.ک: همان، ص83</ref>.


===رساله چهارم: رساله در اصطلاحات فلسفه===
===رساله چهارم: رساله در اصطلاحات فلسفه===
خط ۹۲: خط ۹۴:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}




خط ۱۰۴: خط ۱۰۷:
[[رده:عصر صاحب نظران فلسفه قرن چهارم]]
[[رده:عصر صاحب نظران فلسفه قرن چهارم]]


[[رده:فیلسوفان، آ–ی]]
[[رده:کتابهای فیلسوفان، آ–ی]]


[[رده:فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]]
[[رده:فارابی ابونصر محمد بن محمد، 260-339ق]]
[[رده: 25 آبان الی 24 آذر]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش