پرش به محتوا

كتاب الانصاف: تفاوت میان نسخه‌ها

۸۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۷ اوت ۲۰۲۰
جز
جایگزینی متن - 'ثامسطيوس' به 'ثامسطیوس'
جز (جایگزینی متن - '== ساختار == ' به '==ساختار== ')
جز (جایگزینی متن - 'ثامسطيوس' به 'ثامسطیوس')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| عنوان‌های دیگر =
| عنوان‌های دیگر =
| پدیدآوران =  
| پدیدآوران =  
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله]] (نويسنده)
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله]] (نویسنده)
| زبان =عربی
| زبان =عربی
| کد کنگره =
| کد کنگره =
خط ۱۴: خط ۱۴:
| سال نشر = 1978 م
| سال نشر = 1978 م


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE1899AUTOMATIONCODE
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE01899AUTOMATIONCODE
| چاپ =2
| چاپ =2
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =01899
| کتابخوان همراه نور =01899
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۳۷: خط ۳۹:
از جمله مسائل مطرح شده در اين رساله، موضوع قبليّت قوه نسبت به فعل است؛ بوعلى، مى‌گويد: اگر چنين باشد، لازم مى‌آيد كه هويات همگى در زمانى معدوم بوده باشند و آنچه كه مطلقاً بالقوه است معدوم باشد و همواره معدوم بماند...
از جمله مسائل مطرح شده در اين رساله، موضوع قبليّت قوه نسبت به فعل است؛ بوعلى، مى‌گويد: اگر چنين باشد، لازم مى‌آيد كه هويات همگى در زمانى معدوم بوده باشند و آنچه كه مطلقاً بالقوه است معدوم باشد و همواره معدوم بماند...


وى، در مورد افعال واحد من حيث الواحد، بر مبناى قاعده الواحد، مطالبى را بيان نموده است. هم‌چنين در مورد حركت افلاك و ضرورى بودنش؛ به معناى ابتدا و انتها نداشتن، با توجه به فى نفسه بودن وجود جسم و اينكه هر وقت ايجاد شود، واجب است كه در حال حركت باشد و اگر حركتى برايش نباشد، ذاتش باطل خواهد بود و... توضيحات مفصلى داده است.
وى، در مورد افعال واحد من حيث الواحد، بر مبناى قاعده الواحد، مطالبى را بيان نموده است. هم‌چنين در مورد حركت افلاك و ضرورى بودنش؛ به معناى ابتدا و انتها نداشتن، با توجه به فى نفسه بودن وجود جسم و اينكه هر وقت ايجاد شود، واجب است كه در حال حركت باشد و اگر حركتى برایش نباشد، ذاتش باطل خواهد بود و... توضيحات مفصلى داده است.


[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، از ثامسطيوس نقل مى‌كند كه «مبدأ اول، نخست، ذات خود را تعقل مى‌كند، سپس از ذاتش، اشياى ديگر را تعقل مى‌نمايد، پس او عالم عقلى را يك دفعه و بدون نياز به انتقال و تردد از معقول به معقول، تعقل مى‌كند؛ تعقل مبدأ اول اشيا را، از قبيل تعقل امور خارجى نيست، مانند حال ما نسبت به موجودات، بلكه تعقل او اشيا را، فى ذاته مى‌باشد.
[[ابن‌سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]]، از ثامسطیوس نقل مى‌كند كه «مبدأ اول، نخست، ذات خود را تعقل مى‌كند، سپس از ذاتش، اشياى ديگر را تعقل مى‌نمايد، پس او عالم عقلى را يك دفعه و بدون نياز به انتقال و تردد از معقول به معقول، تعقل مى‌كند؛ تعقل مبدأ اول اشيا را، از قبيل تعقل امور خارجى نيست، مانند حال ما نسبت به موجودات، بلكه تعقل او اشيا را، فى ذاته مى‌باشد.


مؤلف، در فصلى ديگر اين بحث را مطرح مى‌كند كه آيا محرك مفارقى كه جسم نيست واحد است يا بيش از واحد؟ بعد، در جواب مى‌گويد: اگر حركات، زياد باشند و محرك واحد، متحرك واحد باشد، پس واجب خواهد بود عدد محركات مفارقه زياد باشد به حسب عدد محركات ازليه... نتيجه‌اى كه از اين كلام به دست مى‌آيد، اين است كه جواهر مفارقه كثيرند.
مؤلف، در فصلى ديگر اين بحث را مطرح مى‌كند كه آيا محرك مفارقى كه جسم نيست واحد است يا بيش از واحد؟ بعد، در جواب مى‌گويد: اگر حركات، زياد باشند و محرك واحد، متحرك واحد باشد، پس واجب خواهد بود عدد محركات مفارقه زياد باشد به حسب عدد محركات ازليه... نتيجه‌اى كه از اين كلام به دست مى‌آيد، اين است كه جواهر مفارقه كثيرند.
خط ۶۶: خط ۶۸:
4- ماهيت نفس و اينكه شيئى عقلى است و مجرد از مادّه كه براى وى صورت شوق به عالم حسى حاصل مى‌گردد و سبب اتصالش به عالم حسى مى‌گردد و...
4- ماهيت نفس و اينكه شيئى عقلى است و مجرد از مادّه كه براى وى صورت شوق به عالم حسى حاصل مى‌گردد و سبب اتصالش به عالم حسى مى‌گردد و...


5- نفس، شىء واحدى است كه داراى قواى متعددى مى‌باشد. نفس پاك و بى‌آلايش، به محض مفارقت از بدن، به جايگاه اصلى خود بازمى‌گردد، اما هر چقدر مشغول امور پست و بى‌ارزش گردد، از آن جايگاه، به همان مقدار، بازمى‌ماند و براى زدودن تعلقات، بعد از مفارقت از بدن، بايد متحمل مرارت‌هاى عديده‌اى بشود.
5- نفس، شىء واحدى است كه داراى قواى متعددى مى‌باشد. نفس پاک و بى‌آلايش، به محض مفارقت از بدن، به جايگاه اصلى خود بازمى‌گردد، اما هر چقدر مشغول امور پست و بى‌ارزش گردد، از آن جايگاه، به همان مقدار، بازمى‌ماند و براى زدودن تعلقات، بعد از مفارقت از بدن، بايد متحمل مرارت‌هاى عديده‌اى بشود.


6- بازگشت نفس، به سوى عالمى است كه از آن عالم آمده است و هر نفسى، براى رسيدن به آن جايگاه، بايد مراحلى را به تناسب علايق غير واقعى خود طى كند...
6- بازگشت نفس، به سوى عالمى است كه از آن عالم آمده است و هر نفسى، براى رسيدن به آن جايگاه، بايد مراحلى را به تناسب علايق غير واقعى خود طى كند...
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش