قائم‌مقامی، عالم‌تاج‌ (فراهانی): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۹: خط ۳۹:
</div>
</div>


'''عالم‌تاج قائم‌مقامی''' (1262-1325ق)، مشهور به ژاله، ادیب و شاعر آرمان‌گرای عصر مشروطه، نـواده میـرزا ابوالقاسـم قـائم‌مقـام فراهـانی و مادر حسین پژمان بختیاری است. نـخستین بـیانیه‌های تـساوی حقـوق زنان و مردان‎ و ابراز‎ نارضایتی‎ از مقام و جایگاه زنان، نخست در شعر ایشان مطـرح‎ شـده است.   
'''عالم‌تاج قائم‌مقامی''' (1262-1325ق)، مشهور به ژاله، ادیب و شاعر آرمان‌گرای عصر مشروطه، نـواده میـرزا ابوالقاسـم قـائم‌مقـام فراهـانی و مادر [[پژمان بختیاری، حسین|حسین پژمان بختیاری]] است. نـخستین بـیانیه‌های تـساوی حقـوق زنان و مردان‎ و ابراز‎ نارضایتی‎ از مقام و جایگاه زنان، نخست در شعر ایشان مطـرح‎ شـده است.   


==زادروز، زادگاه و تبار==
==زادروز، زادگاه و تبار==
خط ۵۰: خط ۵۰:
میرزا فتح‌الله پس از ورود به پایتخت در خانه‌های پدری منزل گرفت و اطلاع یافت که جماعتی از بختیاریان نزدیک او به‎ سر می‌برند. وی با سابقه ذهنی خوشی که از آنان داشت درصدد آشنایی با رئیس ایشان برآمد و به‌زودی او را شناخت... معاشرت او با میرزا فتح‌الله به صمیمیت و اخلاص، و مساعدت‎های ثمربخش او به نزدیکی منتهی گردید تا جایی که دختر وی را خواستار شد. گرچه آن تقاضا نخست با بی‌میلی و سردی تلقی شد، اما سرانجام دختر بینوا وجه‌المصالحه گرفتاری‌های پدر و قربانی سیاست مالی او گردید. ازدواج دختری تحصیل‌کرده با مردی نسبتاً بی‎سواد، و همسری مردی چهل‌واند ساله با دوشیزه‌ای شانزده ساله با وضعی بد آغاز شد و به‌صورتی بدتر پایان پذیرفت<ref>ر.ک: همان، ص6-5</ref>‏.  
میرزا فتح‌الله پس از ورود به پایتخت در خانه‌های پدری منزل گرفت و اطلاع یافت که جماعتی از بختیاریان نزدیک او به‎ سر می‌برند. وی با سابقه ذهنی خوشی که از آنان داشت درصدد آشنایی با رئیس ایشان برآمد و به‌زودی او را شناخت... معاشرت او با میرزا فتح‌الله به صمیمیت و اخلاص، و مساعدت‎های ثمربخش او به نزدیکی منتهی گردید تا جایی که دختر وی را خواستار شد. گرچه آن تقاضا نخست با بی‌میلی و سردی تلقی شد، اما سرانجام دختر بینوا وجه‌المصالحه گرفتاری‌های پدر و قربانی سیاست مالی او گردید. ازدواج دختری تحصیل‌کرده با مردی نسبتاً بی‎سواد، و همسری مردی چهل‌واند ساله با دوشیزه‌ای شانزده ساله با وضعی بد آغاز شد و به‌صورتی بدتر پایان پذیرفت<ref>ر.ک: همان، ص6-5</ref>‏.  


او در هـفده سـالگی، اولین فرزندش‎، حسین پژمان بختیـاری، را بـه دنیـا آورد. در ١٢٨٣ش و پس از به دنیا آوردن دومین فرزنـدش، از همسـر و فرزنـدش جـدا شـد و در زادگاهش فراهان اقامت گزید. فراق از فرزند تأثیر ناخوشایندی‎ بـر‎ روحـیه ژاله گذاشت؛ تـا آنجا که این غـم در شـعر وی نیز بازتاب یافت؛ از آن جمله در بیت زیر می‌گوید:  
او در هـفده سـالگی، اولین فرزندش‎، [[پژمان بختیاری، حسین|حسین پژمان بختیـاری]]، را بـه دنیـا آورد. در ١٢٨٣ش و پس از به دنیا آوردن دومین فرزنـدش، از همسـر و فرزنـدش جـدا شـد و در زادگاهش فراهان اقامت گزید. فراق از فرزند تأثیر ناخوشایندی‎ بـر‎ روحـیه ژاله گذاشت؛ تـا آنجا که این غـم در شـعر وی نیز بازتاب یافت؛ از آن جمله در بیت زیر می‌گوید:  


'''رنجی که من از دوری فرزند کشـم'''
'''رنجی که من از دوری فرزند کشـم'''
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش