۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده') |
جز (جایگزینی متن - 'پاك' به 'پاک') |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
| سال نشر = 1386 ش | | سال نشر = 1386 ش | ||
| کد اتوماسیون = | | کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE03909AUTOMATIONCODE | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| شابک =978-964-540-006-04 | | شابک =978-964-540-006-04 | ||
خط ۳۹: | خط ۳۹: | ||
#تاريخ، بسيارى از زائران مرقد پيامبر را مىشناسد كه در مزار و مرقد پيامبر به پيشگاه خداوند توبه و التجا كردهاند و رضاى الهى را كسب نمودهاند و يا حتى شفا گرفته و درمان يافتهاند. علماى اهل سنت نقل كردهاند كه: «ابن منكدر» از بزرگان تابعين (متوفى 130ق) با اصحابش در مجلسى كه مىنشست و تشنگى شديدى بر او عارض مىشد، برخاسته و صورت بر قبر پيامبر مىنهاد و برمىگشت. وقتى مورد سؤال قرار مىگرفت، مىگفت: حالت خطرناكى به من دست مىدهد كه در اين حالت، بهوسيله قبر پيامبر شفا مىطلبم. | #تاريخ، بسيارى از زائران مرقد پيامبر را مىشناسد كه در مزار و مرقد پيامبر به پيشگاه خداوند توبه و التجا كردهاند و رضاى الهى را كسب نمودهاند و يا حتى شفا گرفته و درمان يافتهاند. علماى اهل سنت نقل كردهاند كه: «ابن منكدر» از بزرگان تابعين (متوفى 130ق) با اصحابش در مجلسى كه مىنشست و تشنگى شديدى بر او عارض مىشد، برخاسته و صورت بر قبر پيامبر مىنهاد و برمىگشت. وقتى مورد سؤال قرار مىگرفت، مىگفت: حالت خطرناكى به من دست مىدهد كه در اين حالت، بهوسيله قبر پيامبر شفا مىطلبم. | ||
#:و نيز به محلّى در صحن مسجد مىآمد و در آنجا خود را به خاک مىافكند. وقتى علت را مىپرسيدند، مىگفت: در خواب، پيامبر را در اين مكان ديدم. وقتى پيراهن يوسف، چشم نابيناى يعقوبِ فراقكشيده و هجرانديده را بينا مىكند، مرقد رسولالله نمىتواند كرامت نشان دهد؟! وقتى بنا به روايات، غبار مدينه، شفا بخش جذام باشد، تربت پيامبر و امام حسين و قبر امام رضا شفا نمىدهد؟!..<ref>ر.ک: متن كتاب، ص37</ref> | #:و نيز به محلّى در صحن مسجد مىآمد و در آنجا خود را به خاک مىافكند. وقتى علت را مىپرسيدند، مىگفت: در خواب، پيامبر را در اين مكان ديدم. وقتى پيراهن يوسف، چشم نابيناى يعقوبِ فراقكشيده و هجرانديده را بينا مىكند، مرقد رسولالله نمىتواند كرامت نشان دهد؟! وقتى بنا به روايات، غبار مدينه، شفا بخش جذام باشد، تربت پيامبر و امام حسين و قبر امام رضا شفا نمىدهد؟!..<ref>ر.ک: متن كتاب، ص37</ref> | ||
#«دعبل خزاعى»، شاعر متعهد شيعه كه در زمان [[امام رضا(ع)]] مىزيست، هنر خويش را در راه احياى حق آل محمد و ذكر و ياد شهداى عترت پيامبر و بيان فضايل «اهلبيت» قرار داده بود و نزد ائمه شيعه، منزلتى داشت. روزى در «مرو»، به حضور حضرت رضا(ع) رسيد و عرض كرد: اى فرزند پيامبر! درباره شما قصيدهاى سرودهام و عهد كردهام كه قبل از شما آن را براى كسى نخوانم. حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند و او هم خواند. قصيده بلند و بالاى دعبل، كه به «قصيده تائيّه» يا «مدارس آيات» معروف است، از پرمحتواترين قصايدى است كه در بيان حق و فضايل اين دودمان | #«دعبل خزاعى»، شاعر متعهد شيعه كه در زمان [[امام رضا(ع)]] مىزيست، هنر خويش را در راه احياى حق آل محمد و ذكر و ياد شهداى عترت پيامبر و بيان فضايل «اهلبيت» قرار داده بود و نزد ائمه شيعه، منزلتى داشت. روزى در «مرو»، به حضور حضرت رضا(ع) رسيد و عرض كرد: اى فرزند پيامبر! درباره شما قصيدهاى سرودهام و عهد كردهام كه قبل از شما آن را براى كسى نخوانم. حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند و او هم خواند. قصيده بلند و بالاى دعبل، كه به «قصيده تائيّه» يا «مدارس آيات» معروف است، از پرمحتواترين قصايدى است كه در بيان حق و فضايل اين دودمان پاک و يادآورى از «شهداى آل محمد» مىباشد... | ||
#:در اين اشعار، شاعر ياد از قبرهايى مىكند كه از اين دودمان، در سرزمين كوفه، مدينه، مكه، فخّ، جوزجان، بغداد، طوس، كربلا... قرار دارد و از شهدايى چون شهيد فخّ، يحيى بن زيد، ابراهيم بن عبدالله، موسى بن جعفر و شهداى كربلا... ياد مىكند.... | #:در اين اشعار، شاعر ياد از قبرهايى مىكند كه از اين دودمان، در سرزمين كوفه، مدينه، مكه، فخّ، جوزجان، بغداد، طوس، كربلا... قرار دارد و از شهدايى چون شهيد فخّ، يحيى بن زيد، ابراهيم بن عبدالله، موسى بن جعفر و شهداى كربلا... ياد مىكند.... | ||
#:نقل شده است كه وقتى دعبل، در شمارش اين زمينهاى نورانى و مرقدهاى | #:نقل شده است كه وقتى دعبل، در شمارش اين زمينهاى نورانى و مرقدهاى پاک، به آن جانِ مطهر و ارزشمندى كه در بغداد مدفون است رسيد (يعنى امام كاظم(ع))، حضرت رضا(ع) فرمود كه اين را هم اضافه كند: «و قبرٌ بطوسٍ يا لها من مصيبة»، كه يادى بود از قبرى مصيبتبار و اندوهآور كه در خاکِ «طوس» است. دعبل پرسيد: اين قبر، قبر كيست كه در طوس است؟ امام(ع) فرمود: قبر من است. روزها و شبهايى چند نمىگذرد، مگر اينكه طوس، محلّ رفت و آمد شیعیان و زائران من مىگردد. هركس مرا در غربتم در سرزمين طوس زيارت كند، با من خواهد بود و گناهش در قيامت بخشوده خواهد شد. آنگاه امام(ع) برخاست و «صله» و هديههايى بهعنوانِ تقدير، به دعبل عطا كرد<ref>ر.ک: همان، ص80-82</ref> | ||
#علاوه بر پاداش زيادتر و تأكيد بيشتر نسبت به زيارت قبر حسين بن على(ع)، از نظر مناسبتهاى زمانى هم آن فوقالعادگى، كاملا محسوس است... ائمه هم نسبت به زيارت او - از دور يا نزدیک - اينگونه اصرار و تأكيد داشتهاند... اين همه تأكيد براى چيست؟ مىتوان گفت براى اين است كه عاشوراى حسين و حادثه كربلا، «سمبل» است. همچنانكه مخالفت و دشمنى دشمنان هم، بيش از همه، با نام و ياد و مزار مظلوم كربلا بوده است؛ چراكه كربلا در نظرشان سمبل مقاومت بوده است... | #علاوه بر پاداش زيادتر و تأكيد بيشتر نسبت به زيارت قبر حسين بن على(ع)، از نظر مناسبتهاى زمانى هم آن فوقالعادگى، كاملا محسوس است... ائمه هم نسبت به زيارت او - از دور يا نزدیک - اينگونه اصرار و تأكيد داشتهاند... اين همه تأكيد براى چيست؟ مىتوان گفت براى اين است كه عاشوراى حسين و حادثه كربلا، «سمبل» است. همچنانكه مخالفت و دشمنى دشمنان هم، بيش از همه، با نام و ياد و مزار مظلوم كربلا بوده است؛ چراكه كربلا در نظرشان سمبل مقاومت بوده است... | ||
#:تشويق مؤكّد به زيارت كربلا، در جهت خنثى كردن و محو نمودن هرچه بيشتر آن ضايعات و سموم بود. كربلا، از يكسو، سمبل مظلوميت آن پيشوايان عدل بود و از سويى، مظهر دفاعِ بزرگ آل على و عترت پيامبر، از اسلام و قرآن، حتى به قيمت جانهاى عزيز و گرانقدر و قتل عامهاى شگفت و هولناك... خداوند اگر براى زيارت كربلاى حسين، پاداش هزار حج و عمره مىدهد، چون حج هم به بركت عاشورا باقى مانده است، حج را هم حسين زنده كرد. حيات اسلام در سايه خون | #:تشويق مؤكّد به زيارت كربلا، در جهت خنثى كردن و محو نمودن هرچه بيشتر آن ضايعات و سموم بود. كربلا، از يكسو، سمبل مظلوميت آن پيشوايان عدل بود و از سويى، مظهر دفاعِ بزرگ آل على و عترت پيامبر، از اسلام و قرآن، حتى به قيمت جانهاى عزيز و گرانقدر و قتل عامهاى شگفت و هولناك... خداوند اگر براى زيارت كربلاى حسين، پاداش هزار حج و عمره مىدهد، چون حج هم به بركت عاشورا باقى مانده است، حج را هم حسين زنده كرد. حيات اسلام در سايه خون پاکِ شهيدان كربلا بود. اگر نامى و سخنى از پيامبر و كعبه و قبله و وحى و دين و قرآن مانده است، به بركت وجود حسين و خون و شهادتِ اوست<ref>همان، ص211-212</ref> | ||
#خواندن زيارت مأثور: تأكيد بر آن است كه در زيارتها، بيشتر از متون زيارتى نقلشده از ائمه معصومين(ع) استفاده شود كه به آنگونه دعاها و زيارتهاى مستند، «مأثوره» گفته مىشود. زيارت عاشورا، زيارت اربعين، زيارت جامعه كبيره، زيارت امين الله، زيارت حضرت معصومه(س) و بسيارى از زيارتنامهها از ائمه اطهار نقل شده است و كلام امام است. خواندن اينها بهتر از متون زيارتى ديگر است؛ مضامينى هم كه در اينگونه زيارتنامههاست، متعالىتر است و از زبان اولياى الهى تراويده است... گاهى اين آموزهها بسيار كوتاه است، ولى رجحان آن به اين است كه از امام نقل شده است؛ مثلاًيونس بن ظبيان از [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] مىپرسد: يا ابن رسولالله، من بسيار به ياد حسين بن على(ع) مىافتم؛ در آن لحظه چه بگويم؟ فرمود: هنگام ياد از او سه بار بگو: «صَلّى الله عليكَ يا أَباعَبْدِالله»، كه سلام تو از دور يا نزدیک به او مىرسد<ref>همان، ص351</ref> | #خواندن زيارت مأثور: تأكيد بر آن است كه در زيارتها، بيشتر از متون زيارتى نقلشده از ائمه معصومين(ع) استفاده شود كه به آنگونه دعاها و زيارتهاى مستند، «مأثوره» گفته مىشود. زيارت عاشورا، زيارت اربعين، زيارت جامعه كبيره، زيارت امين الله، زيارت حضرت معصومه(س) و بسيارى از زيارتنامهها از ائمه اطهار نقل شده است و كلام امام است. خواندن اينها بهتر از متون زيارتى ديگر است؛ مضامينى هم كه در اينگونه زيارتنامههاست، متعالىتر است و از زبان اولياى الهى تراويده است... گاهى اين آموزهها بسيار كوتاه است، ولى رجحان آن به اين است كه از امام نقل شده است؛ مثلاًيونس بن ظبيان از [[امام جعفر صادق(ع)|حضرت صادق(ع)]] مىپرسد: يا ابن رسولالله، من بسيار به ياد حسين بن على(ع) مىافتم؛ در آن لحظه چه بگويم؟ فرمود: هنگام ياد از او سه بار بگو: «صَلّى الله عليكَ يا أَباعَبْدِالله»، كه سلام تو از دور يا نزدیک به او مىرسد<ref>همان، ص351</ref> | ||
ویرایش