فرهنگ زیارت: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' (ع) ' به '(ع)'
جز (جایگزینی متن - ' (س)' به '(س)')
جز (جایگزینی متن - ' (ع) ' به '(ع)')
خط ۵۸: خط ۵۸:
#تاريخ، بسيارى از زائران مرقد پيامبر را مى‌شناسد كه در مزار و مرقد پيامبر به پيشگاه خداوند توبه و التجا كرده‌اند و رضاى الهى را كسب نموده‌اند و يا حتى شفا گرفته و درمان يافته‌اند. علماى اهل سنت نقل كرده‌اند كه: «ابن منكدر» از بزرگان تابعين (متوفى 130ق) با اصحابش در مجلسى كه مى‌نشست و تشنگى شديدى بر او عارض مى‌شد، برخاسته و صورت بر قبر پيامبر مى‌نهاد و برمى‌گشت. وقتى مورد سؤال قرار مى‌گرفت، مى‌گفت: حالت خطرناكى به من دست مى‌دهد كه در اين حالت، به‌وسيله قبر پيامبر شفا مى‌طلبم.
#تاريخ، بسيارى از زائران مرقد پيامبر را مى‌شناسد كه در مزار و مرقد پيامبر به پيشگاه خداوند توبه و التجا كرده‌اند و رضاى الهى را كسب نموده‌اند و يا حتى شفا گرفته و درمان يافته‌اند. علماى اهل سنت نقل كرده‌اند كه: «ابن منكدر» از بزرگان تابعين (متوفى 130ق) با اصحابش در مجلسى كه مى‌نشست و تشنگى شديدى بر او عارض مى‌شد، برخاسته و صورت بر قبر پيامبر مى‌نهاد و برمى‌گشت. وقتى مورد سؤال قرار مى‌گرفت، مى‌گفت: حالت خطرناكى به من دست مى‌دهد كه در اين حالت، به‌وسيله قبر پيامبر شفا مى‌طلبم.
#:و نيز به محلّى در صحن مسجد مى‌آمد و در آنجا خود را به خاك مى‌افكند. وقتى علت را مى‌پرسيدند، مى‌گفت: در خواب، پيامبر را در اين مكان ديدم. وقتى پيراهن يوسف، چشم نابيناى يعقوبِ فراق‌كشيده و هجران‌ديده را بينا مى‌كند، مرقد رسول‌الله نمى‌تواند كرامت نشان دهد؟! وقتى بنا به روايات، غبار مدينه، شفا بخش جذام باشد، تربت پيامبر و امام حسين و قبر امام رضا شفا نمى‌دهد؟!...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص37</ref>
#:و نيز به محلّى در صحن مسجد مى‌آمد و در آنجا خود را به خاك مى‌افكند. وقتى علت را مى‌پرسيدند، مى‌گفت: در خواب، پيامبر را در اين مكان ديدم. وقتى پيراهن يوسف، چشم نابيناى يعقوبِ فراق‌كشيده و هجران‌ديده را بينا مى‌كند، مرقد رسول‌الله نمى‌تواند كرامت نشان دهد؟! وقتى بنا به روايات، غبار مدينه، شفا بخش جذام باشد، تربت پيامبر و امام حسين و قبر امام رضا شفا نمى‌دهد؟!...<ref>ر.ك: متن كتاب، ص37</ref>
#«دعبل خزاعى»، شاعر متعهد شيعه كه در زمان امام رضا (ع) مى‌زيست، هنر خويش را در راه احياى حق آل محمد و ذكر و ياد شهداى عترت پيامبر و بيان فضايل «اهل‌بيت» قرار داده بود و نزد ائمه شيعه، منزلتى داشت. روزى در «مرو»، به حضور حضرت رضا (ع) رسيد و عرض كرد: اى فرزند پيامبر! درباره شما قصيده‌اى سروده‌ام و عهد كرده‌ام كه قبل از شما آن را براى كسى نخوانم. حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند و او هم خواند. قصيده بلند و بالاى دعبل، كه به «قصيده تائيّه» يا «مدارس آيات» معروف است، از پرمحتواترين قصايدى است كه در بيان حق و فضايل اين دودمان پاك و يادآورى از «شهداى آل محمد» مى‌باشد...
#«دعبل خزاعى»، شاعر متعهد شيعه كه در زمان امام رضا(ع)مى‌زيست، هنر خويش را در راه احياى حق آل محمد و ذكر و ياد شهداى عترت پيامبر و بيان فضايل «اهل‌بيت» قرار داده بود و نزد ائمه شيعه، منزلتى داشت. روزى در «مرو»، به حضور حضرت رضا(ع)رسيد و عرض كرد: اى فرزند پيامبر! درباره شما قصيده‌اى سروده‌ام و عهد كرده‌ام كه قبل از شما آن را براى كسى نخوانم. حضرت اجازه فرمود تا دعبل شعرش را بخواند و او هم خواند. قصيده بلند و بالاى دعبل، كه به «قصيده تائيّه» يا «مدارس آيات» معروف است، از پرمحتواترين قصايدى است كه در بيان حق و فضايل اين دودمان پاك و يادآورى از «شهداى آل محمد» مى‌باشد...
#:در اين اشعار، شاعر ياد از قبرهايى مى‌كند كه از اين دودمان، در سرزمين كوفه، مدينه، مكه، فخّ، جوزجان، بغداد، طوس، كربلا... قرار دارد و از شهدايى چون شهيد فخّ، يحيى بن زيد، ابراهيم بن عبدالله، موسى بن جعفر و شهداى كربلا... ياد مى‌كند....
#:در اين اشعار، شاعر ياد از قبرهايى مى‌كند كه از اين دودمان، در سرزمين كوفه، مدينه، مكه، فخّ، جوزجان، بغداد، طوس، كربلا... قرار دارد و از شهدايى چون شهيد فخّ، يحيى بن زيد، ابراهيم بن عبدالله، موسى بن جعفر و شهداى كربلا... ياد مى‌كند....
#:نقل شده است كه وقتى دعبل، در شمارش اين زمين‌هاى نورانى و مرقدهاى پاك، به آن جانِ مطهر و ارزشمندى كه در بغداد مدفون است رسيد (يعنى امام كاظم(ع))، حضرت رضا (ع) فرمود كه اين را هم اضافه كند: «و قبرٌ بطوسٍ يا لها من مصيبة»، كه يادى بود از قبرى مصيبت‌بار و اندوه‌آور كه در خاكِ «طوس» است. دعبل پرسيد: اين قبر، قبر كيست كه در طوس است؟ امام(ع) فرمود: قبر من است. روزها و شب‌هايى چند نمى‌گذرد، مگر اينكه طوس، محلّ رفت و آمد شيعيان و زائران من مى‌گردد. هركس مرا در غربتم در سرزمين طوس زيارت كند، با من خواهد بود و گناهش در قيامت بخشوده خواهد شد. آنگاه امام(ع) برخاست و «صله» و هديه‌هايى به‌عنوانِ تقدير، به دعبل عطا كرد<ref>ر.ك: همان، ص80-82</ref>
#:نقل شده است كه وقتى دعبل، در شمارش اين زمين‌هاى نورانى و مرقدهاى پاك، به آن جانِ مطهر و ارزشمندى كه در بغداد مدفون است رسيد (يعنى امام كاظم(ع))، حضرت رضا(ع)فرمود كه اين را هم اضافه كند: «و قبرٌ بطوسٍ يا لها من مصيبة»، كه يادى بود از قبرى مصيبت‌بار و اندوه‌آور كه در خاكِ «طوس» است. دعبل پرسيد: اين قبر، قبر كيست كه در طوس است؟ امام(ع) فرمود: قبر من است. روزها و شب‌هايى چند نمى‌گذرد، مگر اينكه طوس، محلّ رفت و آمد شيعيان و زائران من مى‌گردد. هركس مرا در غربتم در سرزمين طوس زيارت كند، با من خواهد بود و گناهش در قيامت بخشوده خواهد شد. آنگاه امام(ع) برخاست و «صله» و هديه‌هايى به‌عنوانِ تقدير، به دعبل عطا كرد<ref>ر.ك: همان، ص80-82</ref>
#علاوه بر پاداش زيادتر و تأكيد بيشتر نسبت به زيارت قبر حسين بن على(ع)، از نظر مناسبت‌هاى زمانى هم آن فوق‌العادگى، كاملا محسوس است... ائمه هم نسبت به زيارت او - از دور يا نزديك - اين‌گونه اصرار و تأكيد داشته‌اند... اين همه تأكيد براى چيست؟ مى‌توان گفت براى اين است كه عاشوراى حسين و حادثه كربلا، «سمبل» است. همچنان‌كه مخالفت و دشمنى دشمنان هم، بيش از همه، با نام و ياد و مزار مظلوم كربلا بوده است؛ چراكه كربلا در نظرشان سمبل مقاومت بوده است...
#علاوه بر پاداش زيادتر و تأكيد بيشتر نسبت به زيارت قبر حسين بن على(ع)، از نظر مناسبت‌هاى زمانى هم آن فوق‌العادگى، كاملا محسوس است... ائمه هم نسبت به زيارت او - از دور يا نزديك - اين‌گونه اصرار و تأكيد داشته‌اند... اين همه تأكيد براى چيست؟ مى‌توان گفت براى اين است كه عاشوراى حسين و حادثه كربلا، «سمبل» است. همچنان‌كه مخالفت و دشمنى دشمنان هم، بيش از همه، با نام و ياد و مزار مظلوم كربلا بوده است؛ چراكه كربلا در نظرشان سمبل مقاومت بوده است...
#:تشويق مؤكّد به زيارت كربلا، در جهت خنثى كردن و محو نمودن هرچه بيشتر آن ضايعات و سموم بود. كربلا، از يك‌سو، سمبل مظلوميت آن پيشوايان عدل بود و از سويى، مظهر دفاعِ بزرگ آل على و عترت پيامبر، از اسلام و قرآن، حتى به قيمت جان‌هاى عزيز و گران‌قدر و قتل عام‌هاى شگفت و هولناك... خداوند اگر براى زيارت كربلاى حسين، پاداش هزار حج و عمره مى‌دهد، چون حج هم به بركت عاشورا باقى مانده است، حج را هم حسين زنده كرد. حيات اسلام در سايه خون پاكِ شهيدان كربلا بود. اگر نامى و سخنى از پيامبر و كعبه و قبله و وحى و دين و قرآن مانده است، به بركت وجود حسين و خون و شهادتِ اوست<ref>همان، ص211-212</ref>
#:تشويق مؤكّد به زيارت كربلا، در جهت خنثى كردن و محو نمودن هرچه بيشتر آن ضايعات و سموم بود. كربلا، از يك‌سو، سمبل مظلوميت آن پيشوايان عدل بود و از سويى، مظهر دفاعِ بزرگ آل على و عترت پيامبر، از اسلام و قرآن، حتى به قيمت جان‌هاى عزيز و گران‌قدر و قتل عام‌هاى شگفت و هولناك... خداوند اگر براى زيارت كربلاى حسين، پاداش هزار حج و عمره مى‌دهد، چون حج هم به بركت عاشورا باقى مانده است، حج را هم حسين زنده كرد. حيات اسلام در سايه خون پاكِ شهيدان كربلا بود. اگر نامى و سخنى از پيامبر و كعبه و قبله و وحى و دين و قرآن مانده است، به بركت وجود حسين و خون و شهادتِ اوست<ref>همان، ص211-212</ref>
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش