پرش به محتوا

غرر الحكم و درر الكلم: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ت ها ' به 'ت‌ها '
جز (جایگزینی متن - 'می شد' به 'می‌شد')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز (جایگزینی متن - 'ت ها ' به 'ت‌ها ')
(۴ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۳۸: خط ۳۸:


==انگیزه تألیف==
==انگیزه تألیف==
مؤلف، در آغاز کتاب، انگیزه خود را از گردآوری آن، چنین بیان می دارد:
مؤلف، در آغاز کتاب، انگیزه خود را از گردآوری آن، چنین بیان می‌دارد:


«... آن چه مرا بر گردآوری این احادیث و قلمداد کردنِ این کتاب برانگیخت، همانا چیزی بود که ابوعثمان جاحظ را دلشاد ساخته بود... و آن چیز، صد کلمه از کلماتی بود که دربردارنده انواع سودها و بخشاینده لذت ها به گوش ها بود، و آن کلمات را جاحظ از کلمات امیرالمؤمنین گرد آورده بود. من، همین که آن را از جاحظ دیدم، خندیدم و پیش خود گفتم، عجبا! پناه بر خدا از این مرد! با این که او علامه زمان و یگانه در میان همگان است، با آن سابقه علمی و اوج بلندش در دانش و چیزفهمی و نزدیکی اش با صدرِ اول و زمان علی بن ابی طالب و ضرب المثل بودنش در فضل به سهمی بیش‌تر و حظ و بهره وافرتر، چه شده است که از ماهِ تمام روشن، چشم پوشیده، از بسیار به کم ساخته است؟ چرا چنین کرده است؟ مگر این جزئی از کل، و اندکی از بسیار، و قطره ای از باران بی شمار بیش‌تر است؟ آن گاه من با همه گرفتاری خاطر، و کوتاهی از رتبه اهل کمال، در حالی که به عجز و ناتوانی از دریافتِ آن چه فضلای صدر اول خواسته و در آن راه قدم نهاده‌اند و کوتاه دستی خویش را از گردیدن در میدانِشان و کم وزنی خود را در میزانشان می دانم و اعتراف دارم، با این حال همت گماشتم تا آن جا که تیررس فکر و مطمح نظر من است، از سخنان آن حضرت گرد آورم و برخی از حکمت ها و اندکی از بسیار را که سخنوران و حکیمان از آوردنِ مانندش ناامیدند، گرد آوردم... آن حضرت(ع) از چشمه سار گوارای نبوی آشامیده و علم و دانش الهی، هر دو پهلوی او را پر کرده است؛ چنان که او خود - که سخنش حق و کلامش درست است - فرموده: «بدانید میان دو پهلوی من، علم فراوانی انباشته شده است؛ چه می‌شد اگر بردارنده و نگهدارنده ای پیدا می کردم....»<ref>مقدمه کتاب، ص13-14؛ انصاری قمی، ج12، ص247-248</ref>.
«... آن چه مرا بر گردآوری این احادیث و قلمداد کردنِ این کتاب برانگیخت، همانا چیزی بود که ابوعثمان جاحظ را دلشاد ساخته بود... و آن چیز، صد کلمه از کلماتی بود که دربردارنده انواع سودها و بخشاینده لذت‌ها به گوش‌ها بود، و آن کلمات را جاحظ از کلمات امیرالمؤمنین گرد آورده بود. من، همین که آن را از جاحظ دیدم، خندیدم و پیش خود گفتم، عجبا! پناه بر خدا از این مرد! با این که او علامه زمان و یگانه در میان همگان است، با آن سابقه علمی و اوج بلندش در دانش و چیزفهمی و نزدیکی اش با صدرِ اول و زمان علی بن ابی طالب و ضرب المثل بودنش در فضل به سهمی بیش‌تر و حظ و بهره وافرتر، چه شده است که از ماهِ تمام روشن، چشم پوشیده، از بسیار به کم ساخته است؟ چرا چنین کرده است؟ مگر این جزئی از کل، و اندکی از بسیار، و قطره‌ای از باران بی شمار بیش‌تر است؟ آن گاه من با همه گرفتاری خاطر، و کوتاهی از رتبه اهل کمال، در حالی که به عجز و ناتوانی از دریافتِ آن چه فضلای صدر اول خواسته و در آن راه قدم نهاده‌اند و کوتاه دستی خویش را از گردیدن در میدانِشان و کم وزنی خود را در میزانشان می دانم و اعتراف دارم، با این حال همت گماشتم تا آن جا که تیررس فکر و مطمح نظر من است، از سخنان آن حضرت گرد آورم و برخی از حکمت‌ها و اندکی از بسیار را که سخنوران و حکیمان از آوردنِ مانندش ناامیدند، گرد آوردم... آن حضرت(ع) از چشمه سار گوارای نبوی آشامیده و علم و دانش الهی، هر دو پهلوی او را پر کرده است؛ چنان که او خود - که سخنش حق و کلامش درست است - فرموده: «بدانید میان دو پهلوی من، علم فراوانی انباشته شده است؛ چه می‌شد اگر بردارنده و نگهدارنده‌ای پیدا می‌کردم....»<ref>مقدمه کتاب، ص13-14؛ انصاری قمی، ج12، ص247-248</ref>.