۸۱٬۹۲۶
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' '''' به ''''') |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[حسنزاده آملی، حسن]] (نویسنده)،(شارح) | ||
| زبان =عربی | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BBR 1350 /ح5ع9 | | کد کنگره =BBR 1350 /ح5ع9 | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| شابک =964-00-1052-9 | | شابک =964-00-1052-9 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =10584 | ||
| کتابخوان همراه نور =10584 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۳۱: | خط ۳۲: | ||
}} | }} | ||
'''عيون مسائل نفس''' و شرح آن كه '''سرح العيون في شرح العيون''' مىباشد، يكى از آثار مهم استاد علامه [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]] بشمار مىرود كه دربارۀ معرفت النفس به رشته تحرير درآمده است. اين كتاب به عدد اسم جلاله در شصت و شش عين تنظيم شده است و هر عين آن موضوعى خاص در معرفت نفس است. استاد اين اثر عظيم الشان را در تيرماه سال 1368ش در شهر مقدّس قم به انجام رسانده است. لازم به ذكر است كه اين كتاب در دو جلد به فارسى ترجمه شده است كه جلد اوّل آنها توسّط آقايان احمديان و بابايى و جلد دوّم آنها توسّط آقاى نائيجى به فارسى برگردانده شده است و خود استاد، چندين بار ترجمهها را ديده و ويراسته است و كژىها و ناراستىهايش را برداشته است. استاد در مقدّمه كتاب بيان مىكند كه اثر حاضر حاصل تحقيقات عميقى است كه در طول ساليان متمادى درباره معرفت نفس به عمل آورده است. | '''عيون مسائل نفس''' و شرح آن كه'''سرح العيون في شرح العيون''' مىباشد، يكى از آثار مهم استاد علامه [[حسنزاده آملی، حسن|حسنزاده آملى]] بشمار مىرود كه دربارۀ معرفت النفس به رشته تحرير درآمده است. اين كتاب به عدد اسم جلاله در شصت و شش عين تنظيم شده است و هر عين آن موضوعى خاص در معرفت نفس است. استاد اين اثر عظيم الشان را در تيرماه سال 1368ش در شهر مقدّس قم به انجام رسانده است. لازم به ذكر است كه اين كتاب در دو جلد به فارسى ترجمه شده است كه جلد اوّل آنها توسّط آقايان احمديان و بابايى و جلد دوّم آنها توسّط آقاى نائيجى به فارسى برگردانده شده است و خود استاد، چندين بار ترجمهها را ديده و ويراسته است و كژىها و ناراستىهايش را برداشته است. استاد در مقدّمه كتاب بيان مىكند كه اثر حاضر حاصل تحقيقات عميقى است كه در طول ساليان متمادى درباره معرفت نفس به عمل آورده است. | ||
==ساختار و گزارش محتوا== | ==ساختار و گزارش محتوا== | ||
خط ۴۲: | خط ۴۳: | ||
# اثبات وجود نفس انسانى است، چنان كه مقتضاى مطلب هل بسيطه نيز هست و در اينباره به انسان معلّق در هوا اشاره مىكند. | # اثبات وجود نفس انسانى است، چنان كه مقتضاى مطلب هل بسيطه نيز هست و در اينباره به انسان معلّق در هوا اشاره مىكند. | ||
# آراء و نظريات علماء درباره نفس بسيار است، برخى گفتهاند دربارۀ نفس چهارده قول است و برخى بيش از چهل قول دانسته است؛ ولى نظريه حق آنست كه نفس جوهرى است مجرد از ماده جسمانیه و عوارضش و آن را تعلّقى است به بدن تعلّق تدبير و تصرّف استكمالى و بدن مرتبۀ نازله آن است. | # آراء و نظريات علماء درباره نفس بسيار است، برخى گفتهاند دربارۀ نفس چهارده قول است و برخى بيش از چهل قول دانسته است؛ ولى نظريه حق آنست كه نفس جوهرى است مجرد از ماده جسمانیه و عوارضش و آن را تعلّقى است به بدن تعلّق تدبير و تصرّف استكمالى و بدن مرتبۀ نازله آن است. | ||
# نفس انسانى و بلكه حيوانى غير از | # نفس انسانى و بلكه حيوانى غير از جسمیّت و مزاج است مبداء و معاد [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] در اثبات اين بحث بسيار مطلوب است. | ||
# نفس از مقولۀ جوهر است. | # نفس از مقولۀ جوهر است. | ||
# بدن مرتبۀ نازله نفس است، بدن تجسّد و تجسّم روح و مظهر آن و مظهر كمالات و قواى آن است. | # بدن مرتبۀ نازله نفس است، بدن تجسّد و تجسّم روح و مظهر آن و مظهر كمالات و قواى آن است. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۹: | ||
# نفس اشيايى را به ذاتش درك مىكند و بعضى ديگر را به آلاتش. | # نفس اشيايى را به ذاتش درك مىكند و بعضى ديگر را به آلاتش. | ||
# غذاى مادّى معدّ نفس است تا بدن را به اذن بارئش بنا نمايد. | # غذاى مادّى معدّ نفس است تا بدن را به اذن بارئش بنا نمايد. | ||
# نفس حيوان مجرّد است به تجرّدى غير تام. [[ | # نفس حيوان مجرّد است به تجرّدى غير تام. [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|شيخ الرئيس]] در اوائل امر تجرد نفس حيوانى را منكر بود؛ ولى بعدها بدان اعتراف نمود. | ||
# نفس در مقام خيال تجرد برزخى است. | # نفس در مقام خيال تجرد برزخى است. | ||
# نفس در مقام عقل تجرّد عقلانى دارد. | # نفس در مقام عقل تجرّد عقلانى دارد. | ||
# نفس انسان مىتواند به مقام فوق تجرد عقلى برسد كه آن را حد و منتهايى نباشد. | # نفس انسان مىتواند به مقام فوق تجرد عقلى برسد كه آن را حد و منتهايى نباشد. | ||
# چون شيئيّت هر شى به صورت آن است لذا صورت انسانى كه همان نفس اوست به فساد بدن فاسد نمىشود. | # چون شيئيّت هر شى به صورت آن است لذا صورت انسانى كه همان نفس اوست به فساد بدن فاسد نمىشود. | ||
# نفس عين | # نفس عين مدرک اتش مىباشد. | ||
# نفس مىتواند از قوّه به فعليّت انتقال جوهرى داشته باشد و تنها مخرج او مفارق است و مفارق خزانه صور علميه است. | # نفس مىتواند از قوّه به فعليّت انتقال جوهرى داشته باشد و تنها مخرج او مفارق است و مفارق خزانه صور علميه است. | ||
# نفس به سبب اتصال تامّش به مبداء مىتواند حقايق اشياء را درك نمايد. | # نفس به سبب اتصال تامّش به مبداء مىتواند حقايق اشياء را درك نمايد. | ||
# جوهر نفس انسانى مادّه صور ادراكيه است پس ظاهر انسان نوعى است تحت آن افراد و باطنش جنسى است تحت آن انواع. | # جوهر نفس انسانى مادّه صور ادراكيه است پس ظاهر انسان نوعى است تحت آن افراد و باطنش جنسى است تحت آن انواع. | ||
# حواس جاسوس نفساند و هر كدام از آنها را شأنى است، مختص به خود حواس ظاهره با عالم شهادت و حواس باطنى عالم غيب مرتبطاند. | # حواس جاسوس نفساند و هر كدام از آنها را شأنى است، مختص به خود حواس ظاهره با عالم شهادت و حواس باطنى عالم غيب مرتبطاند. | ||
# قيصرى در شرح فص آدمى مىگويد و هم چون قوى گردد و نورانى شود | # قيصرى در شرح فص آدمى مىگويد و هم چون قوى گردد و نورانى شود مدرک كليات خواهد گشت، لذا وهم عقل ساقط است. | ||
# نزد اطبا مصوّره عبادت از خيال است كه خزانۀ حس مشترك مىباشد اين معنا به كتب عقلى نيز راه يافته است. | # نزد اطبا مصوّره عبادت از خيال است كه خزانۀ حس مشترك مىباشد اين معنا به كتب عقلى نيز راه يافته است. | ||
# نفس با انشاى صور اشياء آنها را نزد خود محقق مىنمايد نه با انتزاع صور از آنها. | # نفس با انشاى صور اشياء آنها را نزد خود محقق مىنمايد نه با انتزاع صور از آنها. | ||
خط ۷۷: | خط ۷۸: | ||
# نفس كامله از اين حيث كه عقل مستفاد است علمش به اشياء ذاتى است بدين معنى كه مويّد به روح القدس بوده از تعلّم غنى و بىنياز است پس چون خواست بداند مىداند. | # نفس كامله از اين حيث كه عقل مستفاد است علمش به اشياء ذاتى است بدين معنى كه مويّد به روح القدس بوده از تعلّم غنى و بىنياز است پس چون خواست بداند مىداند. | ||
# آيا علم نفس به طريق تذكّر است؟ | # آيا علم نفس به طريق تذكّر است؟ | ||
# همان طورى كه ميان | # همان طورى كه ميان مدرک ات نفس و مدرک ات آن تناسبى هست. همچنين بين نفس و غيب الهى نيز مناسبتى برقرار است. | ||
# نفس به مرتبهاى نائل مىشود كه توان استحضار ادراكات و علوم به صورت دفعى را دارا مىباشد. | # نفس به مرتبهاى نائل مىشود كه توان استحضار ادراكات و علوم به صورت دفعى را دارا مىباشد. | ||
# اتصاف موجودى به صفات متقابل دلالت بر شدّت و سطوت وجود وى دارد و از اين روى به عوض اضداد و اتّصاف به آنها زائل نمىشود. | # اتصاف موجودى به صفات متقابل دلالت بر شدّت و سطوت وجود وى دارد و از اين روى به عوض اضداد و اتّصاف به آنها زائل نمىشود. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۵: | ||
# انسان به وجهى ديگر داراى مقامات چهارگانه روح، قلب، قبال و طبع مىباشد. | # انسان به وجهى ديگر داراى مقامات چهارگانه روح، قلب، قبال و طبع مىباشد. | ||
# صاحب قوّۀ قدسى را شأنى در حقايق فوق حدس است چه رسد به فكر. | # صاحب قوّۀ قدسى را شأنى در حقايق فوق حدس است چه رسد به فكر. | ||
# حدوث نفس عاقله | # حدوث نفس عاقله غالباً در چهل سالگى است. | ||
# انسان كه كون جامع است با عالم كه كون كيانى است تطابق كونين دارند. | # انسان كه كون جامع است با عالم كه كون كيانى است تطابق كونين دارند. | ||
# به نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] سعادت آن است كه نفس انسان به كمالى از وجود برسد كه در قوام خود محتاج به مادّه نباشد. | # به نظر [[فارابی، محمد بن محمد|فارابى]] سعادت آن است كه نفس انسان به كمالى از وجود برسد كه در قوام خود محتاج به مادّه نباشد. | ||
خط ۱۰۴: | خط ۱۰۵: | ||
# لذات و آلام دنيايى از مقولۀ انفعالند؛ ولى در آخرت از مقوله فعل [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] در اسفار در اينباره مطالب مفيدى دارند كه قابل مراجعه است. | # لذات و آلام دنيايى از مقولۀ انفعالند؛ ولى در آخرت از مقوله فعل [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|صدر المتألهين]] در اسفار در اينباره مطالب مفيدى دارند كه قابل مراجعه است. | ||
مشايخ اهل معرفت از امكان شناخت و معرفت نفس سخنان زيادى گفتهاند و نيز از عدم آن ناگفته نماند كه معرفت بر دو قسم است: يكى نظرى و فكرى و ديگر ذوقى و شهودى. در اين ميان معرفت نفس از امورى است كه وصول بدان جز به طريق مكاشفات باطنى ممكن نمىباشد. بر اين اساس علمائى كه در محال بودن معرفت نفس سخن گفتهاند تنها مختص به معرفت نفس نيست، بلكه در تمامى حقايق وجودى است كه تنها براساس شهود قابل درك خواهد بود. اين بحث در رسالۀ انّه الحق و در نكته پانزدهم هزار و يك نكته، به طور مفصّل و مستوفى آمده است كه علاقمندان مىتوانند، بدانجا رجوع نمايند. | مشايخ اهل معرفت از امكان شناخت و معرفت نفس سخنان زيادى گفتهاند و نيز از عدم آن ناگفته نماند كه معرفت بر دو قسم است: يكى نظرى و فكرى و ديگر ذوقى و شهودى. در اين ميان معرفت نفس از امورى است كه وصول بدان جز به طريق مكاشفات باطنى ممكن نمىباشد. بر اين اساس علمائى كه در محال بودن معرفت نفس سخن گفتهاند تنها مختص به معرفت نفس نيست، بلكه در تمامى حقايق وجودى است كه تنها براساس شهود قابل درك خواهد بود. اين بحث در رسالۀ انّه الحق و در نكته پانزدهم هزار و يك نكته، به طور مفصّل و مستوفى آمده است كه علاقمندان مىتوانند، بدانجا رجوع نمايند. | ||
{{کتاب سال جمهوری اسلامی ایران}} | |||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[عیون مسائل نفس و شرح آن در شصتوشش موضوع روانشناسی]] | [[عیون مسائل نفس و شرح آن در شصتوشش موضوع روانشناسی]] | ||
خط ۱۱۴: | خط ۱۱۹: | ||
[[رده: فلسفه اسلامی]] | [[رده: فلسفه اسلامی]] | ||
[[رده:عصر مدرسان فلسفه قرن چهاردهم]] | [[رده:عصر مدرسان فلسفه قرن چهاردهم]] | ||
[[رده: | [[رده:آثار فلسفی]] | ||
[[رده: | [[رده:کتاب سال جمهوری اسلامی ایران]] |