۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
جز (جایگزینی متن - 'امير مؤمن' به 'اميرمؤمن') |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
مجموع مباحثى كه در اين رساله مطرح شده است، سه فايده ارزشمند را در پى دارد: | مجموع مباحثى كه در اين رساله مطرح شده است، سه فايده ارزشمند را در پى دارد: | ||
#براى افراد محقق و پژوهشگر و آشنا با مسائل فلسفى ثابت مىشود كه در امت اسلامى نخستين فردى كه در مسائل فلسفه الهى اقامه برهان كرده، | #براى افراد محقق و پژوهشگر و آشنا با مسائل فلسفى ثابت مىشود كه در امت اسلامى نخستين فردى كه در مسائل فلسفه الهى اقامه برهان كرده، اميرمؤمنان است و از اين رهگذر، او را بر همه دانشمندان و پژوهشگران اين فن برترى روشن و حقوقى مسلم است؛ زيرا او بود كه باب استدلال و اقامه برهان را در مسائل فلسفه الهى باز كرد. | ||
#كسانى كه مىخواهند از تاريخ فلسفه و تاريخ طرح مسائل گوناگون جستجو كنند و سير تحول و تكامل آن را مورد تجزيه و تحليل قرار دهند، به نمونههاى زنده و ارزندهاى از سخنان | #كسانى كه مىخواهند از تاريخ فلسفه و تاريخ طرح مسائل گوناگون جستجو كنند و سير تحول و تكامل آن را مورد تجزيه و تحليل قرار دهند، به نمونههاى زنده و ارزندهاى از سخنان اميرمؤمنان برمىخورند كه بدون هيچ ترديدى باور مىكنند كه اميرمؤمنان نخستين كسى است كه به اين مباحث توجه كرده است و پيش از او اين استدلالها به خاطر احدى خطور نكرده است. | ||
#:گذشته از اينكه پيشينيان از اقامه اين براهين در زمينه فلسفه الهى غافل بودند، پس از | #:گذشته از اينكه پيشينيان از اقامه اين براهين در زمينه فلسفه الهى غافل بودند، پس از اميرمؤمنان نيز قرنها اين براهين در بوته بىتوجهى ماند تا در اين اواخر گروهى از پيشروان دانش و مغزهاى متفكر فلسفه به كشف اين معارف نهفته در سخنان پيشواى پرهيزگاران موفق شدند. | ||
# | #اميرمؤمنان نخستين كسى است كه واژههاى عربى را در طرح مباحث فلسفى به كار برد؛ درحالىكه اين واژهها بر اساس معانى اوليه و استعمالهاى رايج خود براى بيان مقاصد فلسفى وافى نبود و نياز مبرمى به تجريد آنها از معانى اوليه و موارد استعمال متداوله داشت كه اميرمؤمنان آن واژهها را با نوعى تجريد از ريشه اصلى خود به كار برده است، مانند: «واحد لا من عدد»، «دائم لا بأمد» و... | ||
آنجا كه اصحاب مكتب تفكيك، ميان فلسفه و آراى فيلسوفان خلط كرده و آراى فيلسوفان را فلسفه پنداشتهاند و اين موجب اشتباه و خطا گرديده است، مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] در برابر اينگونه طرز تفكر ايستاده، لذا در اين كتاب مىفرمايد: | آنجا كه اصحاب مكتب تفكيك، ميان فلسفه و آراى فيلسوفان خلط كرده و آراى فيلسوفان را فلسفه پنداشتهاند و اين موجب اشتباه و خطا گرديده است، مرحوم [[طباطبایی، محمدحسین|علامه طباطبائى]] در برابر اينگونه طرز تفكر ايستاده، لذا در اين كتاب مىفرمايد: |
ویرایش