علم کلی: تفاوت میان نسخه‌ها

۳۴ بایت اضافه‌شده ،  ‏۷ فوریهٔ ۲۰۲۲
جز
جز (جایگزینی متن - 'ه‎ط' به 'ه‌ط')
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۷: خط ۱۷:
| چاپ =1
| چاپ =1
| تعداد جلد =1
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =  
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10898
| کتابخوان همراه نور =10898
| کد پدیدآور =
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پس از =
خط ۲۸: خط ۲۹:
کتاب دارای دو مقدمه‎ است که مقدمه دوم با عنوان «سرآغاز» آمده است.
کتاب دارای دو مقدمه‎ است که مقدمه دوم با عنوان «سرآغاز» آمده است.


مطالب کتاب در ضمن بخش‎های متعدد مطرح‎ شده است. وجود و اقسام آن، اقسام امکان، اقسام حمل و اقسام علت از مباحث این کتاب است.
مطالب کتاب در ضمن بخش‌های متعدد مطرح‎ شده است. وجود و اقسام آن، اقسام امکان، اقسام حمل و اقسام علت از مباحث این کتاب است.


==گزارش محتوا==
==گزارش محتوا==
کتاب با مقدمه‌ای در باب «فایده فلسفه» آغاز می‌شود و اینکه «انسان چه نیاز ذاتی و طبیعی به فلسفه دارد تا در راه به دست آوردن آن بذل جهد و صرف وقت نماید». او در سخنی کوتاه چنین پاسخ می‌دهد: به‎راستی فلسفه از حقیقت در هر مرتبه و درهرصورتی که هست بحث می‌کند و ماهیت آن درک حقیقت است لذا راهی برای تضعیف و انکار آن متصور نیست؛ زیرا انکار فلسفه محصولی از انکار درک و حقیقت خواهد بود؛ درحالی‎که نه حقیقت قابل‌انکار است و نه درک؛ و در واقع تعقل را که هسته مرکزی بشریت و فصل ممیز او از سایر حیوانات است نمی‌توان تعطیل کرد. تازه اگر کور باطنی هم در تاریکی‎های جهل، حق و حقیقت را انکار نماید صرف‎نظر از آنکه انکارش دلیل قطعی جهل و بی ادراکی است، همین انکار سند قاطع‎تری برای اثبات حقیقت که نقض مطلوب او است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحه ب</ref>.
کتاب با مقدمه‌ای در باب «فایده فلسفه» آغاز می‌شود و اینکه «انسان چه نیاز ذاتی و طبیعی به فلسفه دارد تا در راه به دست آوردن آن بذل جهد و صرف وقت نماید». او در سخنی کوتاه چنین پاسخ می‌دهد: به‌راستی فلسفه از حقیقت در هر مرتبه و درهرصورتی که هست بحث می‌کند و ماهیت آن درک حقیقت است لذا راهی برای تضعیف و انکار آن متصور نیست؛ زیرا انکار فلسفه محصولی از انکار درک و حقیقت خواهد بود؛ درحالی‌که نه حقیقت قابل‌انکار است و نه درک؛ و در واقع تعقل را که هسته مرکزی بشریت و فصل ممیز او از سایر حیوانات است نمی‌توان تعطیل کرد. تازه اگر کور باطنی هم در تاریکی‌های جهل، حق و حقیقت را انکار نماید صرف‎نظر از آنکه انکارش دلیل قطعی جهل و بی ادراکی است، همین انکار سند قاطع‎تری برای اثبات حقیقت که نقض مطلوب او است<ref>ر.ک: مقدمه کتاب، صفحه ب</ref>.


نگارنده در سرآغاز کتاب به طرح مبادی و مقدمات مباحث فلسفی و تبیین یک سری مفاهیم عام و کلی می‌پردازد. از جمله آن‎ها:
نگارنده در سرآغاز کتاب به طرح مبادی و مقدمات مباحث فلسفی و تبیین یک سری مفاهیم عام و کلی می‌پردازد. از جمله آن‌ها:
# تعریف فلسفه: فلسفه استکمال نفس به فراگرفتن حقایق جهان به همان ترتیبی که واقعیت ذاتی دارند است.
# تعریف فلسفه: فلسفه استکمال نفس به فراگرفتن حقایق جهان به همان ترتیبی که واقعیت ذاتی دارند است.
# موضوع فلسفه: به‌طورکلی موضوع هر علمی چیزی است که از عوارض ذاتیه آن بحث می‌شود و مقصود این است که مطالب هر علمی فقط پیرامون موضوع آن باید نفی و یا اثبات گردد.
# موضوع فلسفه: به‌طورکلی موضوع هر علمی چیزی است که از عوارض ذاتیه آن بحث می‌شود و مقصود این است که مطالب هر علمی فقط پیرامون موضوع آن باید نفی و یا اثبات گردد.
# تقسیمات فلسفه: حکمت که توجه نفس انسانی به‎سوی کمالاتی است که در هر دو جانب علم و عمل برای وی امکان حصول دارد در بدو امر به حکمت علمی و حکمت نظری تقسیم شده و سپس هر یک به اقسام عدیده‌ای منقسم گردیده‌اند.
# تقسیمات فلسفه: حکمت که توجه نفس انسانی به‌سوی کمالاتی است که در هر دو جانب علم و عمل برای وی امکان حصول دارد در بدو امر به حکمت علمی و حکمت نظری تقسیم شده و سپس هر یک به اقسام عدیده‌ای منقسم گردیده‌اند.
# فلسفه الهی به معنی عام: در میان مسائل و فنون حکمت نظری چون فلسفه الهی به معنی عام، عمومی‌تر و نزدیک‎تر به افهام و عقول است؛ امور عامه را در علم اعلی (فلسفه کلی) مانند کلیات علم طبیعی شمرده و گفته‌اند همان‎طور که در علم طبیعی مباحث کلی و عمومی همچون شکل طبیعی جسم و تناهی یا عدم‎تناهی ابعاد جسم و نظایر آن مقدم بر سایر مسائل طبیعیات است، در علم کلی نیز مطالب کلی و امور عامه طبعاً بر سایر مباحث فلسفه حق تقدم دارند، لذا فلسفه الهی به معنای عام را بر سایر فصول و مباحث مقدم ذکر کرده‌اند<ref>ر.ک: سرآغاز، ص1-7</ref>.
# فلسفه الهی به معنی عام: در میان مسائل و فنون حکمت نظری چون فلسفه الهی به معنی عام، عمومی‌تر و نزدیک‎تر به افهام و عقول است؛ امور عامه را در علم اعلی (فلسفه کلی) مانند کلیات علم طبیعی شمرده و گفته‌اند همان‎طور که در علم طبیعی مباحث کلی و عمومی همچون شکل طبیعی جسم و تناهی یا عدم‎تناهی ابعاد جسم و نظایر آن مقدم بر سایر مسائل طبیعیات است، در علم کلی نیز مطالب کلی و امور عامه طبعاً بر سایر مباحث فلسفه حق تقدم دارند، لذا فلسفه الهی به معنای عام را بر سایر فصول و مباحث مقدم ذکر کرده‌اند<ref>ر.ک: سرآغاز، ص1-7</ref>.


خط ۴۳: خط ۴۴:
از جمله نکات مهم مذکور در این بخش ذکر ادله اصاله الوجود است:
از جمله نکات مهم مذکور در این بخش ذکر ادله اصاله الوجود است:


چون وجود مبدأ و منبع هر خیر و کمالی است ناگزیر باید اصالت و حقیقت داشته باشد و اگر اعتباری می‎بود یک مفهوم اعتباری چگونه می‌توانست مبدأ آثار و خیرات و کمالات بوده باشد.
چون وجود مبدأ و منبع هر خیر و کمالی است ناگزیر باید اصالت و حقیقت داشته باشد و اگر اعتباری می‌بود یک مفهوم اعتباری چگونه می‌توانست مبدأ آثار و خیرات و کمالات بوده باشد.


اگر وجود اصالت نداشته باشد به‎هیچ‎وجه وحدت و اتحاد بین دو چیز ممکن نخواهد بود و بالنتیجه میان موضوع و محمول حمل نشاید.
اگر وجود اصالت نداشته باشد به‍‌هیچ‎وجه وحدت و اتحاد بین دو چیز ممکن نخواهد بود و بالنتیجه میان موضوع و محمول حمل نشاید.


از دیگر مباحث مطرح شده در بخش صرف الوجود حق‎تعالی است. حق از نظر مفهوم لغوی به معنی ثبوت است و به همین دلیل به ذات حق‎تعالی حق گفته می‌شود زیرا ثبوت ذات احدیت کامل‎ترین و بالاترین اتحاد ثبوتی است که لایق و سزاوار آن ساحت قدس ربوبی است و ثبوت و حقانیت او از هر گونه نقص و امکان و عدم و عدمی، مبری و منزه است و جمله «و یحق الله الحق» نیز این معنی را تأکید می‌کند زیرا مقصود این است که خداوند تمام حقایق را ثبوت و وجود می‎بخشد<ref>ر.ک: همان، ص8-33</ref>.
از دیگر مباحث مطرح شده در بخش صرف الوجود حق‎تعالی است. حق از نظر مفهوم لغوی به معنی ثبوت است و به همین دلیل به ذات حق‎تعالی حق گفته می‌شود زیرا ثبوت ذات احدیت کامل‌ترین و بالاترین اتحاد ثبوتی است که لایق و سزاوار آن ساحت قدس ربوبی است و ثبوت و حقانیت او از هر گونه نقص و امکان و عدم و عدمی، مبری و منزه است و جمله «و یحق الله الحق» نیز این معنی را تأکید می‌کند زیرا مقصود این است که خداوند تمام حقایق را ثبوت و وجود می‌بخشد<ref>ر.ک: همان، ص8-33</ref>.


بخش بعدی کتاب در ارتباط با وجود ذهنی است که مؤلف با تشریح و بیان معنای وجود ذهنی و ادله وجود آن به اثبات این مهم می‌پردازد. سپس در مورد وجود ذهنی تعبیر به معمایی بسیار دشوار می‌کند که این بحث در میان مباحث دقیق فلسفه با اهمیت خاصی جلوه‎گر شده و میدان مبارزه آراء و انظار فلاسفه قرار گرفته است. نگارنده پس از طرح این معما به بیان جواب آن رو آورده است و نظریه ملاصدرا در این بحث را مطرح می‌کند و بیان می‌دارد که صدرالمتألهین که معمولاً در بیشتر مباحث حکمت طریقه پیشوا و افکار متعالی و بدیعی را از خود به نمایش می‌گذارد، در این مسئله نیز شاهکاری از خود بنیان نهاده است؛ وی نظریه خود را در وجود ذهنی و حل معمای آن با یک مقدمه منطقی اثبات می‌کند. این مقدمه نه‎تنها در اینجا بلکه در بسیاری از مسائل حساسیت دارد.
بخش بعدی کتاب در ارتباط با وجود ذهنی است که مؤلف با تشریح و بیان معنای وجود ذهنی و ادله وجود آن به اثبات این مهم می‌پردازد. سپس در مورد وجود ذهنی تعبیر به معمایی بسیار دشوار می‌کند که این بحث در میان مباحث دقیق فلسفه با اهمیت خاصی جلوه‌گر شده و میدان مبارزه آراء و انظار فلاسفه قرار گرفته است. نگارنده پس از طرح این معما به بیان جواب آن رو آورده است و نظریه ملاصدرا در این بحث را مطرح می‌کند و بیان می‌دارد که صدرالمتألهین که معمولاً در بیشتر مباحث حکمت طریقه پیشوا و افکار متعالی و بدیعی را از خود به نمایش می‌گذارد، در این مسئله نیز شاهکاری از خود بنیان نهاده است؛ وی نظریه خود را در وجود ذهنی و حل معمای آن با یک مقدمه منطقی اثبات می‌کند. این مقدمه نه‌تنها در اینجا بلکه در بسیاری از مسائل حساسیت دارد.


موضوع دیگر موردبحث در این بخش در مورد یکی از ویژگی‎های وجود است و آن اینکه وجود، جوهر یا عرض نیست. حقیقت وجود جوهر نیست، برای آنکه جوهر ماهیتی است که اگر در عرصه هستی وجود خارجی بیاید به موضوع موجود تعلق نمی‌پذیرد و وجود ماهیت نیست تا مشمول این تعریف گردد؛ و همچنین عرض نیست برای آنکه عرض به‌طورکلی در محل موجود تحقق می‎یابد درصورتی‎که شخصیت وجود هرگز به موضوعی بستگی ندارد بلکه باید گفت موجودیت هر موضوعی در پرتو نور وجود میسر است<ref>ر.ک: همان، ص34-88</ref>.
موضوع دیگر موردبحث در این بخش در مورد یکی از ویژگی‌های وجود است و آن اینکه وجود، جوهر یا عرض نیست. حقیقت وجود جوهر نیست، برای آنکه جوهر ماهیتی است که اگر در عرصه هستی وجود خارجی بیاید به موضوع موجود تعلق نمی‌پذیرد و وجود ماهیت نیست تا مشمول این تعریف گردد؛ و همچنین عرض نیست برای آنکه عرض به‌طورکلی در محل موجود تحقق می‌یابد درصورتی‌که شخصیت وجود هرگز به موضوعی بستگی ندارد بلکه باید گفت موجودیت هر موضوعی در پرتو نور وجود میسر است<ref>ر.ک: همان، ص34-88</ref>.


موضوع بخش بعدی امکان است. امکان یکی از اصطلاحات متداول در فلسفه است که به معانی مختلفی آورده شده است:
موضوع بخش بعدی امکان است. امکان یکی از اصطلاحات متداول در فلسفه است که به معانی مختلفی آورده شده است:
# امکان عام یا عامی: به معنای سلب ضرورت جهت مخالف قضیه؛
# امکان عام یا عامی: به معنای سلب ضرورت جهت مخالف قضیه؛
# امکان خاص: به معنای سلب ضرورت طرفین مخالف و موافق؛
# امکان خاص: به معنای سلب ضرورت طرفین مخالف و موافق؛
# امکان اخص: این عنوان بر سلب ضرورت ذاتی و وصفی و وقتی صادق است بدین قرار که اگر مفهوم وصفی را با ذات و طبیعت کلی مقایسه نمودیم و نتیجه مقایسه این شد که هرگونه ایجاب و اقتضایی میان آن طبیعت و وصف منتفی است یعنی نه ضرورت ذاتی و نه وقتی و نه وصفی دارد، آنگاه امکان اخص تحقق می‎یابد؛
# امکان اخص: این عنوان بر سلب ضرورت ذاتی و وصفی و وقتی صادق است بدین قرار که اگر مفهوم وصفی را با ذات و طبیعت کلی مقایسه نمودیم و نتیجه مقایسه این شد که هرگونه ایجاب و اقتضایی میان آن طبیعت و وصف منتفی است یعنی نه ضرورت ذاتی و نه وقتی و نه وصفی دارد، آنگاه امکان اخص تحقق می‌یابد؛
# امکان استعدادی: استعداد ازآن‌جهت که زمینه کمالات و ترقیات موردنظر است امکان استعدادی نامیده می‌شود؛
# امکان استعدادی: استعداد ازآن‌جهت که زمینه کمالات و ترقیات موردنظر است امکان استعدادی نامیده می‌شود؛
# امکان وقوعی: چیزی است که از فرض وقوع آن محال لازم نیاید در مقابل محال وقوعی؛
# امکان وقوعی: چیزی است که از فرض وقوع آن محال لازم نیاید در مقابل محال وقوعی؛
خط ۷۷: خط ۷۸:
# تقدم و تأخر دهری<ref>ر.ک: همان، ص95-102</ref>.
# تقدم و تأخر دهری<ref>ر.ک: همان، ص95-102</ref>.


حمل و اقسام آن از جمله مباحثی است که نویسنده به‌طور مفصل در این کتاب به آن پرداخته است. مؤلف بیان می‌دارد هر جا که اتحاد و هوهویت اتفاق بیافتد حمل صحیح و شایسته خواهد بود و هر جا کثرت و افتراق حاصل شود مغایرت و تقابل و در نهایت صحت سلب قطعیت می‎یابد<ref>ر.ک: همان، ص113-115</ref>.
حمل و اقسام آن از جمله مباحثی است که نویسنده به‌طور مفصل در این کتاب به آن پرداخته است. مؤلف بیان می‌دارد هر جا که اتحاد و هوهویت اتفاق بیافتد حمل صحیح و شایسته خواهد بود و هر جا کثرت و افتراق حاصل شود مغایرت و تقابل و در نهایت صحت سلب قطعیت می‌یابد<ref>ر.ک: همان، ص113-115</ref>.


از دیگر مباحث کتاب موضوع کثرت، مغایرت و تقابل است. نقطه مقابل وحدت، کثرت است که مغایرت از عوارض و متعلقات ذاتی آن است و دو شیئی متغایر که در جهت مخالف یکدیگر قرار دارند و اجتماع آن‎ها در محل واحد و در زمان واحد از جهت واحد ممکن نیست اصطلاحاً متقابلین گفته می‌شود و بدین ترتیب کثرت منشأ اصلی مغایرت و مغایرت مقسم انواع تقابل خواهد بود.
از دیگر مباحث کتاب موضوع کثرت، مغایرت و تقابل است. نقطه مقابل وحدت، کثرت است که مغایرت از عوارض و متعلقات ذاتی آن است و دو شیئی متغایر که در جهت مخالف یکدیگر قرار دارند و اجتماع آن‌ها در محل واحد و در زمان واحد از جهت واحد ممکن نیست اصطلاحاً متقابلین گفته می‌شود و بدین ترتیب کثرت منشأ اصلی مغایرت و مغایرت مقسم انواع تقابل خواهد بود.


ماهیت و لوازم آن موضوع بحث بعدی کتاب است. ماهیت که در پاسخ پرسش از گوهر شیء گفته می‌شود، کلمه‌ای است که در اصل از ما و هو ترکیب یافته و به‎صورت یک مصدر جعلی از حقیقت و ذات اشیاء با صرف‎نظر از وجود و لوازم آن حکایت می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص118-124</ref>.
ماهیت و لوازم آن موضوع بحث بعدی کتاب است. ماهیت که در پاسخ پرسش از گوهر شیء گفته می‌شود، کلمه‌ای است که در اصل از ما و هو ترکیب یافته و به‌صورت یک مصدر جعلی از حقیقت و ذات اشیاء با صرف‎نظر از وجود و لوازم آن حکایت می‌کند<ref>ر.ک: همان، ص118-124</ref>.


مؤلف مباحث اقسام کلی و اقسام علت را در بخش‎های بعدی کتاب به آن می‌پردازد.
مؤلف مباحث اقسام کلی و اقسام علت را در بخش‌های بعدی کتاب به آن می‌پردازد.




خط ۸۹: خط ۹۰:
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است.
فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است.


اندک پاورقی‎های کتاب به توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب اختصاص یافته است.
اندک پاورقی‌های کتاب به توضیح برخی از جملات و آدرس مطالب اختصاص یافته است.


==پانویس==
==پانویس==
خط ۹۸: خط ۹۹:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


   
   
خط ۱۰۶: خط ۱۰۷:
   
   
[[رده:فلسفه اسلامی]]
[[رده:فلسفه اسلامی]]
[[رده:آثار جدید و معاصر فلسفه اسلامی]]
[[رده:عصر مدرسان فلسفه قرن چهاردهم]]
[[رده:عصر مدرسان فلسفه قرن چهاردهم]]
   
   
[[رده:فيلسوفان قرن چهاردهم آ-ي]]
[[رده:آثار فلسفی]]
 
[[رده:25آذر الی 24 دی]]
 
[[رده:25 آذر الی 24 دی96]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش