۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
جز (جایگزینی متن - ' (ع)' به '(ع)') |
||
خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
و بدين گونه از مردمان زمان خود و گويى از مردم زمانهاى ديگر گله مىكند ولى چگونگى بىانصافىها و خودكامگىهايى كه با آن برخورد مىكند روشن نيست. لكن به هر حال آن چنان در فشار و تنگنا قرار مىگيرد كه يا مىبايست با دست خالى به مخالفانش حمله كند يا در برابر حادثهاى تاريك و پر ابهام شكيبايى پيشه كند و چون انديشيد بهتر آن ديد كه به عنوان پيروى از امير المؤمنين (ع) صبر پيشه كند و راه بردبارى در پيش گيرد، خار در چشم، و استخوان درگلو. پس، از تماس با مردم خوددارى كرد و مدت زمانى طولانى گوشهنشينى برگزيد و گفتيم كه اين انزوا پانزده سال طول كشيد. او در اين زمان دراز جز عبادت و مجاهده و رياضت، اشتغالى نداشت و به طور طبيعى تمام توجه او به خداوند بود و براى برطرف نمودن دشوارىها به درگاه او دعا مىنمود. | و بدين گونه از مردمان زمان خود و گويى از مردم زمانهاى ديگر گله مىكند ولى چگونگى بىانصافىها و خودكامگىهايى كه با آن برخورد مىكند روشن نيست. لكن به هر حال آن چنان در فشار و تنگنا قرار مىگيرد كه يا مىبايست با دست خالى به مخالفانش حمله كند يا در برابر حادثهاى تاريك و پر ابهام شكيبايى پيشه كند و چون انديشيد بهتر آن ديد كه به عنوان پيروى از امير المؤمنين(ع) صبر پيشه كند و راه بردبارى در پيش گيرد، خار در چشم، و استخوان درگلو. پس، از تماس با مردم خوددارى كرد و مدت زمانى طولانى گوشهنشينى برگزيد و گفتيم كه اين انزوا پانزده سال طول كشيد. او در اين زمان دراز جز عبادت و مجاهده و رياضت، اشتغالى نداشت و به طور طبيعى تمام توجه او به خداوند بود و براى برطرف نمودن دشوارىها به درگاه او دعا مىنمود. | ||
وى بر اين باور است كه انسان با مجاهده و رياضت طولانى و حركت به سوى خدا و دورى از غير او و پيوستن به خداوند متعال، كه نتيجۀ آن پاكى درونى و برطرف نمودن پردههاى نفسانى است، مىتواند به علم لدنى و مكاشفه دست يابد. لذا نتيجۀ آن گوشهنشينى را چنين بيان كرده است: «بر اثر مجاهدتهاى طولانى، جانم مشتعل شد و قلبم بر اثر كثرت رياضتها، به شدت ملتهب گرديد و انوار ملكوت بر آن تابيدن گرفت و رموز عالم جبروت بر آن وارد شد و انوار احديت به آن پيوست و الطاف الهى آن را پشتيبانى و مدد كرد. در نتيجه به رموزى كه تا كنون آگاه نبودم آگاه شدم و رموز و نكتههاى نابى كه از برهان برايم كشف نشده بود آشكار شد، بلكه آنچه را پيش از اين با برهان به آن آگاه شده بودم همراه با مطالب جديد، بالعيان مشاهده كردم.» اين مطلب را در بسيارى از نوشتههاى خود تكرار مىكند. | وى بر اين باور است كه انسان با مجاهده و رياضت طولانى و حركت به سوى خدا و دورى از غير او و پيوستن به خداوند متعال، كه نتيجۀ آن پاكى درونى و برطرف نمودن پردههاى نفسانى است، مىتواند به علم لدنى و مكاشفه دست يابد. لذا نتيجۀ آن گوشهنشينى را چنين بيان كرده است: «بر اثر مجاهدتهاى طولانى، جانم مشتعل شد و قلبم بر اثر كثرت رياضتها، به شدت ملتهب گرديد و انوار ملكوت بر آن تابيدن گرفت و رموز عالم جبروت بر آن وارد شد و انوار احديت به آن پيوست و الطاف الهى آن را پشتيبانى و مدد كرد. در نتيجه به رموزى كه تا كنون آگاه نبودم آگاه شدم و رموز و نكتههاى نابى كه از برهان برايم كشف نشده بود آشكار شد، بلكه آنچه را پيش از اين با برهان به آن آگاه شده بودم همراه با مطالب جديد، بالعيان مشاهده كردم.» اين مطلب را در بسيارى از نوشتههاى خود تكرار مىكند. | ||
خط ۱۴۳: | خط ۱۴۳: | ||
و در زمينۀ دانش، جمع ميان شريعت اسلامى و فلسفۀ يقينى، مكتب ديگرى براى صدر المتالهين است. بر همين اساس، همواره در هر مسألۀ دشوار فلسفى، به آيات قرآنى و آثار اسلامى استناد مىكند و در تطبيق مسأله با آنچه به آن استناد مىكند، حقا ماهر و زبردست است. حقيقت اين است كه در اين مكتب نيز او بنيانگذار است و كسى مانند او نيست. | و در زمينۀ دانش، جمع ميان شريعت اسلامى و فلسفۀ يقينى، مكتب ديگرى براى صدر المتالهين است. بر همين اساس، همواره در هر مسألۀ دشوار فلسفى، به آيات قرآنى و آثار اسلامى استناد مىكند و در تطبيق مسأله با آنچه به آن استناد مىكند، حقا ماهر و زبردست است. حقيقت اين است كه در اين مكتب نيز او بنيانگذار است و كسى مانند او نيست. | ||
همچنين استشهادهاى او به ادلۀ نقلى چنان كه خود نامگذارى مىكند از روى ريا و براى دفع دشمنى كسانى كه او را تكفير مىكردند نيست، بلكه دائما به خود مىبالد كه احدى مانند او رموز قرآن كريم و سنت مطهر معصومين (ع) را نمىفهمد و چنان بر توفيق جمع ميان فلسفه و دين زيادهروى مىكند كه او را از ريا و دروغ و فريب، دور مىسازد تا آنجا كه نزديك است كتابهاى فلسفىاش را تفسير دين، و كتب دينىاش - مثل تفسير قرآن و شرح كافى - را تفسير فلسفهاش قرار دهد. و لذا ما معتقديم كتابهاى او در تفسير و شرح حديث، در حقيقت، ادامۀ فلسفۀ اوست. | همچنين استشهادهاى او به ادلۀ نقلى چنان كه خود نامگذارى مىكند از روى ريا و براى دفع دشمنى كسانى كه او را تكفير مىكردند نيست، بلكه دائما به خود مىبالد كه احدى مانند او رموز قرآن كريم و سنت مطهر معصومين(ع) را نمىفهمد و چنان بر توفيق جمع ميان فلسفه و دين زيادهروى مىكند كه او را از ريا و دروغ و فريب، دور مىسازد تا آنجا كه نزديك است كتابهاى فلسفىاش را تفسير دين، و كتب دينىاش - مثل تفسير قرآن و شرح كافى - را تفسير فلسفهاش قرار دهد. و لذا ما معتقديم كتابهاى او در تفسير و شرح حديث، در حقيقت، ادامۀ فلسفۀ اوست. | ||
حاصل سخن اين كه از روش او در نوشتن به خوبى نمايان است كه وى داراى انديشۀ واحدى است كه در تمام آثارش به سوى آن در حركت و تلاش است و اين انديشه را او به طور خلاصه چنين بيان مىكند: «ان الشرع و العقل متطابقان» و اين انديشۀ عميق، داراى دو جزء يا دو طرف است: | حاصل سخن اين كه از روش او در نوشتن به خوبى نمايان است كه وى داراى انديشۀ واحدى است كه در تمام آثارش به سوى آن در حركت و تلاش است و اين انديشه را او به طور خلاصه چنين بيان مىكند: «ان الشرع و العقل متطابقان» و اين انديشۀ عميق، داراى دو جزء يا دو طرف است: |
ویرایش