۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' )' به ')') |
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ') |
||
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
|- | |- | ||
|برخی آثار | |برخی آثار | ||
|data-type='authorWritings'|[[آگاهی و گواهی: ترجمه و شرح انتقادی رساله تصور و تصدیق صدر المتالهین شیرازی ]] / نوع اثر: کتاب | |data-type='authorWritings'|[[آگاهی و گواهی: ترجمه و شرح انتقادی رساله تصور و تصدیق صدر المتالهین شیرازی ]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[اسرار الآیات]] / نوع اثر: کتاب | [[اسرار الآیات]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
[[التعلیقات علی الشفاء ]] / نوع اثر: کتاب | [[التعلیقات علی الشفاء ]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده | ||
|-class='articleCode' | |-class='articleCode' | ||
|کد مولف | |کد مولف | ||
خط ۱۰۲: | خط ۱۰۲: | ||
پس با آنكه پيش از اين چنين تصميمى نداشت شروع به نوشتن مىكند و كتاب اسفار را مىنگارد و اين اولين كتابش پس از آن گوشهنشينى طولانى است و چنين برمىآيد كه آن را در همان محل گوشهنشينى خود نوشته است. ر.ك: حاشيۀ سفينة البحار، 2، و پيش از آن - تا آنجا كه ما به دست آورديم - جز سه رساله ننوشته بود زيرا خود، به اين سه اثر در اسفار اشاره كرده است و آنها عبارتاند از:« رسالة طرح الكونين» (1:10)، و «رسالة حل الإشكالات الفلكية في الإرادة الجزافيه» (1:176)، و «رسالة حدوث العالم» (1:233). هر چند اشاره به اين نوشتههاى سهگانه در اسفار، دليل بر تقدم تاليف آنها بر اسفار نيست، زيرا در رسالۀ حدوث نيز به همين كتاب اسفار و الشواهد الربوبيه كه گفتهاند آخرين اثر اوست، اشاره دارد. شايد اشاره به كتابهاى ديگر پس از گذشتن مدتى از نوشتن كتاب صورت گرفته و بر آن افزوده شده است. بنا بر اين اشاره به كتابى در متن كتاب ديگر، دليلى بر تقدم آن اثر نيست. | پس با آنكه پيش از اين چنين تصميمى نداشت شروع به نوشتن مىكند و كتاب اسفار را مىنگارد و اين اولين كتابش پس از آن گوشهنشينى طولانى است و چنين برمىآيد كه آن را در همان محل گوشهنشينى خود نوشته است. ر.ك: حاشيۀ سفينة البحار، 2، و پيش از آن - تا آنجا كه ما به دست آورديم - جز سه رساله ننوشته بود زيرا خود، به اين سه اثر در اسفار اشاره كرده است و آنها عبارتاند از:« رسالة طرح الكونين» (1:10)، و «رسالة حل الإشكالات الفلكية في الإرادة الجزافيه» (1:176)، و «رسالة حدوث العالم» (1:233). هر چند اشاره به اين نوشتههاى سهگانه در اسفار، دليل بر تقدم تاليف آنها بر اسفار نيست، زيرا در رسالۀ حدوث نيز به همين كتاب اسفار و الشواهد الربوبيه كه گفتهاند آخرين اثر اوست، اشاره دارد. شايد اشاره به كتابهاى ديگر پس از گذشتن مدتى از نوشتن كتاب صورت گرفته و بر آن افزوده شده است. بنا بر اين اشاره به كتابى در متن كتاب ديگر، دليلى بر تقدم آن اثر نيست. | ||
گمان مىكنم تنها نوشتهاى كه تاليف آن بر تاليف اسفار تقدم داشته و در دورۀ نخست قرار گرفته است، رسالۀ سريان الوجود است كه در بارۀ آن در جاى مناسب صحبت خواهد شد، زيرا مشتمل بر نظريههايى است كه در اسفار آنها را نپديرفته | گمان مىكنم تنها نوشتهاى كه تاليف آن بر تاليف اسفار تقدم داشته و در دورۀ نخست قرار گرفته است، رسالۀ سريان الوجود است كه در بارۀ آن در جاى مناسب صحبت خواهد شد، زيرا مشتمل بر نظريههايى است كه در اسفار آنها را نپديرفته است و چنان مىپندارم كه اين همان رسالۀ طرح الكونين است. | ||
به هر حال، كتاب اسفار نخستين نوشتۀ ملاصدرا در دورۀ سوم زندگى اوست و آن را به همۀ افكار و نظريههاى جديد و مكاشفات عرفانى خود آراسته است و پس از اسفار، هر كتابى كه نوشته از عبارات آن عاريت گرفته است. به همين دليل گفتيم اسفار، اساس ديگر نوشتههاى اوست، حتى كتابهاى تفسيرى كه نوشته چنانكه از آنها ظاهر مىشود به منظور تطبيق فلسفۀ خود با قرآن كريم بوده است. | به هر حال، كتاب اسفار نخستين نوشتۀ ملاصدرا در دورۀ سوم زندگى اوست و آن را به همۀ افكار و نظريههاى جديد و مكاشفات عرفانى خود آراسته است و پس از اسفار، هر كتابى كه نوشته از عبارات آن عاريت گرفته است. به همين دليل گفتيم اسفار، اساس ديگر نوشتههاى اوست، حتى كتابهاى تفسيرى كه نوشته چنانكه از آنها ظاهر مىشود به منظور تطبيق فلسفۀ خود با قرآن كريم بوده است. | ||
خط ۱۱۵: | خط ۱۱۵: | ||
دانش از طريق علم لدنى فقط با پاك گرداندن نفس از شهوتها و لذتها و رهايى از آلودگىها و ناپاكىهاى دنيا به دست مىآيد و در آينۀ صيقل خوردۀ دل، متجلى مىگردد و حقايق اشيا چنان كه هستند، در آن منعكس مىشود زيرا نفس آدمى آن گاه كه براى آن سرشت و طبيعت ثانوى پديد آيد، با عقل فعال متحد مىگردد. | دانش از طريق علم لدنى فقط با پاك گرداندن نفس از شهوتها و لذتها و رهايى از آلودگىها و ناپاكىهاى دنيا به دست مىآيد و در آينۀ صيقل خوردۀ دل، متجلى مىگردد و حقايق اشيا چنان كه هستند، در آن منعكس مىشود زيرا نفس آدمى آن گاه كه براى آن سرشت و طبيعت ثانوى پديد آيد، با عقل فعال متحد مىگردد. | ||
به نظر صدر المتالهين فرق ميان اين دو علم مانند فرق ميان علم به طعم شيرينى از راه بيان و تعريف مزه است با علمى كه از چشيدن شيرينى بدست مىآيد كه | به نظر صدر المتالهين فرق ميان اين دو علم مانند فرق ميان علم به طعم شيرينى از راه بيان و تعريف مزه است با علمى كه از چشيدن شيرينى بدست مىآيد كه يقينا دومى قويتر و محكمتر از اولى است و دستيابى به چنين دانشى محال نيست بلكه براى انبيا و اوصيا و اوليا و عرفا ممكن بوده است. | ||
در مفاتيح الغيب در مشهد هشتم و مفتاح سوم گويد: «بسيارى از آنان كه دانشمند خوانده مىشوند، علم غيبى لدنى مورد اعتماد سالكان و عارفان را انكار مىكنند، در صورتى كه اين علم، قويتر و محكمتر از ديگر علوم است. آنان بر اين باورند كه: علم، معنايى ندارد جز آنچه از طريق آموختن و انديشيدن و تامل به دست آيد.» | در مفاتيح الغيب در مشهد هشتم و مفتاح سوم گويد: «بسيارى از آنان كه دانشمند خوانده مىشوند، علم غيبى لدنى مورد اعتماد سالكان و عارفان را انكار مىكنند، در صورتى كه اين علم، قويتر و محكمتر از ديگر علوم است. آنان بر اين باورند كه: علم، معنايى ندارد جز آنچه از طريق آموختن و انديشيدن و تامل به دست آيد.» | ||
خط ۱۸۶: | خط ۱۸۶: | ||
وى در اين كتاب با بيانى روشن و دقيق و با توضيحات كافى اهداف را بيان كرده است در حالى كه آنچه در كتابهاى فلسفه رايج است، دشوارنويسى و رمزگويى است. كتابهاى فلسفۀ پيش از او و حتى پس از او با روشى آسان نگاشته نشده است به دليل آنكه فيلسوفان نظريههاى خود را تنها براى شاگردان مستعد خود بيان مىكردند و رموز آن را شرح مىدادند. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]نيز به عنوان پيروى از حكماى بزرگ به مخفى نگاه داشتن مطالب خود سفارش مىكند، (اسفار، مقدمه، صفحۀ 4، مبدا و معاد، صفحۀ 1) ر.ك: تعليقه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] لكن رمزگويى و دشوارنويسى را به عنوان راهى براى پنهان كردن نظريههاى خود، به خصوص در اسفار، در پيش نگرفته است بلكه در بيان اين نظريهها با عبارات مختلف و مكرر، تا آنجا كه در توان داشته و متناسب با موضوع، بحث را گسترده كرده است. او نويسندهاى است كه از موهبت الهى برخوردار بوده و در زمان خود و ديگر عصرها حكيمى همانند او وجود نداشته است. امتياز مير داماد در كاربرد مجاز و كنايات و سخنان برگزيده و عبارات آهنگين بود و به همين جهت لقب امير بيان به او داده شد و در نظر من براى شاگرد او اين لقب، شايستهتر است. | وى در اين كتاب با بيانى روشن و دقيق و با توضيحات كافى اهداف را بيان كرده است در حالى كه آنچه در كتابهاى فلسفه رايج است، دشوارنويسى و رمزگويى است. كتابهاى فلسفۀ پيش از او و حتى پس از او با روشى آسان نگاشته نشده است به دليل آنكه فيلسوفان نظريههاى خود را تنها براى شاگردان مستعد خود بيان مىكردند و رموز آن را شرح مىدادند. [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]نيز به عنوان پيروى از حكماى بزرگ به مخفى نگاه داشتن مطالب خود سفارش مىكند، (اسفار، مقدمه، صفحۀ 4، مبدا و معاد، صفحۀ 1) ر.ك: تعليقه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] لكن رمزگويى و دشوارنويسى را به عنوان راهى براى پنهان كردن نظريههاى خود، به خصوص در اسفار، در پيش نگرفته است بلكه در بيان اين نظريهها با عبارات مختلف و مكرر، تا آنجا كه در توان داشته و متناسب با موضوع، بحث را گسترده كرده است. او نويسندهاى است كه از موهبت الهى برخوردار بوده و در زمان خود و ديگر عصرها حكيمى همانند او وجود نداشته است. امتياز مير داماد در كاربرد مجاز و كنايات و سخنان برگزيده و عبارات آهنگين بود و به همين جهت لقب امير بيان به او داده شد و در نظر من براى شاگرد او اين لقب، شايستهتر است. | ||
هر چند به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]«فهم حقايق، جداى از الفاظ، ممكن نيست، زيرا اصطلاحات و مفاهيم لغات، گونهگون است» و اين سخنى بجاست كه اهل دانش به آن نظر دارند، لكن او در كتاب اسفار براى تفهيم اهداف خود از هيچ كوششى فروگذار نكرده و نهايت كوشش نويسندهاى توانا را در توضيح مطالب به كار برده و در اين راه نيز موفق بوده است به گونهاى كه اين توفيق براى ديگران به دست نيامده است و چنان كه خود در پايان صفحۀ 3 مقدمه گفته است: «سپاس خداوند را كه سخنانى بيان شد كه در آن نه دشوارى و نه شكى وجود دارد. سخنى است رمزگونه كه با دقت نگاشته شده است و به فهمها نزديك است، و با آنكه در نهايت نزديكى است، مقام آن بلند و عالى است.» آن گاه گفته است: «مفاهيم دشوار را با كلماتى ساده بيان كردم.» و گفته است: «به ديدۀ عقلت به معانى آن بنگر، آيا مشكلى در آن به نظر مىرسد؟ سپس بار ديگر به الفاظ آن بنگر آيا در آن نقصى مىبينى؟» و در حقيقت، كتاب اسفار او شايستۀ اين وصف است، به ويژه سخن او در بارۀ آن: «قريبا من الأفهام في نهاية علوه، در نهايت علو معانى، به فهمها نزديك است.» به فهم نزديك بودن آن، به اعتبار سهولت عبارت و متانت آن است، و نهايت علو آن، به اعتبار نظرات دقيق و افكار بلندى است كه ناشى از دانشمندان بزرگ و سرامد است، چنان كه خود در مبدا و معاد،صفحۀ 3 از آن اين گونه سخن گفته است: «ما براى آنان كه داراى استعداد بيشترى براى تحصيل كمالاند، به گونهاى رساتر و گستردهتر كتابى با عنوان اسفار اربعه تصنيف كرديم كه جامع فنون علوم كمالى است و ميدان اصحاب فكر و انديشه است و | هر چند به نظر [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملا صدرا]]«فهم حقايق، جداى از الفاظ، ممكن نيست، زيرا اصطلاحات و مفاهيم لغات، گونهگون است» و اين سخنى بجاست كه اهل دانش به آن نظر دارند، لكن او در كتاب اسفار براى تفهيم اهداف خود از هيچ كوششى فروگذار نكرده و نهايت كوشش نويسندهاى توانا را در توضيح مطالب به كار برده و در اين راه نيز موفق بوده است به گونهاى كه اين توفيق براى ديگران به دست نيامده است و چنان كه خود در پايان صفحۀ 3 مقدمه گفته است: «سپاس خداوند را كه سخنانى بيان شد كه در آن نه دشوارى و نه شكى وجود دارد. سخنى است رمزگونه كه با دقت نگاشته شده است و به فهمها نزديك است، و با آنكه در نهايت نزديكى است، مقام آن بلند و عالى است.» آن گاه گفته است: «مفاهيم دشوار را با كلماتى ساده بيان كردم.» و گفته است: «به ديدۀ عقلت به معانى آن بنگر، آيا مشكلى در آن به نظر مىرسد؟ سپس بار ديگر به الفاظ آن بنگر آيا در آن نقصى مىبينى؟» و در حقيقت، كتاب اسفار او شايستۀ اين وصف است، به ويژه سخن او در بارۀ آن: «قريبا من الأفهام في نهاية علوه، در نهايت علو معانى، به فهمها نزديك است.» به فهم نزديك بودن آن، به اعتبار سهولت عبارت و متانت آن است، و نهايت علو آن، به اعتبار نظرات دقيق و افكار بلندى است كه ناشى از دانشمندان بزرگ و سرامد است، چنان كه خود در مبدا و معاد،صفحۀ 3 از آن اين گونه سخن گفته است: «ما براى آنان كه داراى استعداد بيشترى براى تحصيل كمالاند، به گونهاى رساتر و گستردهتر كتابى با عنوان اسفار اربعه تصنيف كرديم كه جامع فنون علوم كمالى است و ميدان اصحاب فكر و انديشه است و جولانگاه ارباب نظر.» | ||
==آثار صدر المتالهين== | ==آثار صدر المتالهين== | ||
خط ۲۶۵: | خط ۲۶۵: | ||
31. مفاتيح الغيب، تقريبا در 200 صفحه به قطع بزرگ. با شرح اصول كافى چاپ شده است و در آغاز آن شرح حال مختصر نويسنده به قلم ناشر آمده است. اين كتاب را به عنوان مقدمۀ تفسير خود كه در ذيل از آن ياد مىشود نوشته است. | 31. مفاتيح الغيب، تقريبا در 200 صفحه به قطع بزرگ. با شرح اصول كافى چاپ شده است و در آغاز آن شرح حال مختصر نويسنده به قلم ناشر آمده است. اين كتاب را به عنوان مقدمۀ تفسير خود كه در ذيل از آن ياد مىشود نوشته است. | ||
32. تفسير القرآن الكريم كه مشتمل بر تفسير تعدادى از سورهها و آيههاى قرآن است. اين تفسير، تمام نشده است و چنين برمىآيد كه هدف او نگارش تفسير كامل قرآن بوده ولى مرگ مهلتش نداده است. (به مقدمۀ تفسير سورۀ سجده رجوع كنيد). اين اثر در سال 1321 يا 1322 در 616 صفحه به قطع بزرگ به چاپ رسيده است كه آن مقدار از تفسير است كه به گفتۀ ناشر به آن دست يافته است. اين اثر، شامل تفسير سورۀ فاتحه در 41 صفحه، تفسير سورۀ بقره در 248 صفحه تا آيۀ 62 «كونوا قردة خاسئين»، تفسير آية الكرسى در 67 صفحه (همچنين داراى تفسير ديگرى بر آية الكرسى به زبان فارسى است كه در الذريعه از آن ياد كرده است)، تفسير آيۀ نور در 67 صفحه كه در سال 1313 به طور مستقل چاپ شده است، تفسير سورۀ سجده در 33 صفحه، تفسير سورۀ يس در 86 صفحه، نگارش آن چنان كه در پايان آن گفته است در سال 1030 تمام شده است، تفسير سورۀ واقعه در 25 صفحه، كه جداگانه در قطع كوچك به چاپ رسيده است، تفسير | 32. تفسير القرآن الكريم كه مشتمل بر تفسير تعدادى از سورهها و آيههاى قرآن است. اين تفسير، تمام نشده است و چنين برمىآيد كه هدف او نگارش تفسير كامل قرآن بوده ولى مرگ مهلتش نداده است. (به مقدمۀ تفسير سورۀ سجده رجوع كنيد). اين اثر در سال 1321 يا 1322 در 616 صفحه به قطع بزرگ به چاپ رسيده است كه آن مقدار از تفسير است كه به گفتۀ ناشر به آن دست يافته است. اين اثر، شامل تفسير سورۀ فاتحه در 41 صفحه، تفسير سورۀ بقره در 248 صفحه تا آيۀ 62 «كونوا قردة خاسئين»، تفسير آية الكرسى در 67 صفحه (همچنين داراى تفسير ديگرى بر آية الكرسى به زبان فارسى است كه در الذريعه از آن ياد كرده است)، تفسير آيۀ نور در 67 صفحه كه در سال 1313 به طور مستقل چاپ شده است، تفسير سورۀ سجده در 33 صفحه، تفسير سورۀ يس در 86 صفحه، نگارش آن چنان كه در پايان آن گفته است در سال 1030 تمام شده است، تفسير سورۀ واقعه در 25 صفحه، كه جداگانه در قطع كوچك به چاپ رسيده است، تفسير سورۀ حديد در 42 صفحه، تفسير سورۀ جمعه در 29 صفحه، تفسير سورۀ طارق در 9 صفحه كه آن را بر ده تسبيحه مرتب كرده است و با كشف الفوائد نيز در سال 1313 چاپ شده است، تفسير سورۀ زلزال در 7 صفحه و تفسير آيۀ «و ترى الجبال تحسبهم جامدة» در 3 صفحه مىباشد. | ||
33. تفسير سورۀ الاضحى، طبق نقل مرحوم تهرانى در الذريعه در ضمن مجموعه تفسيرهاى او در سال 1322 چاپ شده است. در صورتى كه مقصود از اين مجموعه، مجموعۀ پيشين باشد چنان كه برمىآيد تفسير اين سوره در آن مجموعه وجود ندارد. | 33. تفسير سورۀ الاضحى، طبق نقل مرحوم تهرانى در الذريعه در ضمن مجموعه تفسيرهاى او در سال 1322 چاپ شده است. در صورتى كه مقصود از اين مجموعه، مجموعۀ پيشين باشد چنان كه برمىآيد تفسير اين سوره در آن مجموعه وجود ندارد. |
ویرایش