۴۲۵٬۲۲۵
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
جز (جایگزینی متن - 'تاليف' به 'تألیف') |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
مرحلۀ دوم: اين مرحله، دورۀ گوشهنشينى و دورى از مردم و روى آوردن به عبادت در بعضى از كوههاى دوردست واقع در كهك، از روستاهاى قم، مىباشد. اين گوشهنشينى مدت پانزده سال به طول انجاميد. | مرحلۀ دوم: اين مرحله، دورۀ گوشهنشينى و دورى از مردم و روى آوردن به عبادت در بعضى از كوههاى دوردست واقع در كهك، از روستاهاى قم، مىباشد. اين گوشهنشينى مدت پانزده سال به طول انجاميد. | ||
صدر المتالهين داستان اين دوره از حيات خود را در مقدمۀ اسفار بيان نموده است. چنان كه خود مىگويد چون از سوى مردم در تنگنا بود و از اهل دانش و معرفت كسى را نمىيافت و نظريههاى اشتباه، بسيار رواج داشت از مردم دورى گزيد و به كوهستان پناه برد و به عبادت خداوند مشغول گرديد، نه ديگر درسى القا مىكرد و نه به | صدر المتالهين داستان اين دوره از حيات خود را در مقدمۀ اسفار بيان نموده است. چنان كه خود مىگويد چون از سوى مردم در تنگنا بود و از اهل دانش و معرفت كسى را نمىيافت و نظريههاى اشتباه، بسيار رواج داشت از مردم دورى گزيد و به كوهستان پناه برد و به عبادت خداوند مشغول گرديد، نه ديگر درسى القا مىكرد و نه به تألیفى مىپرداخت. وى علت اين امر را با عباراتى آهنگين، چنان كه روش نوشتن اوست، اين گونه بيان مىكند: «إذ التصرف في العلوم و الصناعات و إفادة المباحث و دفع المعضلات و تبيين المقاصد و رفع المشكلات مما يحتاج إلى تصفية الفكر، و تهذيب الخيال عما يوجب الملال و الاختلال، و استقامة الأوضاع و الأحوال مع فراغ البال، و من أين يحصل للإنسان مع هذه المكاره التي يسمع و يرى من أهل الزمان و يشاهد مما يكب عليه الناس في هذا الأوان، من قلة الإنصاف و كثرة الاعتساف و خفض الأعالي و الأفاضل، و رفع الأداني و الأراذل، و ظهور الجاهل الشرير و العامي النكير على صورة العالم النحرير و هيأة الحبر الخبير، إلى غير ذلك من القبائح و المفاسد... اسفار، ج 1،صفحۀ 7 | ||
زيرا آموزش و نوشتن در بارۀ علوم و فنون و سود جستن از مباحث و برطرف نمودن مشكلات و آشكار نمودن هدفها، امرى است كه احتياج به آمادگى فكرى و آسودگى خيال از آنچه موجب تشويش فكرى است دارد و نيز پايدارى و اوضاع مناسب را مىطلبد. و با وجود اين امور ناپسندى كه انسان از مردم زمانه مىبيند و مىشنود و مشاهده مىكند ديگر براى انسان فرصتى در جهت گفت و گو و پاسخگويى به شبهات باقى نمىماند چه رسد به اينكه مشكلات را برطرف نمايد. چنانكه مردم به امور بىارزش سرگرم مىشوند و خودكامگى در بين آنها رواج مىيابد، عالمان پايگاه اجتماعى مناسبى ندارند و ناشايستگان در بالاترين مقام جاى مىگيرند و | زيرا آموزش و نوشتن در بارۀ علوم و فنون و سود جستن از مباحث و برطرف نمودن مشكلات و آشكار نمودن هدفها، امرى است كه احتياج به آمادگى فكرى و آسودگى خيال از آنچه موجب تشويش فكرى است دارد و نيز پايدارى و اوضاع مناسب را مىطلبد. و با وجود اين امور ناپسندى كه انسان از مردم زمانه مىبيند و مىشنود و مشاهده مىكند ديگر براى انسان فرصتى در جهت گفت و گو و پاسخگويى به شبهات باقى نمىماند چه رسد به اينكه مشكلات را برطرف نمايد. چنانكه مردم به امور بىارزش سرگرم مىشوند و خودكامگى در بين آنها رواج مىيابد، عالمان پايگاه اجتماعى مناسبى ندارند و ناشايستگان در بالاترين مقام جاى مىگيرند و تألیف و نوشتن به دست بىدانشان مىافتد و بسيارى زشتىها و كاستىهاى ديگر كه مشاهده مىشود. چنان كه بعضى از برادران فارسى زبانم سرودهاند: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۰۰: | ||
مرحلۀ سوم: و اين مرحله، دورۀ نوشتن كتابها است، زيرا خداى سبحان به او الهام كرد كه از آنچه در دورۀ دوم به دست آورده است، به آنان كه خواهان دانش هستند سهمى برساند. صدر المتالهين همت خود را صرف نوشتن مىكند و چنان كه خود مىگويد: «اكنون زمان نوشتن كتاب است و اين خواست خداوند است كه به اين زمان موكول گرديده است.» | مرحلۀ سوم: و اين مرحله، دورۀ نوشتن كتابها است، زيرا خداى سبحان به او الهام كرد كه از آنچه در دورۀ دوم به دست آورده است، به آنان كه خواهان دانش هستند سهمى برساند. صدر المتالهين همت خود را صرف نوشتن مىكند و چنان كه خود مىگويد: «اكنون زمان نوشتن كتاب است و اين خواست خداوند است كه به اين زمان موكول گرديده است.» | ||
پس با آنكه پيش از اين چنين تصميمى نداشت شروع به نوشتن مىكند و كتاب اسفار را مىنگارد و اين اولين كتابش پس از آن گوشهنشينى طولانى است و چنين برمىآيد كه آن را در همان محل گوشهنشينى خود نوشته است. ر.ك: حاشيۀ سفينة البحار، 2، و پيش از آن - تا آنجا كه ما به دست آورديم - جز سه رساله ننوشته بود زيرا خود، به اين سه اثر در اسفار اشاره كرده است و آنها عبارتاند از:«رسالة طرح الكونين» (1:10)، و «رسالة حل الإشكالات الفلكية في الإرادة الجزافيه» (1:176)، و «رسالة حدوث العالم» (1:233). هر چند اشاره به اين نوشتههاى سهگانه در اسفار، دليل بر تقدم | پس با آنكه پيش از اين چنين تصميمى نداشت شروع به نوشتن مىكند و كتاب اسفار را مىنگارد و اين اولين كتابش پس از آن گوشهنشينى طولانى است و چنين برمىآيد كه آن را در همان محل گوشهنشينى خود نوشته است. ر.ك: حاشيۀ سفينة البحار، 2، و پيش از آن - تا آنجا كه ما به دست آورديم - جز سه رساله ننوشته بود زيرا خود، به اين سه اثر در اسفار اشاره كرده است و آنها عبارتاند از:«رسالة طرح الكونين» (1:10)، و «رسالة حل الإشكالات الفلكية في الإرادة الجزافيه» (1:176)، و «رسالة حدوث العالم» (1:233). هر چند اشاره به اين نوشتههاى سهگانه در اسفار، دليل بر تقدم تألیف آنها بر اسفار نيست، زيرا در رسالۀ حدوث نيز به همين كتاب اسفار و الشواهد الربوبيه كه گفتهاند آخرين اثر اوست، اشاره دارد. شايد اشاره به كتابهاى ديگر پس از گذشتن مدتى از نوشتن كتاب صورت گرفته و بر آن افزوده شده است. بنا بر اين اشاره به كتابى در متن كتاب ديگر، دليلى بر تقدم آن اثر نيست. | ||
گمان مىكنم تنها نوشتهاى كه | گمان مىكنم تنها نوشتهاى كه تألیف آن بر تألیف اسفار تقدم داشته و در دورۀ نخست قرار گرفته است، رسالۀ سريان الوجود است كه در بارۀ آن در جاى مناسب صحبت خواهد شد، زيرا مشتمل بر نظريههايى است كه در اسفار آنها را نپديرفته است و چنان مىپندارم كه اين همان رسالۀ طرح الكونين است. | ||
به هر حال، كتاب اسفار نخستين نوشتۀ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در دورۀ سوم زندگى اوست و آن را به همۀ افكار و نظريههاى جديد و مكاشفات عرفانى خود آراسته است و پس از اسفار، هر كتابى كه نوشته از عبارات آن عاريت گرفته است. به همين دليل گفتيم اسفار، اساس ديگر نوشتههاى اوست، حتى كتابهاى تفسيرى كه نوشته چنانكه از آنها ظاهر مىشود به منظور تطبيق فلسفۀ خود با قرآن كريم بوده است. | به هر حال، كتاب اسفار نخستين نوشتۀ [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] در دورۀ سوم زندگى اوست و آن را به همۀ افكار و نظريههاى جديد و مكاشفات عرفانى خود آراسته است و پس از اسفار، هر كتابى كه نوشته از عبارات آن عاريت گرفته است. به همين دليل گفتيم اسفار، اساس ديگر نوشتههاى اوست، حتى كتابهاى تفسيرى كه نوشته چنانكه از آنها ظاهر مىشود به منظور تطبيق فلسفۀ خود با قرآن كريم بوده است. |
ویرایش