شهید فاتح در آیینه اندیشه: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>'
جز (جایگزینی متن - 'تاریخ یعقوبی' به 'تاریخ یعقوبی ')
جز (جایگزینی متن - '</ref>.' به '</ref>')
خط ۴۷: خط ۴۷:
# ابن تیمیه؛
# ابن تیمیه؛
# ابن کثیر؛
# ابن کثیر؛
# ابن خلدون<ref>ر.ک: پرنیان نرجس‌پور، پایگاه سازمان تبلیغات اسلامی</ref>.
# ابن خلدون<ref>ر.ک: پرنیان نرجس‌پور، پایگاه سازمان تبلیغات اسلامی</ref>
   
   
===فصل دوم===
===فصل دوم===
خط ۶۳: خط ۶۳:
# نادان‌ترین مردم نیز می‌دانستند که حسین برای خلافت از یزید شایسته‌تر است.  
# نادان‌ترین مردم نیز می‌دانستند که حسین برای خلافت از یزید شایسته‌تر است.  


ابن جوزی با این سخنان بر این مطلب تأکید می‌ورزد که امام حسین برای احیای امامت و تشکیل حکومت اسلامی و مردمی از مدینه به مکه و از مکه به‌سوی کوفه رفت و در جای دیگر به هدف امام حسین از قیامش اشاره می‌کند و قصد آن حضرت را در «دفع باطل و اقامه حق» این گونه در صفحه 126 کتاب می‌نویسد: «دشمن می‌گوید: گروهی بر این رفته‌اند که حسین خارجی بود. در پاسخ می‌گوییم تنها زمانی گفته می‌شود فلانی خارجی است که بر علیه صاحب حقی و مستحقی خروج کرده باشد؛ اما حسین بی‌‎گمان برای دفع باطل و اقامه حق خروج کرد»<ref>ر.ک: همان</ref>.
ابن جوزی با این سخنان بر این مطلب تأکید می‌ورزد که امام حسین برای احیای امامت و تشکیل حکومت اسلامی و مردمی از مدینه به مکه و از مکه به‌سوی کوفه رفت و در جای دیگر به هدف امام حسین از قیامش اشاره می‌کند و قصد آن حضرت را در «دفع باطل و اقامه حق» این گونه در صفحه 126 کتاب می‌نویسد: «دشمن می‌گوید: گروهی بر این رفته‌اند که حسین خارجی بود. در پاسخ می‌گوییم تنها زمانی گفته می‌شود فلانی خارجی است که بر علیه صاحب حقی و مستحقی خروج کرده باشد؛ اما حسین بی‌‎گمان برای دفع باطل و اقامه حق خروج کرد»<ref>ر.ک: همان</ref>  


===فصل سوم===
===فصل سوم===
خط ۷۱: خط ۷۱:
# فساد دستگاه خلافت و در نتیجه، اجتماع امت.
# فساد دستگاه خلافت و در نتیجه، اجتماع امت.
# امتناع از بیعت: امتناع از بیعت را نویسنده بعد از «فساد دستگاه خلافت» سبب اصلی وقوع حادثه کربلا شمرده است که در تمام متون و منابع مختلف به آن تصریح شده است و از [[تاريخ اليعقوبي|تاریخ یعقوبی]] ، [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]]، هندوشاه صاحبی نخجوانی قسمت‌هایی از مضامین نامه‌های امام حسین و نامه‌های یزید را ذکر می‌نماید.  
# امتناع از بیعت: امتناع از بیعت را نویسنده بعد از «فساد دستگاه خلافت» سبب اصلی وقوع حادثه کربلا شمرده است که در تمام متون و منابع مختلف به آن تصریح شده است و از [[تاريخ اليعقوبي|تاریخ یعقوبی]] ، [[ابن بابویه، محمد بن علی|شیخ صدوق]]، هندوشاه صاحبی نخجوانی قسمت‌هایی از مضامین نامه‌های امام حسین و نامه‌های یزید را ذکر می‌نماید.  
# نامه‌های اهل کوفه: اصرار کوفیان باآن همه نامه‌هایی که ارسال می‌کردند را نویسنده در تحلیل و تفسیر قیام عاشورا ندیده نگرفته است و به بررسی آن‌ها مفصل پرداخته است و با آوردن نظر شهاب‌الدین احمد بن عبدالوهاب نویری و برخی از نویسندگان معاصر در نقش نامه‌ها بحث را ادامه می‌دهد<ref>ر.ک: همان</ref>.
# نامه‌های اهل کوفه: اصرار کوفیان باآن همه نامه‌هایی که ارسال می‌کردند را نویسنده در تحلیل و تفسیر قیام عاشورا ندیده نگرفته است و به بررسی آن‌ها مفصل پرداخته است و با آوردن نظر شهاب‌الدین احمد بن عبدالوهاب نویری و برخی از نویسندگان معاصر در نقش نامه‌ها بحث را ادامه می‌دهد<ref>ر.ک: همان</ref>  


===فصل چهارم===
===فصل چهارم===
خط ۹۴: خط ۹۴:
نویسنده تأکید می‌کند که همه سخنان در تحلیل عاشورا در پایان به یکی از این سه سخن بازمی‌گردد و اقوال و آرای دیگر نیز مثل گریه و غیره سالبه به انتفاع موضوعند و هرگز با قیام سیدالشهدا ارتباطی ندارند یا به برخی توجیه‌های عاشقانه و با یکی از این سه اصل، به ویژه اصل سوم مرتبط باشند. اما با کمی تأمل آشکار می‌شود که حتی این سه رأی به ظاهر متضاد در حقیقت با هم تعارضی ندارند وهر سه قابل جمعند.  
نویسنده تأکید می‌کند که همه سخنان در تحلیل عاشورا در پایان به یکی از این سه سخن بازمی‌گردد و اقوال و آرای دیگر نیز مثل گریه و غیره سالبه به انتفاع موضوعند و هرگز با قیام سیدالشهدا ارتباطی ندارند یا به برخی توجیه‌های عاشقانه و با یکی از این سه اصل، به ویژه اصل سوم مرتبط باشند. اما با کمی تأمل آشکار می‌شود که حتی این سه رأی به ظاهر متضاد در حقیقت با هم تعارضی ندارند وهر سه قابل جمعند.  


در آخر نویسنده با شعری از اقبال لاهوری و این مطلب که: «سیدالشهدا با شهادت خود، اسلام را از تحریف و استخدام شدن در خدمت ستمگران نجات داد و مکتبی را به نام «مکتب خونین اعتراض» در برابر ستمگران و زورمندان بنیان نهاد تا دست مفتی‌های اهل سنت نیز در دادن جواز خروج و قیام به آزاد مردان مسلمان باز باشد و مزارش تا ابد، مطاف احرار و شهیدان گردد»، به پایان می‌برد<ref>ر.ک: همان</ref>.
در آخر نویسنده با شعری از اقبال لاهوری و این مطلب که: «سیدالشهدا با شهادت خود، اسلام را از تحریف و استخدام شدن در خدمت ستمگران نجات داد و مکتبی را به نام «مکتب خونین اعتراض» در برابر ستمگران و زورمندان بنیان نهاد تا دست مفتی‌های اهل سنت نیز در دادن جواز خروج و قیام به آزاد مردان مسلمان باز باشد و مزارش تا ابد، مطاف احرار و شهیدان گردد»، به پایان می‌برد<ref>ر.ک: همان</ref>


==وضعیت کتاب==
==وضعیت کتاب==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش