شریف دارابی شیرازی، عباس: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'رده:دی (99)' به ''
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:دی (99)' به '')
 
(۲۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
|-
|-
|نام‎های دیگر  
|نام‎های دیگر  
| data-type="authorOtherNames" |ح‍ک‍ي‍م‌ ع‍ب‍اس‌ ش‍ري‍ف‌ داراب‍ي‌ ش‍ي‍رازي‌
| data-type="authorOtherNames" |ح‍ک‍ي‍م‌ ع‍ب‍اس‌ ش‍ري‍ف‌ داراب‍ي‌ ش‍یرازی‌


داراب‍ي‌ ش‍ي‍رازي‌، ع‍ب‍اس‌  
داراب‍ي‌ ش‍یرازی‌، ع‍ب‍اس‌  


ش‍ري‍ف‌، ع‍ب‍اس‌
ش‍ري‍ف‌، ع‍ب‍اس‌
خط ۱۹: خط ۱۹:
|-
|-
|متولد  
|متولد  
| data-type="authorbirthDate" |  
| data-type="authorbirthDate" | 1225ق
|-
|-
|محل تولد
|محل تولد
خط ۳۹: خط ۳۹:
</div>
</div>


'''عباس شریف دارابی شیرازی''' حکیم، فیلسوف و عارف قرن سیزدهم و صاحب «[[تحفة المراد]]» از شاگردان [[سبزواری، هادی|ملاهادی سبزواری]] است که در سال 1300ق از دنیا رفت.
'''عباس شریف دارابی شیرازی''' (1225-1300ق)، حکیم، فیلسوف و عارف قرن سیزدهم و صاحب «[[تحفة المراد]]» از شاگردان [[سبزواری، هادی|ملاهادی سبزواری]] است  


میرزا عباس شریف دارابی (متوفی 1300 یا 1301 ق) حکیم، فیلسوف، عارف و فرزند میرزا بابا بود. تحصیلات مقدماتی را در داراب نزد محمد نصیر آغاز کرد و برای تکمیل تحصیلات به شیراز رفت. پس از ناموفق بودن سفرش به عتبات عالیات برای تحصیل فقه و اصول و شرعیات (در راه گرفتار راهزنان شد) به شیراز بازگشت و برای کسب علوم معقول به سبزوار نزد فیلسوف گران‎قدر [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] رفت و پس از اتمام دوره فراگیری‎اش به شیراز بازگشت و به تدریس علوم معقول و حکمت اسلامی پرداخت و در عرفان، از محضر عارف آن زمان میرزا ابوالقاسم سکوت کسب فیض کرد<ref>پایگاه راسخون</ref>.
== ولادت ==
 او منسوب به داراب از توابع استان فارس و فرزند میرزابابای بود. در حدود 1225ق به‌دنیا آمد.
 
== تحصیلات ==
تحصیلات مقدماتی را در داراب نزد محمد نصیر آغاز کرد و برای تکمیل تحصیلات به شیراز رفت. پس از ناموفق بودن سفرش به عتبات عالیات برای تحصیل فقه و اصول و شرعیات (در راه گرفتار راهزنان شد) به شیراز بازگشت و برای کسب علوم معقول به سبزوار نزد فیلسوف گران‎قدر [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] رفت و پس از اتمام دوره فراگیری‌اش به شیراز بازگشت و به تدریس علوم معقول و حکمت اسلامی پرداخت و در عرفان، از محضر عارف آن زمان [[میرزا ابوالقاسم سکوت]] کسب فیض کرد<ref>پایگاه راسخون</ref>.


==شاگردان==
==شاگردان==
معروف‎ترین شاگردان وی عبارتند از: ملا عبدالله زرقانی، میرزا محمدصادق سروستانی، شیخ محمدکاظم فیروزآبادی، سید آقا فیروزآبادی، ملا احمد دارابی، شیخ محمود - پیش‎نماز مسجد گنج شیراز - فرصت (شاعر)، سید علی کازرونی، شیخ احمد شیرازی و سید صدرا کوه‎پایه‎ای<ref>همان</ref>.
معروف‎ترین شاگردان وی عبارتند از: ملا [[عبدالله زرقانی]]، [[میرزا محمدصادق سروستانی]]، شیخ [[محمدکاظم فیروزآبادی]]، [[سید آقا فیروزآبادی]]، ملا احمد دارابی، شیخ محمود - پیش‎نماز مسجد گنج شیراز - فرصت (شاعر)، سید علی کازرونی، [[شیخ احمد شیرازی]] و سید صدرا کوه‌پایه‌ای<ref>همان</ref>.


حکیم دارابی ازدواج نکرد تا اینکه حدود 75 سالگی در شیراز از دنیا رفت و در حافظیه به خاک سپرده شد. به علت اینکه کتابخانه شخصی‎اش از بین رفته، حواشی و شروح حکمی و فلسفی وی نیز در دست نیست و فقط کتابی به نام «[[تحفة المراد]]» از او باقی مانده که شرح حکیمانه حکیم از قصیده [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] است<ref>همان</ref>.
حکیم دارابی ازدواج نکرد تا اینکه حدود 75 سالگی در شیراز از دنیا رفت و در حافظیه به خاک سپرده شد. به علت اینکه کتابخانه شخصی‌اش از بین رفته، حواشی و شروح حکمی و فلسفی وی نیز در دست نیست و فقط کتابی به نام «[[تحفة المراد]]» از او باقی مانده که شرح حکیمانه حکیم از قصیده [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] است<ref>همان</ref>.


علامه تهرانی درباره وی می‌‏نویسد: «در معقول و منقول بارع بود. اسفار را به خط خود نوشته و از خود بر آن حواشی زده‏ است، دعای کمیل و قصیده معروف [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] را شرح کرده است»<ref>پایگاه داراب آنلاین</ref>.
علامه تهرانی درباره وی می‌‏نویسد: «در معقول و منقول بارع بود. اسفار را به خط خود نوشته و از خود بر آن حواشی زده‏ است، دعای کمیل و قصیده معروف [[میرفندرسکی، ابوالقاسم|میرفندرسکی]] را شرح کرده است»<ref>پایگاه داراب آنلاین</ref>.


شیخ احمد شیرازی نجفی معروف به شانه‎ساز و میرزا ابراهیم نیریزی که هر دو از مدرسان حکمت در شیراز بوده‏‌اند از شاگردان او بوده‎‏اند<ref>همان</ref>.
شیخ [[احمد شیرازی نجفی]] معروف به شانه‌ساز و [[میرزا ابراهیم نیریزی]] که هر دو از مدرسان حکمت در شیراز بوده‏‌اند از شاگردان او بوده‎‏اند<ref>همان</ref>.


علامه تهرانی‏ می‌‏گوید: تاریخ وفاتش را نمی‌‏دانم ولی فرصت‎الدوله شیرازی در آثار العجم‏ وفات او را در سال 1300 نوشته است و در همان کتاب نوشته که وی را نیز ملاقات نموده است<ref>همان</ref>.
علامه تهرانی‏ می‌‏گوید: تاریخ وفاتش را نمی‌‏دانم ولی [[فرصت‌الدوله شیرازی]] در آثار العجم‏ وفات او را در سال 1300 نوشته است و در همان کتاب نوشته که وی را نیز ملاقات نموده است<ref>همان</ref>.


داستان اولین ملاقات وی با جناب [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] چنین نقل شده است که اولین دفعه که به حضور [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]] رسید، بسیار موردعنایت و توجه ایشان قرار گرفت و از حال او جویا شد و مولدش را پرسید، دارابی در جواب گفت: من طلبه‎ای از مردم فارس هستم. ایشان فرمودند: در این صورت، مشمول حدیث پیغمبر اکرم(ص) هستی که فرمود: لو کان العلم فی الثریا لتنا و له رجال من اهل الفرس؛ اگر علم و دانش در ثریا باشد مردانی از فارس آن را درمی‎یابند. حکیم فی‎البداهه گفت: همین‎طور است، من نیز در جستجوی سعادت به ثریا (کنایه از سبزوار) آمدم. [[سبزواری، هادی|حکیم سبزواری]] از جواب فوری و حسن ادب و خضوع او، بسیار خوشحال شد<ref>همان</ref>.
داستان اولین ملاقات وی با جناب [[سبزواری، هادی|ملا هادی سبزواری]] چنین نقل شده است که اولین دفعه که به حضور [[سبزواری، هادی|حاجی سبزواری]] رسید، بسیار موردعنایت و توجه ایشان قرار گرفت و از حال او جویا شد و مولدش را پرسید، دارابی در جواب گفت: من طلبه‌ای از مردم فارس هستم. ایشان فرمودند: در این صورت، مشمول حدیث پیغمبر اکرم(ص) هستی که فرمود: لو کان العلم فی الثریا لتنا و له رجال من اهل الفرس؛ اگر علم و دانش در ثریا باشد مردانی از فارس آن را درمی‌یابند. حکیم فی‌البداهه گفت: همین‎طور است، من نیز در جستجوی سعادت به ثریا (کنایه از سبزوار) آمدم. [[سبزواری، هادی|حکیم سبزواری]] از جواب فوری و حسن ادب و خضوع او، بسیار خوشحال شد<ref>همان</ref>.


او در طریق سیر و سلوک و تهذیب نفس و تزکیه باطن، مجاهده کامل نموده و مراتب عالی را طی کرد، شادکام به فارس برگشت. او پس‎ازاینکه از سبزوار برگشت، در شیراز ساکن شد و تا پایان عمر، در حجره‎ای از حجرات حسینیه قوام شیرازی، به‎تنهایی زندگی کرد<ref>همان</ref>.
او در طریق سیر و سلوک و تهذیب نفس و تزکیه باطن، مجاهده کامل نموده و مراتب عالی را طی کرد، شادکام به فارس برگشت. او پس‌ازاینکه از سبزوار برگشت، در شیراز ساکن شد و تا پایان عمر، در حجره‌ای از حجرات حسینیه قوام شیرازی، به‌تنهایی زندگی کرد<ref>همان</ref>.


زمانی که وی اجازه گرفت و سبزوار را به عزم شیراز پشت سر می‎گذاشت استادش فرمود: این طلبه دارابی با یک‎چشم آنچه داشتیم با خود برد و یا به قول دیگری فرمود: «اشاره به سینه خود کرد و گفت: آنچه ذخایر نفیس علمی، با خود داشتیم او به یغما برد»<ref>همان</ref>.
زمانی که وی اجازه گرفت و سبزوار را به عزم شیراز پشت سر می‌گذاشت استادش فرمود: این طلبه دارابی با یک‎چشم آنچه داشتیم با خود برد و یا به قول دیگری فرمود: «اشاره به سینه خود کرد و گفت: آنچه ذخایر نفیس علمی، با خود داشتیم او به یغما برد»<ref>همان</ref>.


==پانویس ==
== وفات ==
<references />
که در سال 1300ق از دنیا رفت.
 
==پانویس==
<references/>


==منابع مقاله==
==منابع مقاله==
خط ۶۸: خط ۷۵:


==وابسته‌ها==
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}
[[تحفة المراد]]
[[تحفة المراد]]


[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:زندگی‌نامه]]
[[رده:25آذر الی 24 دی]]
[[رده:قربانی-دی96]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش