پرش به محتوا

شرح منظومة السبزواري (گرامی): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} '
جز (جایگزینی متن - ' <ref>' به '<ref>')
جز (جایگزینی متن - '↵↵↵\{\{کاربردهای\sدیگر\|(.*)\s\(ابهام\sزدایی\)\}\}↵↵↵' به ' {{کاربردهای دیگر|$1 (ابهام زدایی)}} ')
 
(۲۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR13913J1.jpg|بندانگشتی|شرح منظومه السبزواری]]
| تصویر =NUR13913J1.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =شرح منظومه السبزواری
|+ |
| عنوان‌های دیگر =اللئالی المنتظمه. شرح
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|شرح منظومه السبزواری
|-
|نام های دیگر کتاب
|data-type='otherBookNames'|اللئالی المنتظمه. شرح


منظومه. شرح
منظومه. شرح


قسم: المنطق
قسم: المنطق
|-
| پدیدآوران =
|پدیدآورندگان
[[گرامی، محمدعلی]] (شارح)
|data-type='authors'|[[گرامی، محمدعلی]] (شارح)


[[سبزواری، هادی بن مهدی]] (نويسنده)
[[سبزواری، هادی بن مهدی]] (نویسنده)
|-
| زبان =عربی
|زبان  
| کد کنگره =‏BBR‎‏ ‎‏1236‎‏ ‎‏/‎‏گ‎‏4‎‏ش‎‏4
|data-type='language'|عربی
| موضوع =
|-
سبزواری، هادی بن مهدی، 1212 - 1289ق. شرح منظومه - نقد و تفسیر
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏BBR‎‏ ‎‏1236‎‏ ‎‏/‎‏گ‎‏4‎‏ش‎‏4
|-
|موضوع  
|data-type='subject'|سبزواری، هادی بن مهدی، 1212 - 1289ق. شرح منظومه - نقد و تفسیر


سبزواری، هادی بن مهدی، 1212 - 1289ق. منظومه - نقد و تفسیر
سبزواری، هادی بن مهدی، 1212 - 1289ق. منظومه - نقد و تفسیر


منطق - متون قدیمی تا قرن 14
منطق - متون قدیمی تا قرن 14
|-
| ناشر =
|ناشر  
اعلمی
|data-type='publisher'|اعلمی
| مکان نشر =تهران - ایران
|-
| سال نشر =  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|تهران - ایران
|-
|سال نشر  
|data-type='publishYear'|
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE13913AUTOMATIONCODE
|}
</div>


 
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE13913AUTOMATIONCODE
'''شرح منظومة السبزواري (الگرامي)'''، از آثار علمى استاد آیت‌الله شيخ [[گرامی، محمدعلی|محمدعلى گرامى]] (متولد قم، 1317ش) به زبان عربى است كه در آن بخش منطق شرح منظومه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] (1212- 1289ق) را شرح كرده است. موضوعات مورد بحث عبارت از تعريف منطق، انواع دلالات، كلى و جزئى، اقسام ما هو، تعريف و برهان، انواع قضايا، موجهات، قياس، برهان، جدل و مغالطه است.
| چاپ =2
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =13913
| کتابخوان همراه نور =13913
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}
{{کاربردهای دیگر|شرح منظومه سبزواری (ابهام زدایی)}}
'''شرح منظومة السبزواري (گرامی)'''، از آثار علمى استاد آیت‌الله شيخ [[گرامی، محمدعلی|محمدعلى گرامى]] (متولد قم، 1317ش) به زبان عربى است كه در آن بخش منطق شرح منظومه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] (1212- 1289ق) را شرح كرده است. موضوعات مورد بحث عبارت از تعريف منطق، انواع دلالات، كلى و جزئى، اقسام ما هو، تعريف و برهان، انواع قضايا، موجهات، قياس، برهان، جدل و مغالطه است.


در مورد كتاب حاضر ذكر چند نكته گفتنى است:
در مورد كتاب حاضر ذكر چند نكته گفتنى است:


#شارح در مقدمه‌اش نوشته كه در خلال تدريس شرح منظومه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] موفق شد كه شرح و توضيحاتى بر قسمت منطق و فلسفه آن بنويسد و بخش منطق آن را پاك‌نويس و تنظيم كرده و در تعدادى محدود منتشر سازد. وى در سال 1398ق شرحش را بازنگرى كرده و بار ديگر منتشر ساخته است.<ref>مقدمه شارح، ص 4</ref> ايشان نگارش شرح را در تاريخ 29 محرم 1390 در شهر شهسوار به پايان برده است<ref>متن كتاب، ص 205</ref>
#شارح در مقدمه‌اش نوشته كه در خلال تدريس شرح منظومه [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] موفق شد كه شرح و توضيحاتى بر قسمت منطق و فلسفه آن بنويسد و بخش منطق آن را پاک‌نويس و تنظيم كرده و در تعدادى محدود منتشر سازد. وى در سال 1398ق شرحش را بازنگرى كرده و بار ديگر منتشر ساخته است.<ref>مقدمه شارح، ص 4</ref>ايشان نگارش شرح را در تاريخ 29 محرم 1390 در شهر شهسوار به پايان برده است<ref>متن كتاب، ص 205</ref>
#با آنكه زبان متن و شرح، عربى است ولى شارح افزون بر ابيات عربى، در موارد متعددى اشعار فارسى را نيز ذكر و به آن استشهاد كرده است. در مواردى در پاورقى نيز مطالبى به زبان فارسى نقل كرده است<ref>همان، ص 85- 115</ref>
#با آنكه زبان متن و شرح، عربى است ولى شارح افزون بر ابيات عربى، در موارد متعددى اشعار فارسى را نيز ذكر و به آن استشهاد كرده است. در مواردى در پاورقى نيز مطالبى به زبان فارسى نقل كرده است<ref>همان، ص 85- 115</ref>
#شارح تأكيد كرده است كه مؤلف علم منطق، [[ارسطو]]ست به اين معنا كه هر چند منطق در اصل در عقل بشر بود و سقراط و افلاطون نيز مقدارى از آن را نوشته بودند ولى منظم و مدون و باب‌بندى نشده بود و [[ارسطو]] آن را تدوين كرد و به آن نظم بخشيد<ref>همان، ص 54</ref>
#شارح تأكيد كرده است كه مؤلف علم منطق، [[ارسطو]]ست به اين معنا كه هر چند منطق در اصل در عقل بشر بود و سقراط و افلاطون نيز مقدارى از آن را نوشته بودند ولى منظم و مدون و باب‌بندى نشده بود و [[ارسطو]] آن را تدوين كرد و به آن نظم بخشيد<ref>همان، ص 54</ref>
#شارح با عنايت به آنكه منطق علمى آلى است، تأكيد كرده كه پس منطق، علمى كلى است زيرا پژوهشگران، منطق را وسيله‌اى براى تحقيق در الهيات بالمعني‌الأعم قرار مى‌دهند و اين الهيات كه از وجود مطلق بحث مى‌كند، كلى است در نتيجه منطق هم كلى است<ref>همان، ص 43</ref>
#شارح با عنايت به آنكه منطق علمى آلى است، تأكيد كرده كه پس منطق، علمى كلى است زيرا پژوهشگران، منطق را وسيله‌اى براى تحقيق در الهيات بالمعني‌الأعم قرار مى‌دهند و اين الهيات كه از وجود مطلق بحث مى‌كند، كلى است در نتيجه منطق هم كلى است<ref>همان، ص 43</ref>
#شارح در مورد موضوع منطق توضيح داده است كه منطقيان قديم موضوع منطق را معقولات ثانيه قرار داده‌اند كه انسان را به مجهول مى‌رساند ولى متأخران از اين تعريف برگشتند و معلومات تصورى و تصديقى را موضوع شمردند از آن نظر كه آدمى را به مجهولات مى‌رساند. هر نوع معلومات تصديقى و تصورى ديگر موضوع منطق است و بنابراين، محدود به شماره خاصى نيست بلكه موضوع منطق، حيثيت ايصال و رساندن به مجهول است. به همين جهت به نظر مى‌رسد كه بين اين دو قول تفاوتى نيست<ref>همان، ص 53- 54</ref>
#شارح در مورد موضوع منطق توضيح داده است كه منطقيان قديم موضوع منطق را معقولات ثانيه قرار داده‌اند كه انسان را به مجهول مى‌رساند ولى متأخران از اين تعريف برگشتند و معلومات تصورى و تصديقى را موضوع شمردند از آن نظر كه آدمى را به مجهولات مى‌رساند. هر نوع معلومات تصديقى و تصورى ديگر موضوع منطق است و بنابراین، محدود به شماره خاصى نيست بلكه موضوع منطق، حيثيت ايصال و رساندن به مجهول است. به همين جهت به نظر مى‌رسد كه بين اين دو قول تفاوتى نيست<ref>همان، ص 53- 54</ref>
#برخى اشكالى بر ضدّ علم منطق مطرح كرده‌اند كه همان‌طور كه در حديث ثقلين آمده ملاك هدايت و عدم ضلالت، تمسّك به قرآن و اهل بيت(ع) است ولى منطق، هيچ يك از آن دو نيست. شارح به اين اشكال چنين پاسخ داده است كه: اين سخن عجيبى است! زيرا منطق راه تمسك به قرآن و اهل بيت(ع) است و براى تحقق تمسك به قرآن و اهل بيت(ع) بايد به تمسك قطعى و يقينى برسيم و ظن و تخمين كافى نيست و قطع و يقين هم با برهان منطقى حاصل مى‌شود. شگفت است كه اشكال‌كننده به اين نكته توجه نكرده كه منطق، علمى آلى و ابزارى قانونمند است. علاوه بر آنكه خود اين بيان اشكال كننده قياسى است كه بايد حجيتش در منطق اثبات شود و از سويى ديگر آيات قرآن سرشار از فرمان به انديشيدن و تدبير و تعقل و ستايش برهان است درحالى‌كه راه انديشه‌ورزى و تعقل را بيان نكرده است پس به ناچار مقصود از آن، استفاده از همان روش فطرى طبيعى است كه در منطق مطرح مى‌شود يعنى قياس<ref>همان، ص 58- 59</ref>
#برخى اشكالى بر ضدّ علم منطق مطرح كرده‌اند كه همان‌طور كه در حديث ثقلين آمده ملاك هدايت و عدم ضلالت، تمسّك به قرآن و اهل‌بيت(ع) است ولى منطق، هيچ يك از آن دو نيست. شارح به اين اشكال چنين پاسخ داده است كه: اين سخن عجيبى است! زيرا منطق راه تمسك به قرآن و اهل‌بيت(ع) است و براى تحقق تمسك به قرآن و اهل‌بيت(ع) بايد به تمسك قطعى و يقينى برسيم و ظن و تخمين كافى نيست و قطع و يقين هم با برهان منطقى حاصل مى‌شود. شگفت است كه اشكال‌كننده به اين نكته توجه نكرده كه منطق، علمى آلى و ابزارى قانونمند است. علاوه بر آنكه خود اين بيان اشكال كننده قياسى است كه بايد حجيتش در منطق اثبات شود و از سويى ديگر آيات قرآن سرشار از فرمان به انديشيدن و تدبير و تعقل و ستايش برهان است درحالى‌كه راه انديشه‌ورزى و تعقل را بيان نكرده است پس به ناچار مقصود از آن، استفاده از همان روش فطرى طبيعى است كه در منطق مطرح مى‌شود يعنى قياس<ref>همان، ص 58- 59</ref>
#شارح درباره واضع علم منطق، توضيح داده است كه [[ارسطو]] هر چند اولين مؤلف در علم منطق بود ولى واضع و مبتكرش نبود چون خدا منطق را ابداع كرده است. همان كه قديم ذاتى و صفاتى است و از صفاتش فياضيت مطلقه است و همو كه دانايى است كه بشر و ساير موجودات را تعليم مى‌دهد و با اسم عليم با آنان ارتباط برقرار مى‌كند و افزون بر منطق، همه علوم كلى اصالى همانند فلسفه را نيز ابداع كرده است<ref>همان، ص 60- 62</ref>
#شارح درباره واضع علم منطق، توضيح داده است كه [[ارسطو]] هر چند اولين مؤلف در علم منطق بود ولى واضع و مبتكرش نبود چون خدا منطق را ابداع كرده است. همان كه قديم ذاتى و صفاتى است و از صفاتش فياضيت مطلقه است و همو كه دانايى است كه بشر و ساير موجودات را تعليم مى‌دهد و با اسم عليم با آنان ارتباط برقرار مى‌كند و افزون بر منطق، همه علوم كلى اصالى همانند فلسفه را نيز ابداع كرده است<ref>همان، ص 60- 62</ref>
#شارح درباره معناى ايساغوجى نكته‌اى را متذكر شده است: بر اساس ظاهر كلمات [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] در «[[أساس الاقتباس]]»، علامه قطب‌الدين شيرازى در «درّة التاج»، [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در «الفهرست»، غزالى در «مقاصد الفلاسفة»، [[فروغی، محمدعلی|فروغى]] در «سير حكمت در اروپا» و نيز «المنجد»، ايساغوجى به معنى مدخل و مقدمه است؛ نه كليات خمس فقط بلكه شامل هر آن چيزى مى‌شود كه در مقدمه منطق ذكر مى‌شود مانند مبحث الفاظ و كلى و جزئى و ذاتى و عرضى. به نظر مى‌رسد كه افراد مذكور يا برخى از آنان، به زبان يونانى و اصطلاحات قدما آگاه‌تر از [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] هستند. البته همين اشكال بر ملاعبدالله در حاشيه و نوبخت در منطقش وارد است كه ايساغوجى را كليات خمس شمرده‌اند. شهابى در «رهبر خرد» گفته است كه درست است كه لغت ايساغوجى اعم است ولى اصطلاح اخص است و ايساغوجى در اصطلاح، فقط كليات خمس است؛ ولى اين مطلب هم درست نيست زيرا عبارت محقق طوسى صريح است كه اصطلاح هم اعمّ است<ref>همان، ص 64- 65</ref>
#شارح درباره معناى ايساغوجى نكته‌اى را متذكر شده است: بر اساس ظاهر كلمات [[نصیرالدین طوسی، محمد بن محمد|خواجه نصيرالدين طوسى]] در «[[أساس الاقتباس]]»، علامه قطب‌الدين شيرازى در «درّة التاج»، [[ابن ندیم، محمد بن اسحاق|ابن نديم]] در «الفهرست»، [[غزالی، محمد بن محمد|غزالى]] در «مقاصد الفلاسفة»، [[فروغی، محمدعلی|فروغى]] در «سير حكمت در اروپا» و نيز «المنجد»، ايساغوجى به معنى مدخل و مقدمه است؛ نه كليات خمس فقط بلكه شامل هر آن چيزى مى‌شود كه در مقدمه منطق ذكر مى‌شود مانند مبحث الفاظ و كلى و جزئى و ذاتى و عرضى. به نظر مى‌رسد كه افراد مذكور يا برخى از آنان، به زبان يونانى و اصطلاحات قدما آگاه‌تر از [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] هستند. البته همين اشكال بر ملاعبدالله در حاشيه و نوبخت در منطقش وارد است كه ايساغوجى را كليات خمس شمرده‌اند. شهابى در «رهبر خرد» گفته است كه درست است كه لغت ايساغوجى اعم است ولى اصطلاح اخص است و ايساغوجى در اصطلاح، فقط كليات خمس است؛ ولى اين مطلب هم درست نيست زيرا عبارت محقق طوسى صريح است كه اصطلاح هم اعمّ است<ref>همان، ص 64- 65</ref>
#شارح بعد از توضيح معناى علم حصولى و حضورى و تفاوت آن‌دو، يادآور شده است كه علم منطق درباره علم حضورى بحثى نمى‌كند چون منطق براى اصلاح فكر در مطالب تصورى و تصديقى است تا اشتباهى رخ ندهد و در حضور، اشتباهى نيست چه در يافتن واقع شىء، اشتباهى قابل تصور نيست. همين نكته، وجه خارج ساختن علم حضورى از بحث منطقى است؛ نه آنچه گفته مى‌شود و ظاهر كلام [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] است كه مقسم تصور و تصديق، علم حصولى است و چون بحث از تصور و تصديق است پس علم حضورى، خارج است. چون مقسم قرار دادن علم حصولى، اصطلاح است وگرنه تصور و تصديق در علم حضورى هم جارى است: ما ذات خودمان را مى‌يابيم و اين، نظير تصور است و مى‌يابيم كه ما قادريم يا عاجزيم يا گرسنه و اين به‌منزله تصديق است<ref>همان، ص 66- 68</ref>
#شارح بعد از توضيح معناى علم حصولى و حضورى و تفاوت آن‌دو، يادآور شده است كه علم منطق درباره علم حضورى بحثى نمى‌كند چون منطق براى اصلاح فكر در مطالب تصورى و تصديقى است تا اشتباهى رخ ندهد و در حضور، اشتباهى نيست چه در يافتن واقع شىء، اشتباهى قابل تصور نيست. همين نكته، وجه خارج ساختن علم حضورى از بحث منطقى است؛ نه آنچه گفته مى‌شود و ظاهر كلام [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] است كه مقسم تصور و تصديق، علم حصولى است و چون بحث از تصور و تصديق است پس علم حضورى، خارج است. چون مقسم قرار دادن علم حصولى، اصطلاح است وگرنه تصور و تصديق در علم حضورى هم جارى است: ما ذات خودمان را مى‌يابيم و اين، نظير تصور است و مى‌يابيم كه ما قادريم يا عاجزيم يا گرسنه و اين به‌منزله تصديق است<ref>همان، ص 66- 68</ref>
#شارح تأكيد كرده است كه با توجه به نظر [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] آشكار مى‌شود كه سخن دكتر على اكبر سياسى در كتاب مبانى فلسفه كه پنداشته «حد ناقص آنست كه مركب باشد از جنس بعيد و فصل قريب و اسم ناقص مركب است از جنس بعيد و خاصه» صحيح نيست و در حدّ ناقص، شرط نيست كه همراه با جنس بعيد باشد<ref>همان، ص 115</ref>
#شارح تأكيد كرده است كه با توجه به نظر [[سبزواری، هادی|حكيم سبزوارى]] آشكار مى‌شود كه سخن دكتر على اكبر سياسى در كتاب مبانى فلسفه كه پنداشته «حد ناقص آنست كه مركب باشد از جنس بعيد و فصل قريب و اسم ناقص مركب است از جنس بعيد و خاصه» صحيح نيست و در حدّ ناقص، شرط نيست كه همراه با جنس بعيد باشد<ref>همان، ص 115</ref>
#شارح درباره اين عبارت كه «مجرد در باطن جهان است»، توضيح داده است كه همان‌طور كه روح انسانى نيز در ذاتش، محيط بر زمان و مكان است و شاهد اين مطلب، برخى از حوادثى است كه در خواب مصنوعى (هيپنوتيزم) روى مى‌دهد و روح به زمان‌هاى گذشته براى به يادآوردن خاطراتش باز مى‌گردد. و مولوى گفته است:
#شارح درباره اين عبارت كه «مجرد در باطن جهان است»، توضيح داده است كه همان‌طور كه روح انسانى نيز در ذاتش، محيط بر زمان و مكان است و شاهد اين مطلب، برخى از حوادثى است كه در خواب مصنوعى (هيپنوتيزم) روى مى‌دهد و روح به زمان‌هاى گذشته براى به يادآوردن خاطراتش باز مى‌گردد. و مولوى گفته است:
{{شعر}}{{ب|''لا مكانى كاندر او نور خداست''|2=''ماضى و مستقبل و حالش كجاست؟!''<ref>همان، ص199- 200</ref>}}{{پایان شعر}}


{{شعر}}
{{ب|''لا مكانى كاندر او نور خداست''|2=''ماضى و مستقبل و حالش كجاست؟!''}}
{{پایان شعر}}
<ref>همان، ص199- 200</ref>


==پانويس ==
==پانويس ==
<references />
<references/>
== منابع مقاله ==
== منابع مقاله ==


مقدمه و متن كتاب.
مقدمه و متن كتاب.
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}




== پیوندها ==


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده: فلسفه، مذهب و روان‌شناسی]]
[[رده: فلسفه، مذهب و روان‌شناسی]]
[[رده: فلسفه اسلامی]]
[[رده: فلسفه اسلامی]]
[[رده:آثار جدید و معاصر فلسفه اسلامی]]
[[رده:عصر مدرسان فلسفه قرن سیزدهم]]
[[رده:عصر مدرسان فلسفه قرن سیزدهم]]
[[رده: فيلسوفان قرن سیزده، آ-ی]]
[[رده:آثار فلسفی]]
[[رده:سبزواری محمدهادی بن مهدی، 1289-1212ق]]
[[رده:سبزواری محمدهادی بن مهدی، 1289-1212ق]]
[[رده:آثار انفرادی سبزواری محمدهادی]]
[[رده:آثار انفرادی سبزواری محمدهادی]]