شرح معلقة زهیر
شرح معلقة زهیر | |
---|---|
![]() | |
پدیدآوران | ابن انباری، محمد بن قاسم (نويسنده) |
ناشر | [بی نا] |
مکان نشر | [بی جا] - [بی جا] |
سال نشر | 13سده |
چاپ | 1 |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
شرح معلقة زهير، اثر ابن انباری، ابوبکر محمد بن قاسم انباری (۲۷۱-۳۲۸ق/۸۸۵-۹۴۰م)، ادیب، نحوی، لغتشناس، مفسّر و عالم به علم قرائات، به زبان عربی در شرح و تفسیر یکی از اشعار مشهور زهیر بن ابیسلمی (بین سالهای 530 و ۶۲۷م) است.
جایگاه زهیر و معلقه و شرح
شرح ابن انباری یکی از آثار معروف ادبیات عربی است که به شرح و تفسیر یکی از اشعار مشهور شاعر عربی زهیر بن ابیسلمی (بین سالهای 530 و ۶۲۷م) میپردازد.
در اشعار زهیر معانی حکمی بسیار است و از این رو به شاعر حکیم معروف شده است[۱].
از ویژگیهاى سخن زهیر، سلاست و سلامت سخن اوست. عمر او را «اشعر شعرا» دانسته و ملایمت در غلو ممدوح و دورى از معاضله یا تعقید و پیچیدگى را علت آن برشمرده است و شاید یکى از دلایل رغبت مردم حجاز به شعر زهیر و ترجیح شعر او بر دیگر شعراى عصر جاهلى، همین استوارى و استحکام سخن زهیر بوده است[۲].
محتوای معلقه
زهیر بن ابىسُلمى، مداح قبیله خود بود و اکثر اشعار او - در دیوان - به تمجید و مدح دو سرکرده عرب بهخاطر فرونشاندن برادرکشى و کینه خانوادگى پرداخته است؛ درعینحال، مضمون حکمت و اندرز در شعر زهیر بسیار است[۳].
وی، هرم بن سنان ذبیانی را بهپاس کوششی که در عقد پیمان صلح میان عبس و ذبیان بهکار برد، مدح کرده است[۴].
معلقه دلنشین او 62 بیت دارد و مانند اغلب قصاید شاعران عصر جاهلى و مُخَضَرم، با ذکر اطلال و دمن و نشانماندههاى کاروان محبوب آغاز مىگردد[۵].
معلقه با این بیت آغاز میشود:
أ من أمأوفى دمنة لم تكلم | بحومانة الدراج فالمتثلم |
آیا در سرزمین درشتناک دراج و متثلم هیچ نشانهای از خانههای اماوفی، یار عزیز من، نیست که با او سخن گفته باشد[۶].
توجه به پدیدههای اجتماعی همچون صلح و دوستی، ناپایداری عمر و... در معلقه زهیر نمایان است. بهنوعی زهیر در معلقهاش از تکنیک راستنمایی بهره برده است. راستنمایی نوعی نظریه ادبی است که در آن به اشعاری که شاعران آنها واقعیتهای اجتماعی را عنوان میکنند، اطلاق میشود[۷].
طبق بررسیها، در شعر جاهلی، دعوت به صلح را تنها در شعر زهیر بن ابیسلمی میتوان بهصورت جامع و همراه با سازوکارهای آن مشاهده کرد. وی در معلقه خود ضمن تمجید از کسانی که صلح را برقرار کردهاند، پدیده جنگ را بسیار هولناک جلوه داده است و راه حل پیش روی انسانها را تنها در آشتیپذیری میداند. شاعر با بهرهگیری از تصویرسازیهای شگرف، کوشیده است تا قبل از چشیدن سختیهای واقعی جنگ، روح انسانها را به صلح متمایل کند[۸].
روش و محتوای شرح
ابن انباری ضمن توجه به جایگاه معلقه با استفاده از تسلط خود بر لغت، ادبیات، تفسیر قرآن و قرائات، پس از نقل هر بیت به شرح آن پرداخته است. شرح بهطور معمول شامل موارد زیر است:
- تحلیل واژگان، تبیین معانی و مفاهیم: توضیح و بررسی وجوه مختلف واژههای دشوار یا قدیمی در شعر زهیر با استشهاد به کلام افرادی مانند: اصمعی، هذلی، ابن حرث[۹]، فرزدق، فراء، کسایی، ابوعبیده و ابن الاعرابی[۱۰] و آیات قرآن[۱۱] و اشاره به اختلاف قرائت[۱۲].
- تفسیر نحوی: بررسی ساختارهای دستوری پیچیده در ابیات[۱۳].
- بررسی بلاغی: تحلیل صنایع ادبی، مانند تشبیه[۱۴].
وی فن استعاره را نیز به کمالی رسانده که هیچ شاعر جاهلی به آنحد نرسیده است؛ مثلاً برای جنگ این استعارات را آورده است: شیر درنده، آتش شعلهور، آسیای فرساینده، شتر شئامتزای، زمین بیحاصل و مرگخیز و نیز زندگی عرب در جنگهای دایمی با فترتهای کوتاه استراحت را مجسم کرده است[۱۵].
- زمینه تاریخی: توضیح رویدادها و فرهنگ عصر جاهلی که زهیر به آنها اشاره کرده است با استشهاد به آیات و روایات و تاریخ قبل از اسلام[۱۶].
پانویس
- ↑ ر.ک: آیتی، عبدالمحمد، ص49
- ↑ ر.ک: جوادی، سید ضیاءالدین، ص22
- ↑ ر.ک: همان
- ↑ ر.ک: آیتی، عبدالمحمد، ص49
- ↑ ر.ک: جوادی، سید ضیاءالدین، ص22
- ↑ ر.ک: آیتی، عبدالمحمد، ص51 و 56
- ↑ ر.ک: سیفی، محسن؛ اسماعیلیان، رؤیا، ص41
- ↑ ر.ک: همان، ص51
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص5
- ↑ ر.ک: همان، ص19 و 13-9
- ↑ ر.ک: همان، ص23-21 و 8-7
- ↑ ر.ک: همان، ص10
- ↑ ر.ک: همان، ص19 و 12-11
- ↑ ر.ک: همان، ص18
- ↑ ر.ک: سیفی، محسن؛ اسماعیلیان، رؤیا، ص50
- ↑ ر.ک: متن کتاب، ص4 و 30-20
منابع مقاله
- متن کتاب.
- آیتی، عبدالمحمد، «معلقات سبع»، انتشارات سروش، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، تهران، چاپ ششم، 1385ش.
- جوادی، سید ضیاءالدین، «خردمند عصر جاهلی»، کیهان فرهنگی، فروردین و اردیبهشت 1377- شماره 141.
- سیفی، محسن؛ اسماعیلیان، رؤیا، «ریشهیابی تاریخی جامعهشناسی صلح در معلقه زهیر بن ابیسلمی»، مطالعات تاریخ و تمدن ایران و اسلام، زمستان 1395، دوره اول - شماره 4.